* دانش آموزان عزیز ، با خواندن و تفکر در آیات سوره ی « المدّثر » به سوالات زیر به ترتیب شماره پاسخ دهید .
هدف از طرح این سؤال این است که عزیزان ما قرائت قرآن را با ترجمه و تفسیر و تفکر همراه سازند و ضمن فراگیری آیات نورانی قرآن ، از رهنمودهای این کتاب الهی بهره مند شده و در اخلاق و رفتار و زندگی خود ، آنها را به کار گیرند و به سعادت دنیوی و اخروی برسند .
1- تحقیق کنید که خداوند در آیه ی اول این سوره چه کسی را مورد خطاب قرار می دهد و در آیات 2 تا 7 چه نکاتی را گوشزد می کند ؟
2- با توجه به آیات این سوره « سقر » چیست و چگونه توصیف شده است ؟
3- با توجه به آیات این سوره ، چه عواملی باعث می شود که بعضی انسان ها به جهنّم بیفتند ؟ ( چهار دلیل )
4- با توجه به آیات این سوره ، آیا شفاعت شفاعت کنندگان شامل حال همه ی انسان ها می شود ؟ چرا ؟
5- خداوند در این سوره ، برای کسانی که از تذکّر ( آیات قرآن ) رویگردانند ، چه مثالی می زند ؟
6- با توجه به آیه ی پایانی ، چه کسی اهل تقوی و اهل آمرزش است ؟
( دانش آموزان عزیز ، از شنبه تا پنج شنبه فرصت دارید تا به این سوالات پاسخ دهید . پاسخ همه ی شما عزیزان یکجا روز پنج شنبه تأیید خواهد شد . در نظر داشته باشید که نظر شما عزیزان تا روز پنج شنبه و تا زمانی که آنها را تأیید نکرده ام ، در وبلاگ قابل دیدن نیست . به سؤالات یکی یکی و به ترتیب پاسخ دهید . در ضمن نام خود و نام کلاس را بنویسید . نوشتن آدرس ایمیل و سایت اختیاری است . )
سپهر بلند ار کشد زین تو
سرانجام خشتست بالین تو
دل اندر سرای سپنجی مبند
سپنجی مباشد بسی سودمند
یکی پند گویم ترا من درست
دل از مهر گیتی ببایدت شست
جهان را چنین است رسم و نهاد
برآرد ز خاک و دهدشان به باد
نه ایدر همی ماند خواهی دراز
بسیجیده باش و درنگی مساز
با بازیگری ماند این چرخ مست
که بازی نماید به هفتاد دست
زمانه سراسر فریب است و بس
نباشد بسختیت فریاد رس
جهان را نمایش چو کردار نیست
بدو دل سپردن سزاوار نیست
آیه 2: ((قُمْ فَأَنْذِرْ))(برخیز و انذار کن [و عالمیان را بیم ده])
آیه 3: ((وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ))(و پروردگارت را بزرگ بشمار)
آیه 4: ((وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ))(و لباست را پاک کن)
آیه 5: ((وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ))(و از پلیدى دورى کن)
آیه 6: ((وَلا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ))(و منّت مگذار و فزونى مطلب)
آیه 7: ((وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ))(و بخاطر پروردگارت شکیبایى کن)
الف) بدون شک مخاطب در این آیه شخص پیامبر (ص) است هر چند تصریحى به این عنوان در آن نشده، ولى قرائن موجود در این آیات بیانگر این واقعیت است.
ب) آیه دوم= (مشرکان عرب در آستانه موسم حج جمع شدند، و سران آنها مانند ابو جهل، و ابو سفیان، و ولید بن مغیره، و نضر بن حارث، و ... به مشورت پرداختند که در برابر سؤالات مردمى که از خارج به مکّه مىآیند، و جسته گریخته مطالبى در باره ظهور پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله شنیدهاند چه بگویند؟
اگر هر کدام بخواهند جواب جداگانهاى بدهند، یکى کاهنش خواند، و دیگرى مجنون، و دیگرى ساحر، این تشتت آراء اثر منفى خواهد گذاشت، باید با وحدت کلمه به مبارزه تبلیغاتى بر ضدّ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله برخیزند! بعد از گفتگو به اینجا رسیدند که بهتر از همه این است که بگویند: «ساحر» است! زیرا یکى از آثار پدیده «سحر» جدائى افکندن میان دو همسر، و پدر و فرزند است، و پیامبر با عرضه آئین اسلام چنین کارى را انجام داده بود!
این سخن به گوش پیامبر صلّى اللّه علیه و آله رسیده سخت ناراحت شده و بیمار گونه و غمگین به خانه آمد و در بستر آرمید که آیات فوق نازل شد و او را دعوت به قیام و مبارزه کرد.) آیه سوم= (به دنبال دعوت به قیام و انذار، پنج دستور مهم به پیامبر مىدهد که سرمشقى است براى دیگران. همان خدائى که مالک و مربّى توست، و هر چه دارى از او دارى و خط سرخ بر تمام معبودهاى دروغین درکش، و هرگونه آثار شرک و بت پرستى را محو کن.) آیه چهارم= (تعبیر به «لباس» ممکن است کنایه از عمل انسان باشد چرا که اعمال هر کس به منزله لباس اوست، و ظاهر او بیانگر باطن اوست.
و ممکن است به معنى همان لباس ظاهرى باشد چرا که پاکیزگى لباس ظاهر از مهمترین نشانههاى شخصیت و تربیت و فرهنگ انسان است، مخصوصا در عصر جاهلیت کمتر از آلودگیها اجتناب مىنمودند و لباسهاى بسیار آلوده داشتند.
در حقیقت آیه اشاره به این نکته نیز دارد که رهبران الهى هنگامى مىتوانند نفوذ کلمه داشته باشند که دامانشان از هرگونه آلودگى پاک باشد و تقوا و پرهیزکاریشان از هر نظر مسلّم گردد، و لذا به دنبال فرمان قیام و انذار، فرمان پاکدامنى مىدهد.) آیه پنجم= (مسلم است پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله حتى قبل از نبوت از این امور پرهیز و هجران داشت ولى در اینجا به عنوان یک اصل اساسى در مسیر دعوت الى اللّه، و نیز به عنوان یک الگو و اسوه براى همگان، روى آن تکیه شده است.) آیه ششم= (در این که نهى از منت و فزونى طلبیدن در چه مواردى است باز در اینجا مفهوم آیه کلى و گسترده است، و هرگونه منت گذاردن بر خالق و خلق را شامل مىشود، نه بر پروردگارت منت بگذار که براى او جهاد و تلاش مىکنى، چرا که او بر تو منت گذارده که این مقام منیع را به تو ارزانى داشته است.
همچنین عبادت و اطاعت و اعمال صالحت را بسیار مشمر، بلکه همیشه خود را در سر حد «قصور» و «تقصیر» بدان، و عبادت را یک نوع توفیق بزرگ الهى براى خودت بشمار.) آیه هفتم= ( یعنى در طریق اداى این رسالت بزرگ شکیبائى کن، و در برابر آزار مشرکان و دشمنان جاهل و نادان صابر باش، در طریق عبودیت اطاعت فرمان خدا استقامت نما، و در جهاد با نفس و در میدان جهاد با دشمن شکیبا باش.
اصولا مهمترین سرمایه راه تبلیغ و هدایت همین صبر و شکیبائى است.)
سوال 2:
سَقَرَ به معنای دوزخ یا جهنم است؛ منظور کسانی است که قرآن را تکذیب می کنند و می گویند که ((این قرآن چیزى جز افسون و سحرى همچون سحرهاى پیشینیان نیست)). خداوند این افراد را در آتش دوزخ قرار می دهد.
سوال 3:
نیکوکاران در باغ های بهشت از مجرمان در جهنم می پرسند که چه چیزی شما را به آتش دوزخ انداخته است؟ آنها پاسخ می دهند: ((ما از نمازگزاران نبودیم، و اطعام مستمند نمى کردیم، و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم، و همواره روز جزا را انکار مىکردیم؛ تا زمانى که مرگ ما فرا رسید!
سوال 4:
نه شفاعت انبیا و رسولان پروردگار و امامان، و نه شفاعت فرشتگان و صدیقین و شهداء و صالحین هیچ کدام برای اینگونه افراد هیچ سودی ندارد؛ چرا که شفاعت نیاز به وجود زمینه مساعد دارد، و اینها زمینه ها را به کلى از میان بردهاند، شفاعت همچون آب زلالى است که بر پاى نهال ضعیفى ریخته مىشود، و بدیهى است اگر نهال بکلى مرده باشد این آب زلال آن را زنده نمىکند.
اما افرادی که درستکار هستند و به دلیل غفلت و نادانی خطایی را انجام می دهند، ممکن است مورد شفاعت قرار بگیرند.
سوال 5:
خداوند در قرآن کریم برای افرادی که از آیات خدا روی می گردانند می فرماید:
((مأموران دوزخ را فقط فرشتگان عذاب قرار دادیم، و تعداد آنها را جز براى آزمایش کافران معیّن نکردیم تا اهل کتاب یقین پیدا کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید، و اهل کتاب و مؤمنان تردید به خود راه ندهند، و بیماردلان و کافران بگویند: (خدا از این توصیف چه منظورى دارد؟ آرى این گونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه مى سازد و هر کس را بخواهد هدایت مى کند! و لشکریان پروردگارت را جز او کسى نمى داند، و این جز هشدار و تذکّرى براى انسانها نیست!
سوال 6:
منظور خداوند پیامبران و امامان معصوم به ویژه حضرت محمد (ص) است صاحب تقوا و اهل آمرزش هستند.
اما اگر انسان ها به دستورات خداوند عمل کنند و خدا بخواهد میتوانند اهل آمرزش و تقوا شوند.
((تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جائى نرسد))
طائر قدسی
الا ای طائر قدسی در این ویرانه برزنها بسی دام است و دیو و دد بسی غول است ورهزنها
دراین جای مخوف ای مرغ جان، ایمن کجا باشی؟ گذر زین جای ناامن و نما رو سوی مأمنها
دراین کوی و دراین برزن چه پیش آمد ترا رهزن به یک دو دانه ارزن فرو ماندی ز خرمنها
در این لای و لجنها و در این ویرانه گلخنها شد از یاد تو آن ریحان و روح و باغ و گلشنها
سحرگاهی که می آید نسیم کوی دلدارت ترا باید که بر کویش بود هر دم نشیمنها
حجاب دیده دل گرددت آمال دنیاوی کجا دیدن توانی تابود اینگونه دیدنها
همه خوهای ناپاکت ترا گردند اژدرها ترا گردند نشترها ترا گردند سوزنها
زُدا لوح دلت از تیرگیهای هواهایت که تا افرشتگان در جان تو سازند مسکنها
ترا از دست تو سوراست و فرجاه است و آرامی ترا از دست تو سوزاست و فریاد است و شیونها
یکی شمس حقیقت می درخشد درهمه عالم تعیّنهای امکانی بود مانند روزنها
نه جان اندر بدن باشد که آن روح است واین جسم است بود از پرتو انفس بقای صورت تنها
چو باشد عالم دانی مثال عالم عالی همی دانی که هر چیزی برای اوست مخزنها
بجز یکتا جمال حسن مطلق نیست درهستی حسن را چشم حق بین است و حق گویند روشنها
شعر از دیوان اشعار
علامه حسن حسن زاده آملی
علی دارا کلاس 205
1-هرکسی که علیه دیگری شهادت دروغ بدهد در روزقیامت به زبانش اویزان میشودوبا منافقان در پایین ترین طبقه دوزخ خواهد بود
2- پای بند نماز نبودیم
3- به گرسنگان اعتنا نمی کردیم
4- ما در جامعه فاسد هضم شدیم
5- قیامت را هم نمی پذیرفتیم
دست شما درد نکند سوال طرح کردید من خیلی شما را دوست دارم شما حق دارید من امروز با شما اعصبانی صحبت کردم ببخشید تو رو خدا حلالم کنید اقای پور خلیلی ممنوع شب بخیر خداحافظ
قبلا اسمت مورد تأیید قرار گرفته بود خوشگلم .
آیه 42)- مىگویند: «چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت»؟! (ما سلککم فى سقر).
از این آیات به خوبى استفاده مىشود که رابطه میان بهشتیان و دوزخیان بکلى قطع نمىگردد، بهشتیان مىتوانند از عالم خود وضع دوزخیان را مشاهده کنند، و با آنها به گفتگو پردازند.
(آیه 43)- مجرمان در پاسخ این سؤال به چهار گناه بزرگ خویش در این رابطه اعتراف مىکنند نخست این که: «مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم» (قالوا لم نک من المصلین).
اگر نماز مىخواندیم نماز ما را به یاد خدا مىانداخت، و نهى از فحشاء و منکر مىکرد، و ما را به صراط مستقیم الهى دعوت مىنمود.
(آیه 44)- دیگر این که: «ما اطعام مستمند نمىکردیم» (و لم نک نطعم المسکین).
اطعام مسکین گرچه به معنى غذا دادن به بینوایان است، ولى ظاهرا منظور از آن، هرگونه کمک به نیازمندیهاى ضرورى نیازمندان مىباشد، اعم از خوراک و پوشاک و مسکن و غیر اینها و منظور از آن «زکات واجب» است چرا که ترک انفاقهاى مستحبى سبب ورود در دوزخ نمىشود.
(آیه 45)- دیگر این که: «و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 335
مىشدیم» (و کنا نخوض مع الخائضین).
«خوض در باطل» معنى وسیع و گستردهاى دارد که هم شامل ورود در مجالس کسانى مىشود که آیات خدا را به باد استهزا مىگیرند، تبلیغات ضد اسلامى مىکنند، و یا شوخیهاى رکیک دارند، یا گناهانى را که انجام دادهاند به عنوان افتخار یا تلذذ نقل مىکنند، و همچنین شرکت در مجالس غیبت و تهمت و لهو و لعب و مانند آنها، ولى در آیه مورد بحث بیشتر نظر بر مجالسى است که براى تضعیف دین خدا و استهزاى مقدسات، و ترویج کفر و شرک و بىدینى تشکیل مىشود.
(آیه 46)- سپس مىافزاید: «و این که ما همواره روز جزا را انکار مىکردیم» (و کنا نکذب بیوم الدین).
(آیه 47)- «تا زمانى که مرگ ما فرا رسید» (حتى اتانا الیقین).
روشن است انکار معاد و روز حساب و جزا، تمام ارزشهاى الهى و اخلاقى را متزلزل مىسازد، و انسان را براى ارتکاب گناه تشجیع مىکند، به هر حال از این آیات به خوبى استفاده مىشود که کفار همان گونه که مکلف به اصول دین هستند به فروع دین نیز مکلفند، و نیز نشان مىدهد این امور چهارگانه یعنى «نماز» و «زکات» و ترک مجالس اهل باطل» و «ایمان به قیامت» اهمیت و نقش فوق العادهاى در هدایت و تربیت انسان دارد، و به این ترتیب جهنم جاى نمازگزاران واقعى، و زکات دهندگان، و تارکان باطل، و مؤمنان به قیامت نیست.
(آیه 48)- و در این آیه، به عاقبت شوم این گروه اشاره کرده، مىگوید: «از این رو شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودى نمىبخشد» و باید در عذاب الهى براى همیشه بمانند (فما تنفعهم شفاعة الشافعین).
نه شفاعت انبیا و رسولان پروردگار و امامان، و نه شفاعت فرشتگان و صدیقین و شهداء و صالحین، چرا که شفاعت نیاز به وجود زمینه مساعد دارد، و اینها زمینهها را بکلى از میان بردهاند، شفاعت همچون آب زلالى است که بر پاى برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 336
نهال ضعیفى ریخته مىشود، و بدیهى است اگر نهال بکلى مرده باشد این آب زلال آن را زنده نمىکند.
ضمنا این آیه بار دیگر بر مسأله شفاعت و تنوع و تعدد شفیعان درگاه خدا تأکید مىکند، و پاسخ دندان شکنى است براى آنها که منکر اصل شفاعتند.
همچنین تأکیدى است بر این که شفاعت بىقید و شرط نیست، و به معنى چراغ سبز براى گناه محسوب نمىشود، بلکه عاملى است براى تربیت انسان که حد اقل او را به مرحلهاى که قابلیت شفاعت داشته باشد برساند، و رابطه او با خدا و اولیاى او بکلى قطع نشود
جواب سوالات را ندادی .
مورد تأیید نیست . ( پورخلیلی )
سوره مدّثّر
سوره مدّثّر [74]
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 56 آیه مىباشد
محتواى سوره:
سوره «مدثر» نخستین سورهاى است که بعد از دعوت آشکار بر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نازل شد و طبیعت سورههاى مکّى که دعوت به مبدأ و معاد و مبارزه با شرک، و انذار و تهدید مخالفان به عذاب الهى است در این سوره کاملا منعکس است، و بحثهاى این سوره روى هم رفته بر هفت محور دور مىزند:
1- دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به قیام و انذار و ابلاغ آشکار و صبر و استقامت در این طریق، و تحصیل آمادگیهاى لازم براى این کار.
2- اشاره به رستاخیز، و صفات دوزخیان، همانها که به مقابله با قرآن برخاسته، و به استهزاى حق پرداختند.
3- قسمتى از ویژگیهاى دوزخ توأم با انذار کافران.
4- تأکید بر امر رستاخیز از طریق سوگندهاى مکرر.
5- ارتباط سرنوشت هر انسانى با اعمال او، و نفى هرگونه افکار غیر منطقى در این زمینه.
6- قسمتى از ویژگیهاى بهشتیان و دوزخیان و سرنوشت هر کدام از آنها.
7- چگونگى فرار افراد جاهل و بىخبر و مغرور و خودخواه از حق.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از امام باقر علیه السّلام آمده است: «کسى که برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 322
سوره مدّثّر را در نماز فریضه بخواند بر خداوند حق است که او را همراه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و در جوار و درجه او قرار دهد و در زندگى دنیا بدبختى و رنج دامنش را هرگز نگیرد».
بدیهى است چنین نتائج عظیمى تنها بر خواندن الفاظ سوره مترتب نخواهد شد، بلکه باید محتواى سوره را نیز در نظر گرفت و مو به مو اجرا کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
(آیه 1)- برخیز و جهانیان را انذار کن! بدون شک مخاطب در این آیات شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است هر چند تصریحى به این عنوان در آن نشده، ولى قرائن موجود در این آیات بیانگر این واقعیت است.
نخست مىفرماید: «اى جامه خواب به خود پیچیده» و در بستر آرمیده (یا ایها المدثر).
(آیه 2)- «برخیز و انذار کن» و عالمیان را بیم ده (قم فانذر). که وقت خواب و استراحت گذشته، و زمان قیام و تبلیغ فرا رسیده است.
مشرکان عرب در آستانه موسم حج جمع شدند، و سران آنها مانند ابو جهل، و ابو سفیان، و ولید بن مغیره، و نضر بن حارث، و ... به مشورت پرداختند که در برابر سؤالات مردمى که از خارج به مکّه مىآیند، و جسته گریخته مطالبى در باره ظهور پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله شنیدهاند چه بگویند؟
اگر هر کدام بخواهند جواب جداگانهاى بدهند، یکى کاهنش خواند، و دیگرى مجنون، و دیگرى ساحر، این تشتت آراء اثر منفى خواهد گذاشت، باید با وحدت کلمه به مبارزه تبلیغاتى بر ضدّ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله برخیزند! بعد از گفتگو به اینجا رسیدند که بهتر از همه این است که بگویند: «ساحر» است! زیرا یکى از آثار پدیده «سحر» جدائى افکندن میان دو همسر، و پدر و فرزند است، و پیامبر با عرضه آئین اسلام چنین کارى را انجام داده بود! برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص:
پاسخ سوالات را ندادی .
مورد تأیید نیست . ( پورخلیلی )
1:خداوند مهربان در آیه انسان را مورد خطاب قرار داده است،خداوند میفرماید که:برخیزوازخداوندبترس وخداوندرابه بزرگی یادکن ولباس های پاک و مرتب برتن کن و از ناپاکی ها دور شو وبرمردم منت نگذاروبرای خداوندصبروشکیبایی پیشه گیر.
2:سقربه معنای دوزخ است وخداوندسقررااینطور معناکرده:هنگامی که اسرافیل به نزد تو می آیدآن روز روز سخت است که کافران در آن روز آرامش ندارن کسی که آن را دراین دنیاتنهاآفریدم وبه او مال وثروت دادم و فرزند نسیب او کردم و به او عزت بخشیدم باز هم طمع مال دنیا را دارد اما هرگز به نعمت اونمی افزایم و آن را همچون کافران به آتش جهنم می افکنم اوست که فکر بدی دارد خدا آن را بکشد که غلطی کرد پس فکر کردوناراحت شد و به فکر رفت آنگاه خداوند به او روی نشان داد و تکبرآغازشدوگفت:به جزراست گویی و درستکاری هیچ کار خوبی نیست.این آیات گفتار بشراست مامنکره قرآن را به دوزخ میفرستیم.
3:ما نمازنمیخواندیم وزکات وصدقه نمیدادیم و باانسان های بدبه کارهای ناپسندمیپرداختیم و به روز قیامت اعتقادنداشتیم.
4:خیرزیرابایادآن روز تصورم میکردیم که آن روزوجودندارد.
5:شماهمچون خرانی هستیدکه ازشیردرنده میگریزید.
6:مردمی که پشیمان شده اند یادردنیا به کارهای خوب پرداخته اندآیا چنین خدایی با قدرت و حکمت نمیتواند پس از مرگ مردم را زنده کند.
سلام
کنندگان به حال آنها سودى نمىبخشد (۴۸)
ابتدا ترجمه آیه1یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿۱﴾اى کشیده رداى شب بر سر (۱)
در اینجا خطاب به پیامبر است.
قُمْ فَأَنذِرْ ﴿۲﴾برخیز و بترسان (۲)
در اینجا منظور ترساندن از روزقیامت است
همانطور که در آیات8و9میفرمایدفَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ ﴿۸﴾پس چون در صور دمیده شود (۸)فَذَلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ ﴿۹﴾ آن روز [چه] روز ناگوارى است (۹)
در آیات 2تا 7 دعوت به صبر شده واز منت نهادن و فزونی طلبی نهی شده است
سقر آتشی است که نه باقی میگذارد نه رها میکند همانگونه که میفرماید و تو چه دانى که آن سقر چیست (۲۷)نه باقى مىگذارد و نه رها مىکند (۲۸)وپوستها را سیاه مىگرداند (۲۹)[و] بر آن [دوزخ] نوزده [نگهبان] است (۳۰)
چهار مورد غذا ندادن به مسکینان پرده دری کردن(ارتباط با زنان حایض) نمازگزارنبودن و دروغ شمردن روز جزا باعث افتادن بعضی انسان هابه جهنم میشود.
پاسخ پرسش چهارم کسانی که دارای صفات ذکر شده در بالا هستند شفاعت برایشان سودی ندارد همانگونه میفرمایدمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ ﴿۴۸﴾از این رو شفاعت شفاعت
پاسخ پرسش پنجم کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ ﴿۵۰﴾گویى گورخرانى رمیده اند (۵۰)که از مقابل شیرى فرار کرده اند (۵۱)پاسخ پرسش ششم نماز گزاران باور مندان به روز جزا
غذا دهندگان به مسکین و کسانیکه از پرده دری و شکستن حدود الهی پرهیز میکنند.
والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین
1-خداوند به پىامبر دستور داد که مردم را اندرز داده و مردم را خدا ترس کرده ودر اىه3 از پىامبر خواسته شده که خدا را به بزرگى وکبرىانى ىاد کند دراىه ى4 لباس پاکىزه بر تن کرده ودر اىه ى5 از هر ناپاکى به کلى دورى کرده ودر اىه ى 6 از پىامبر خواسته شده که به هر کس آحسان کند ابدا منت مگذارد ودر اىه ى7دستوربه صبرو شکىبایى در راه خدا به پىامبر داده شده است .
2-اتش دوزخ که عذابى سخت است براى منکران قران براى کىفر اعمالشان و هىچکس نمىداندکه سختى عذاب دوزخ چقدر زىاد است که از دوزخىان هىچ چىز باقى نمى گذارد وهمه را مىسوزاند.
3-انسانهاىى که دشمنى مىکنندکسانى که فکرو اندىشهى باکل دارند کسانى که از دستورات رو گردانىده تکبر مىورزند کسانى که منکران قران هستند.
4-زىرا بعضى در دنىا به مرگ ىقىن ندارند نماز نمى گدارندو مسکىنى را تعام نمى دهند وبا اهل باطل به تلاوت مىگذارند و روز جزا را تکذىب مى کنند.
6-گویى خزان گرىزانى هستند که از شىر درنده مىگرىزند.
6-هر که مى خواهد متذکر حق شود و متذکر نمىشود جز ان که خدا بخواهد.
آقا علیرضا این نظر را چهار بار فرستاده بودی . که سه نظر تکراری را حذف کردم .
1- خطاب به پیامبر ، پروردگارت را به بزرگی عبادت کن ، مردم را بترساند ، از گناه دوری کنند ، در راه پروردگارت صبور باش ، ربا خواری نکن
2- رها کردن ، برای بشر های سوزاننده و سیاه کننده
3- نماز نخواندن ، کمک نکردن به فقیران ، زیاده روی در کارها و سخنان بیهوده ،تکذیب روز جزا(قیامت)
4- خیر زیرا شفاعت شفاعت کنندگان برایشان هیچ سودی ندارد
5- چون گورخرانی ارمیده اند که از جنگ با شما گریخته اند
6- اصحاب یمین.
پسر جان نام کلاس را بنویس تا من زودتر در لیست نمره کلاس را پیدا کنم .
جواب سوال یک:خطاب به پیامبر
۱.مردم را بترسان
۲.پروردگارت را به بزرگی عبادت کن
۳.پاکیزه باش
۴.از گناه دوری کن
۵.ربا خواری نکن
۶.در راهه پروردگارت صبور باش
جواب سوال دو:
رهاکردن برای بشارها سوزاننده و سیاه کننده بدان
جواب سوال سه:
۱.نماز نخواندن
۲.کمک نکردن به فقیران
۳.زیاده روی در کارها وسخنان بیهوده
۴.تکذیبه روز جزا(قیامت)
جواب سوال چهار:
خیر.زیرا شفاعته شفاعت کنندگان برایشان هیچ سودی ندارد
جواب سوال پنج:
گویی گوره خرانی رامیده اند که از جنگ با شیر گریخته اند
جواب سوال شش:
آشابه یامین
با سلام خدمت استاد عزیز.
با توجه به سوره ی لمدّثر :
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿١﴾ قُمْ فَأَنْذِرْ ﴿٢﴾ وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ ﴿٣﴾ وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ ﴿٤﴾ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴿٥﴾ وَلا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ ﴿٦﴾ وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ﴿٧﴾ فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ ﴿٨﴾ فَذَلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ ﴿٩﴾ عَلَى الْکَافِرِینَ غَیْرُ یَسِیرٍ ﴿١٠﴾ ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا ﴿١١﴾ وَجَعَلْتُ لَهُ مَالا مَمْدُودًا ﴿١٢﴾ وَبَنِینَ شُهُودًا ﴿١٣﴾ وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا ﴿١٤﴾ ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ ﴿١٥﴾ کَلا إِنَّهُ کَانَ لآیَاتِنَا عَنِیدًا ﴿١٦﴾ سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا ﴿١٧﴾ إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ﴿١٨﴾ فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿١٩﴾ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿٢٠﴾ ثُمَّ نَظَرَ ﴿٢١﴾ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿٢٢﴾ ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ ﴿٢٣﴾ فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ﴿٢٤﴾ إِنْ هَذَا إِلا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿٢٥﴾ سَأُصْلِیهِ سَقَرَ ﴿٢٦﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ ﴿٢٧﴾ لا تُبْقِی وَلا تَذَرُ ﴿٢٨﴾ لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ ﴿٢٩﴾ عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ﴿٣٠﴾ وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلا مَلائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلا هُوَ وَمَا هِیَ إِلا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ ﴿٣١﴾ کَلا وَالْقَمَرِ ﴿٣٢﴾ وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ ﴿٣٣﴾ وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ ﴿٣٤﴾ إِنَّهَا لإحْدَى الْکُبَرِ ﴿٣٥﴾ نَذِیرًا لِلْبَشَرِ ﴿٣٦﴾ لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ ﴿٣٧﴾ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ ﴿٣٨﴾ إِلا أَصْحَابَ الْیَمِینِ ﴿٣٩﴾ فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿٤٠﴾ عَنِ الْمُجْرِمِینَ ﴿٤١﴾ مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ﴿٤٢﴾ قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿٤٣﴾ وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ﴿٤٤﴾ وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ ﴿٤٥﴾ وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿٤٦﴾ حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ ﴿٤٧﴾ فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ ﴿٤٨﴾ فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ ﴿٤٩﴾ کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ ﴿٥٠﴾ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ ﴿٥١﴾ بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُؤْتَى صُحُفًا مُنَشَّرَةً ﴿٥٢﴾ کَلا بَلْ لا یَخَافُونَ الآخِرَةَ ﴿٥٣﴾ کَلا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ ﴿٥٤﴾ فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ ﴿٥٥﴾ وَمَا یَذْکُرُونَ إِلا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿٥٦﴾
______________________________________
پاسخ شماره 1 :
خداوند در ایه اول پیامبر را مورد خطاب قرار میدهد.
و در ایات 2 تا 7 در واقع نکاتی مثل دعوت پیامبر اسلام به قیام و انذار و ابلاغ آشکار و صبر و استقامت را به پیامبر گوشزد میکند.
پاسخ شماره 2 :
سقر در واقع به معنی جهنم یا دوزخ است که جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایینتر برود، جای افراد بدتر است.برخی پس از مدتی بخشیده میشوند و تنها راه خلاصی از جهنم یا پایان کیفر مقرر است یا شفاعت شفیعان.
در اینجا به گونه ای توضیف شده که در واقع به این منظور آورده شده که بفهماند سقر بسیار مهم و هراس آور است.
پاسخ شماره 3 :
طبق ایات این سوره 4 عامل است که جهنمیان یازگو میکنند و در واقع چهار دلیل جهنمی شدن را بین میکنند :
1 - « لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ » پایبند به نماز نبودیم .
2 - « لَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکینَ » به گرسنگان اعتنا نمیکردیم
3 - « کُنّا نَخوُضُ مَعَ الْخائِضینَ » ما در جامعه فاسد هضم شدیم .
4 - « کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّین » قیامت را هم نمیپذیرفتیم.
پاسخ شماره 4 :
خیر. شفاعت شفاعت کنندگان شامل حال همه ی موجودات نمیشود.
زیرا از ایات 41 تا 48 سوره ی مدثر دریافت میشود که روز رستاخیز کافران بهره ای از شفاعت نمیبرند و شفاعت به حال آنها سودی نخواهد داشت.
البته با توجه پاسخ 3 آن چهار دسته هم میتوانند شامل شفاعت نشوند.
همچنین روایت است که از امام رضا (ع) معنی سوره ی 28 انبیا راپرسیدند که ایشان فرمودند : جز برای کسانی که ( خداوند ) را رضایت دهد . شفاعت نمیکنند.
بهر حال کافران بهره ای از شفاعت نمیبرند و نخواهند برد.
پاسخ شماره 5 :
با توجه با ایات :
49) کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّستَنفِرَةٌ(50) فَرَّت مِن قَسوَرَةِ(51)کلابَل لا یخَافُونَ الاَخِرَةَ(53) کلا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ(54) فَمَن شاءَ ذَکرَهُ(55) وَ مَا یَذْکُرُونَ إِلا أَن یَشاءَ اللَّهُهُوَ أَهْلُ التَّقْوَی وَ أَهْلُ المَْغْفِرَةِ(56)
( 49) . گویی گورخران گریزانی هستند ( 50) . که از شیر درنده میگریزند
کلمه معرضین حال است از ضمیر هم و جمله عن التذکرة متعلق به کلمه معرضین است . و معنای جمله این است : حال که مطلب چنین است ، پس چه شد - چه پیش آمد - برای مشرکین که تذکره قرآن را تکذیب میکنند ، در حالی که از آن روی گردانند . و خلاصه چرا با اینکه واجب بود بر آنان که قرآن را تصدیق کنند ، و بدان ایمان آورند از آن اعراض نمودند ، و این جای تعجب است . کانهم حمر مستنفرة فرت من قسورة حال کفار را در اعراض از تذکره تشبیه کرده به حمر که جمع حمار است ، و البته منظور حمار وحشی یعنی گورخر است ، و استنفار به معنی نفرت است ، و کلمه قسورة به معنای شیر و شکارچی است ، چون به هر دو معنا تفسیر شده ، و معنای آیه این است که : کفار در حالی از تذکره نفرت و اعراض میکنند که گویی خران وحشیاند ، و از شیر و یا شکارچی میگریزند . بل یرید کل امریء منهم أن یؤتی صحفا منشرة منظور از صحف منشره کتاب آسمانی بر دعوت حق است ،
پاسخ شماره 6 :
با توجه به ایات پایانی :
«فمن شاء ذکره و ما یذکرون الا ان یشاءالله هو اهل التقوی و اهل المغفرة، هرکس بخواهد از آن پند میگیرد. و هیچکس پند نمیگیرد مگر اینکه خدا بخواهد او اهل تقوی و آمرزش است»
پند گرفتن و متذکر شدن در عین اینکه به انسان نسبت داده میشود، به خداوند و خواست واراده او نیز نسبت داده میشود؛ زیرا خداوند است که از او خواسته است و اراده کرده است تا انسان از آیات قرآن متذکر شود و هدایت یابد، پس آیة «و ما یذکرون» این نکته را روشن میسازد که انسان نمیتواند راه هدایت را بپوید، جز اینکه به ذیل عنایت پروردگار توسل جوید و از او توفیق و امداد طلبد
یچ کس از قرآن پند نمىگیرد مگر اینکه خدا بخواهد.---->قلبش را برای پذیرش آماده کند.
در واقع :
تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشـش عاشق بیچاره به جائی نرسد
پایان.
با تشکر از زحمات شما معلم عزیز و گرانقدر.
صفوی راد
ممنون پسرم . شما هم زیبا و کامل نوشتی .
سوال اول - پیامبر اکرم.ترجمه2 :
برخیز و ( مردمان را از عذاب یزدان ) بترسان !
ترجمه3 :
و تنها پروردگار خود را به بزرگی و کبریائی بستای ( و تنها او را بزرگ بشمار ) .
ترجمه4 :
و جامه خویش را پاکیزه دار ( و خویشتن را از آلودگیها پاک گردان ) .
ترجمه5 :
و از چیزهای کثیف و پلید دوری کن
ترجمه6 :
بذل و بخشش برای این مکن که افزونطلبی کنی . ( بلکه برای رضای خدا احسان و صدقه و بذل و بخشش کن ) .
ترجمه 7:
و برای ( خوشنودی و محض رضای ) پروردگارت شکیبائی کن .
سوال دوم - یکی از نام های جهنم و چه عملی شمارا به دوزخ افکنده است
سوال سوم ـ نخواندن نماز - انجام کار های پوچ - کمک نکردن به فقرا - روز جزا را تکذیب می کردن
سوال چهارم - خیر زیرا کارهای بیهوده و گناهان زیادی انجام دادن و غیره.
سوال پنجم -دوزخ نه میمیراند و نابود میکند ( تا انسان از دست آن با مرگ همیشگی راحت شود ) و نه رها میسازد ( تا انسان از دست آن بگریزد و نجات پیدا کند ) . پوست تن را به کلّی سیاه و دگرگون میسازد .
سوال ششم - امّا ( در عین حال پند گرفتن از آن ، جز به مشیّت و توفیق الهی نیست ) آنان اندرز نمیگیرند مگر این که خدا بخواهد . سزد که از ( خشم ) خدا دوری جست ، و او را سزد که آمرزگاری کند ( و بر دیگران ببخشاید ) .
1/خطاب دارد به رسول خدا
1ب/خدا را گرامی دار -لباست پاک باشد-از ناپاکی ها دوری کن
2/منظور از سقر همان دوزخ است
2ب/دوزخ کسی را رها نمیکند برای انسان ظاهر شونده است
3/کسانی که نماز نمی خوانند-فقیری را غذا نداد-روز جزا را قبول نداشتند- وقت خود را با گناه کار هاهدر میدادند
4/شفاعت شفاعت کننده هاپذیرفته نمی شود
4ب/زیرا گفته های قران و روز قیامت را پنهان می کردند
5/خران گریزانی هستند که از شیر درنده فرار می کنند
6/هر که متذکر حق شود
سوال 1 مخاطب پیغمبر اسلام 2 برخیز و مردم را از عذاب آخرت بترسان ـ آیه ی3 و تنها پروردگار را بزرگ بدان ـ آیه ی 4و خودت را پاک نگه دار ـ آیه ی5 و از همه ی ناپلیدی ها دوری کن - آیه ی6 بلکه برای رضای خدا احسان و صدقه و بذل و بخشش کن - آیه ی 7و برای خوشنودی پروردگارت شکیبایی کن ـ
سوال 2 یکی از نام های دوزخ است - چه عملی شمارا به رفتن به دوزخ وادار کرده است
سوال3 الف}نخواندن نماز ب}کمک نکردن به فقرا ج}سخنان و گفتار های بیهوده د}روز جزا را تکذیب و انکار می کردن
سوال 4 خیر چون به نماز های پنج گتنه ی خود اهمیت نمی دادند و کار هایی باطل و پوچ انجام می دادند و کار های شایسته اهمیت نمی دادند و ...
سوال5 شمارا به دوزخ می برد و شمارا نه می میراند و نه نابود می کند پوست تن شمارا به طور کلی سیاه و دگرگون می سازد
سوال6 آنان اندرز نمیگیرند مگر این که خدا بخواهد و که از خشم خدا دوری جستن
جواب سوال1.رسول خدا.برخیز و بندگان را خدا ترس گردان و خدارا به بزرگیش یاد کن و لباست را از هرگونه ناپاکی پاک و مطهر کن و از اپاکی به کلی دوری کن و به هر کس که خوبی میکنی اصلا منت نگذار و برای خدا صبر و شکیبایی پیشگیر جواب سوال2.سقر به معنیه اتش جهنم است.و اینگونه توصیف شده که تو چگونه میتوانی بفهمی که سختی عذاب جهنم چقدر است؟
جواب سوال3. 1.نماز نخواندن.2.صدقه ندادن.3.با انسان های اهل باطل نشستو برخاستن.4.روز قیانت را تکذیب کردن
جواب سوال4.خیر چون شفاعت شفیعان در حق انان هیچ پذیرفته نمیشود
جواب سوال5.و خداوند گفت به کسانی که از ایات قرآن رویگرداندند انان که از ایات قرآن چشم پوشی میکنند بجز سحر و بیان و سحر انگیزی چیزی نیستند ما چنین انسان هایی را به اتش جهنم میندازیم
جواب سوال6.هرکس که به قرآن روی کرده اهل تقوا و آمرزش است.
پاسخ مختصر
سوال 1 - پیامبر مورد خطاب قرار گفته
و در آیات 2 تا 7 پیامبر را به تبلیغ دین خداوند و و دوری از پلیدی هاو ایمان اشاره شده است
سوال 2 - سقر : دوزخ
اول ) و تو چه میدانی سقر چیست؟
دوم) چیزی که نه میمیراند و نه نابود میکند و نه رها میسازد
سوال 3 - عواملی که باعث می شود که بعضی انسان ها به جهنّم بیفتند :
1 از زمره نمازگزاران نبودهایم .
2 به مستمند خوراک نمیدادهایم .
3 پیوسته با باطلگرایان ( همنشین و همصدا میشدهایم و به باطل و یاوه و عیبجوئی ) فرو میرفتهایم
4 روز سزا و جزای ( قیامت ) را دروغ میدانستهایم .
سوال 4 - طبق آیات 48 و 49 خیر
زیرا از تذکرات خداوند (قرآن)رویگردان شده اند
سوال 5 - آیه 50 {انگار آنان گورخران رمندهای هستند .}
51 {گورخرانی که از شیر گریخته و رمیده باشند .}
سوال 6 - آیه 55 {هرکس بخواهد ، آن را یاد میکند}
آیه 56 {امّا ( در عین حال پند گرفتن از آن ، جز به مشیّت و توفیق الهی نیست ) آنان اندرز نمیگیرند مگر این که خدا بخواهد}
پاسخ ها:
سوال1:
آیه 1: (( یا ایها المدثر))(اى جامه خواب به خود پیچیده)
آیه 2: ((قُمْ فَأَنْذِرْ))(برخیز و انذار کن [و عالمیان را بیم ده])
آیه 3: ((وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ))(و پروردگارت را بزرگ بشمار)
آیه 4: ((وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ))(و لباست را پاک کن)
آیه 5: ((وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ))(و از پلیدى دورى کن)
آیه 6: ((وَلا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ))(و منّت مگذار و فزونى مطلب)
آیه 7: ((وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ))(و بخاطر پروردگارت شکیبایى کن)
الف) بدون شک مخاطب در این آیه شخص پیامبر (ص) است هر چند تصریحى به این عنوان در آن نشده، ولى قرائن موجود در این آیات بیانگر این واقعیت است.
ب) آیه دوم= (مشرکان عرب در آستانه موسم حج جمع شدند، و سران آنها مانند ابو جهل، و ابو سفیان، و ولید بن مغیره، و نضر بن حارث، و ... به مشورت پرداختند که در برابر سؤالات مردمى که از خارج به مکّه مىآیند، و جسته گریخته مطالبى در باره ظهور پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله شنیدهاند چه بگویند؟
اگر هر کدام بخواهند جواب جداگانهاى بدهند، یکى کاهنش خواند، و دیگرى مجنون، و دیگرى ساحر، این تشتت آراء اثر منفى خواهد گذاشت، باید با وحدت کلمه به مبارزه تبلیغاتى بر ضدّ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله برخیزند! بعد از گفتگو به اینجا رسیدند که بهتر از همه این است که بگویند: «ساحر» است! زیرا یکى از آثار پدیده «سحر» جدائى افکندن میان دو همسر، و پدر و فرزند است، و پیامبر با عرضه آئین اسلام چنین کارى را انجام داده بود!
این سخن به گوش پیامبر صلّى اللّه علیه و آله رسیده سخت ناراحت شده و بیمار گونه و غمگین به خانه آمد و در بستر آرمید که آیات فوق نازل شد و او را دعوت به قیام و مبارزه کرد.) آیه سوم= (به دنبال دعوت به قیام و انذار، پنج دستور مهم به پیامبر مىدهد که سرمشقى است براى دیگران. همان خدائى که مالک و مربّى توست، و هر چه دارى از او دارى و خط سرخ بر تمام معبودهاى دروغین درکش، و هرگونه آثار شرک و بت پرستى را محو کن.) آیه چهارم= (تعبیر به «لباس» ممکن است کنایه از عمل انسان باشد چرا که اعمال هر کس به منزله لباس اوست، و ظاهر او بیانگر باطن اوست.
و ممکن است به معنى همان لباس ظاهرى باشد چرا که پاکیزگى لباس ظاهر از مهمترین نشانههاى شخصیت و تربیت و فرهنگ انسان است، مخصوصا در عصر جاهلیت کمتر از آلودگیها اجتناب مىنمودند و لباسهاى بسیار آلوده داشتند.
در حقیقت آیه اشاره به این نکته نیز دارد که رهبران الهى هنگامى مىتوانند نفوذ کلمه داشته باشند که دامانشان از هرگونه آلودگى پاک باشد و تقوا و پرهیزکاریشان از هر نظر مسلّم گردد، و لذا به دنبال فرمان قیام و انذار، فرمان پاکدامنى مىدهد.) آیه پنجم= (مسلم است پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله حتى قبل از نبوت از این امور پرهیز و هجران داشت ولى در اینجا به عنوان یک اصل اساسى در مسیر دعوت الى اللّه، و نیز به عنوان یک الگو و اسوه براى همگان، روى آن تکیه شده است.) آیه ششم= (در این که نهى از منت و فزونى طلبیدن در چه مواردى است باز در اینجا مفهوم آیه کلى و گسترده است، و هرگونه منت گذاردن بر خالق و خلق را شامل مىشود، نه بر پروردگارت منت بگذار که براى او جهاد و تلاش مىکنى، چرا که او بر تو منت گذارده که این مقام منیع را به تو ارزانى داشته است.
همچنین عبادت و اطاعت و اعمال صالحت را بسیار مشمر، بلکه همیشه خود را در سر حد «قصور» و «تقصیر» بدان، و عبادت را یک نوع توفیق بزرگ الهى براى خودت بشمار.) آیه هفتم= ( یعنى در طریق اداى این رسالت بزرگ شکیبائى کن، و در برابر آزار مشرکان و دشمنان جاهل و نادان صابر باش، در طریق عبودیت اطاعت فرمان خدا استقامت نما، و در جهاد با نفس و در میدان جهاد با دشمن شکیبا باش.
اصولا مهمترین سرمایه راه تبلیغ و هدایت همین صبر و شکیبائى است.)
سوال 2:
سَقَرَ به معنای دوزخ یا جهنم است؛ منظور کسانی است که قرآن را تکذیب می کنند و می گویند که ((این قرآن چیزى جز افسون و سحرى همچون سحرهاى پیشینیان نیست)). خداوند این افراد را در آتش دوزخ قرار می دهد.
سوال 3:
نیکوکاران در باغ های بهشت از مجرمان در جهنم می پرسند که چه چیزی شما را به آتش دوزخ انداخته است؟ آنها پاسخ می دهند: ((ما از نمازگزاران نبودیم، و اطعام مستمند نمى کردیم، و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم، و همواره روز جزا را انکار مىکردیم؛ تا زمانى که مرگ ما فرا رسید!
سوال 4:
نه شفاعت انبیا و رسولان پروردگار و امامان، و نه شفاعت فرشتگان و صدیقین و شهداء و صالحین هیچ کدام برای اینگونه افراد هیچ سودی ندارد؛ چرا که شفاعت نیاز به وجود زمینه مساعد دارد، و اینها زمینه ها را به کلى از میان بردهاند، شفاعت همچون آب زلالى است که بر پاى نهال ضعیفى ریخته مىشود، و بدیهى است اگر نهال بکلى مرده باشد این آب زلال آن را زنده نمىکند.
اما افرادی که درستکار هستند و به دلیل غفلت و نادانی خطایی را انجام می دهند، ممکن است مورد شفاعت قرار بگیرند.
سوال 5:
خداوند در قرآن کریم برای افرادی که از آیات خدا روی می گردانند می فرماید:
((مأموران دوزخ را فقط فرشتگان عذاب قرار دادیم، و تعداد آنها را جز براى آزمایش کافران معیّن نکردیم تا اهل کتاب یقین پیدا کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید، و اهل کتاب و مؤمنان تردید به خود راه ندهند، و بیماردلان و کافران بگویند: (خدا از این توصیف چه منظورى دارد؟ آرى این گونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه مى سازد و هر کس را بخواهد هدایت مى کند! و لشکریان پروردگارت را جز او کسى نمى داند، و این جز هشدار و تذکّرى براى انسانها نیست!
سوال 6:
منظور خداوند پیامبران و امامان معصوم به ویژه حضرت محمد (ص) است صاحب تقوا و اهل آمرزش هستند.
اما اگر انسان ها به دستورات خداوند عمل کنند و خدا بخواهد میتوانند اهل آمرزش و تقوا شوند.
((تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جائى نرسد))
((پایان))
ممنون پسرم که پاسخ کامل و جامع دادی . (پورخلیلی )
با سلام خدمت شما دبیر محترم و ضمن خسته نباشید...
خداوند در سوره المدثّر در آیات اول خطاب به پیروان دین دارد و به آن ها میگوید:
اى کشیده رداى شب بر سر (۱)
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿۱﴾
و در آیه دوم این سوره آن ها را هشدار و تذکر میدهد که برخیز و بترسان منظور از خداوند همان دعای شبانه است (شب زنده داران) که خداوند در آیه سوم اشاره کرده است که خدای خود را بزرگ گردان در این آیه منظور این است که برای خدای خودت ارزش خاصی قائل بشو .و در آیه چهارم نیز میگوید که و لباس خویشتن را پاک کن یعنی اینکه لباس تمیزی برای عبادت بر تن کن که اشاره به آیه قبل دارد پوشیدن لباس پاک و منظم در لحظه عبادت یعنی اینکه خدای خود را بزرگ و با عظمت نگه داشته ایم.ودر آیه پنجم خداوند تاکیید میکند که از پلیدی دور بشو یعنی اینکه از زشتی ها و گناهان پرهیز کن و آن ها را انجام نده و در آیه ششم خداوند میفرماید منت نزار و فزونی مطلب یعنی اگر بر کسی خوبی کردی منت نگذار بر آن و خوبی ها رو بطلب و در ایه هفتم گفته است که برای پروردگارت شکیبایی کن یعنی اینکه برای رضای پروردگارتدست به کار های نیکو بزن تا پروردگارت نیز از تو راضی باشد تا اینجا جواب سوال اول....
جواب سوال دوم: سقر در این سوره به معنای جهنم است و خداوند با کافران و ستمکاران نیز سخن میگوید
جواب سوال سوم:1 گویند که از نماز گزاران نبودیم در آیه43
2 به بینوایان غذا نمیدادیم آیه44 3با هرزهدرایان هرزهدرایى مىکردیم 45
4روز جزا را دروغ میشمردیم46
جواب سوال چهارم: شفاعت به معنا رحمت و توبه کردن است برخی افراد توبه میکنند و بعد از مدتبسیار کوتاهیی عهد خود را با خداوند میشکنند و بعضی ها از خداوند چیز هایی را درخواست میکنند ولی خداوند به آن ها چیزی نمیدهد و دلیل اینکه خداوند خداوند متعال بر همه چیز آگاه است و اگر چیزی به صلاحمان نباشد به ما نمیدهد و درخواست مارا قبول نمیکند یا اینکه ما لیاقت آن را نداریم.
جواب سوال پنجم:گویى گورخرانى رمیدهاند (۵۰)
که از مقابل شیرى فرار کردهاند (۵۱)
بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانهاى از سوى خدا براى او فرستاده شود (۵۲)
جواب سوال شیشم:کسان اهل تقوا هستند که خود خداوند بخواهد و به خواسته او انجام گیرد .
سوال 1
سوره مدّثر آیه 1
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ
ترجمه :
ای جامه بر سر کشیده ( و در بستر خواب آرمیده ! ) .
توضیحات :
« مُدَّثِّرُ » : کسی که جامه بر سر کشیده باشد . اصل آن ( الْمُتَدَثِّرُ ) است . مخاطب پیغمبر اسلام است که از تمسخر کفّار و سخنان ناروای ایشان به خانه خود رفته و جامهای بر سر میکشد ، و یا به بستر میرود . امّا فرمان آسمانی او را به جدّ و جهد در کار تبلیغ میخواند . یا مراد جامه نبوّت و پیغمبری است ( نگا : قاسمی ) .
قسمت دوم
سوره مدّثر آیه 2
متن آیه :
قُمْ فَأَنذِرْ
ترجمه :
برخیز و ( مردمان را از عذاب یزدان ) بترسان !
توضیحات :
« قُمْ » : برخیز . کوشا باش ! ( نگا : قاسمی ) .
سوره مدّثر آیه 3
متن آیه :
وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ
ترجمه :
و تنها پروردگار خود را به بزرگی و کبریائی بستای ( و تنها او را بزرگ بشمار ) .
توضیحات :
« کَبِّرْ » : به عظمت و کبریائی یاد کن ( نگا : اسراء / 111 ) .
سوره مدّثر آیه 4
متن آیه :
وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ
ترجمه :
و جامه خویش را پاکیزه دار ( و خویشتن را از آلودگیها پاک گردان ) .
توضیحات :
« ثِیَاب » : جمع ثَوْب : جامه . هم جامه ظاهری مراد است و هم جامه باطنی ، یعنی عمل . چرا که اعمال هرکس به منزله لباس او است ، و ظاهر هر شخص بیانگر باطن او است .
سوره مدّثر آیه 5
متن آیه :
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ
ترجمه :
و از چیزهای کثیف و پلید دوری کن .
توضیحات :
« الرُّجْزَ » : چیزهای کثیف و پلید . وسوسه و نیرنگ اهریمن . بتها . گناه . این واژه مفهوم جامعی دارد و هرگونه عمل زشت و پلید و هر کاری را شامل میشود که موجب خشم و عذاب الهی باشد .
سوره مدّثر آیه 6
متن آیه :
وَلَا تَمْنُن تَسْتَکْثِرُ
ترجمه :
بذل و بخشش برای این مکن که افزونطلبی کنی . ( بلکه برای رضای خدا احسان و صدقه و بذل و بخشش کن ) .
توضیحات :
« لا تَمْنُنْ » : عطاء مکن . ( مَنّ ) در اینجا به معنی انعام و اعطاء است ( نگا : ص / 39 ) . « تَسْتَکْثِرُ » : افزون میخواهی . بیشتر میطلبی . فاعل آن ضمیر مستتر ( انت ) است . جمله فعل و فاعل ، حال است . مراد این است که احسانگر برای این ندهد تا بیشتر بگیرد و افزونطلبی کند ( نگا : روم / 39 ) .
سوره مدّثر آیه 7
متن آیه :
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ
ترجمه :
و برای ( خوشنودی و محض رضای ) پروردگارت شکیبائی کن .
توضیحات :
« لِرَبِّکَ » : برای رضای پروردگارت . به خاطر پروردگارت .
سوال 2 سقر=دوزخ
سوال 3
سوره مدّثر آیه 43
متن آیه :
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ
ترجمه :
میگویند : ( در جهان ) از زمره نمازگزاران نبودهایم .
توضیحات :
« الْمُصَلِّینَ » : نمازگزاران .
سوره مدّثر آیه 44
متن آیه :
وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ
ترجمه :
و به مستمند خوراک نمیدادهایم .
توضیحات :
« لَمْ نَکُ . . . » : مراد از غذا دادن به بینوایان ، برآورده کردن هرگونه نیازمندیهای مستمندان است ، اعم از خوراک و پوشاک و مسکن و غیره .
سوره مدّثر آیه 45
متن آیه :
وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ
ترجمه :
و ما پیوسته با باطلگرایان ( همنشین و همصدا میشدهایم و به باطل و یاوه و عیبجوئی ) فرو میرفتهایم .
توضیحات :
« نَخُوضُ » : به هرگونه باطلی فرو میرفتیم و در استهزاء و سخریّه حق و حقیقت شرکت میکردیم ( نگا : نساء / 140 ، انعام / 68 ، توبه / 65 و 69 ) .
سوره مدّثر آیه 46
متن آیه :
وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ
ترجمه :
و روز سزا و جزای ( قیامت ) را دروغ میدانستهایم .
توضیحات :
« یَوْمِ الدِّینِ » : ( نگا : فاتحه / 4 ) .
سوره مدّثر آیه 47
متن آیه :
حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ
ترجمه :
تا مرگ به سراغمان آمد .
سوال 4 خیر
سوره مدّثر آیه 48
متن آیه :
فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ
ترجمه :
دیگر شفاعت و میانجیگری شفاعتکنندگان و میانجیگران ( اعم از فرشتگان و پیغمبران و صالحان ) بدیشان سودی نمیبخشد .
توضیحات :
« فَمَا تَنفَعُهُمْ . . . » : ( نگا : انعام / 51 و 70 ، شعراء / 100 ، غافر / 18 ) .
سوره مدّثر آیه 49
متن آیه :
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ
ترجمه :
چرا باید ایشان ، از قرآن رویگردان شوند ؟
توضیحات :
« التَّذْکِرَةِ » : پند و اندرز . یادآوری : در اینجا مراد قرآن است ( نگا : المصحفالمیسّر ) .
سوال 5
سوره مدّثر آیه 51
متن آیه :
فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ
ترجمه :
گورخرانی که از شیر گریخته و رمیده باشند .
توضیحات :
« قَسْوَرَةٍ » : شیر .
سوره مدّثر آیه 52
متن آیه :
بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن یُؤْتَى صُحُفاً مُّنَشَّرَةً
ترجمه :
اصلاً هر یک از ایشان میخواهد که ( از سوی خدا ، جداگانه ) نامه سرگشادهای ( که همه بتوانند آن را ببینند و بخوانند ) بدو داده شود . ( نامهای که ابلاغ پیغمبری یکایک آنان باشد ، یا دالّ بر صدق نبوّت پیغمبر اسلام باشد ) .
توضیحات :
« بَلْ یُرِیدُ کُلُّ . . . » : ( نگا : انعام / 124 ، اسراء / 93 ) .
سوال 6
سوره مدّثر آیه 55
متن آیه :
فَمَن شَاء ذَکَرَهُ
ترجمه :
هرکس بخواهد ، آن را یاد میکند ( و میخواند و بدانچه در آن است عمل میکند ) .
توضیحات :
« ذَکَرَهُ » : یادش میکند . میخواندش . بدان عمل میکند .
سوره مدّثر آیه 56
متن آیه :
وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
ترجمه :
امّا ( در عین حال پند گرفتن از آن ، جز به مشیّت و توفیق الهی نیست ) آنان اندرز نمیگیرند مگر این که خدا بخواهد . سزد که از ( خشم ) خدا دوری جست ، و او را سزد که آمرزگاری کند ( و بر دیگران ببخشاید ) .
مورد تأیید نیست . چون جواب سوال ها را ندادی ای افسر کلاس !!!
کسانی به جهنم میرود1-نماز نمیخواند2- ذکات برای مال فقیران انجام نمی دادند3- کسی که بدون دلیل در ماه رمضان روزه نمی گیرد 4- به فکر دوری از گناهانشان نیستند
مورد تأیید نیست . ( عقیل پورخلیلی )
تقوی وترس وبیم وشوق وامید واری را مثال میزند
آقای نعیمی ، جواب شش سوال را یک جا بدهید . واقعا که !!!
مورد تأیید نیست . ( عقیل پورخلیلی )
1.پروردگار در اولین ایه انسان را مورد توجه قرار داده است. و میفرماید برخیز و از خداوند بترس و خدا را به سخاوتمندی یاد کن و لباس های پاک بپوش و از بدی ها دور شو و برای خدا صبر و شکیبایی پیشه گیر
2.سقر به معنایی دوزخ میباشد و خدا سقر را این طور توصیف کرده است :زمانی که حضرت اسرافیل پیش تو میاد آن روز، روزی سخت خواهد بود که کسانی که کار های بد و ناپسند انجام میدهند در این روز آسوده نخواهند بود ای پیامبر کسی که در این دنیا اورا تنها آفریدم و به او ثروت بخشیدم و فرزندانی به او هدیه کردم و به او مقام و عزت دادم باز هم طمع مال دنیا را دارد هرگز به نعمت او میافزاید و آن را همچون ظالمان بزودی به جهنم خواهم فرستاد او است که فکر و اندیشه ی بدی دارد خدا آن را بکشد که فکر بدی کرد و باز خداوند آن را بکشد که فکر خطایی کرد پس فکر کرد و ناراحت شد و چهره در هم آمیخت آنگاه که خداوند به او روی نشان میدهد و تکبر و نخوت آغاز میشود و گفت جز درست کاری و راست گویی چیز خوبی نیست این آیات گفتار بشر است و ما منکر قرآن را به جهنم میفرستیم 3.ما نماز نمیخوانیم و صدقه نمیدادیم و با انسان های هم نشین شدیم و به کار های ناپسند پرداختیم و به روز جزا ایمان نداشتیم 4.خیر زیرا با یاد آن روز تصور میکردیم که آن روز وجود ندارد 5.شما همچون خران هستید، که از شیر درنده میگریزد 6.مردمی که پشیمان شده اند یا در دنیا به کار های نیک پرداخته اند آیا چنین خدایی با حکمت و قدرت نمیتواند پس از مرگ مارا زنده کند
۱. ا ی جامه برخود پوشیده برخیزوبیم ده. منظور رسول گرامی اسلام است
۲پروردگارت را بزرگ دارروبرای پروردگارت شکیبایی ورز
۳نماز گزارنبودن ،به تهیدستان و نیازمندان کمک نکردن و طعام ندادن،بافرورفتگان درگفتاروکردار باطل فرورفتن ،انکار کردن روز جزاء
۴ کسانی که چهار مورد بالا را انجام میدهند از شفاعت شفاعت کنندگان سود نمیبرند
۵گورخران رمیده
۶کسی که از قرآن پند میگیرد که اگر خدا نخواهد کسی نمیتواند پند هارا درک کند
1. خطاب به رسول خدا را دستور مدهد به اینکه مردم را انزال کند .
2. معنی ایات 1 تا 7 : پروردگارت را تکبیر گو - جامه ات را از هر آلودگی پاک بدار - بر احسانت منت نذار - به خاطر پروردگارت صبر کن .
3. سقر : دوزخ ..... تفسیر : سقر در اصل به معنی ذوب شدن بر اثر تابش آفتاب است و به عنوان یکی از نام های دوزخ است ....
امیر سید یعقوبی پور
201
به همه ی سوالات پاسخ ندادی .
مورد تأیید نیست . ( عقیل پورخلیلی )
جواب سوال1:پیامبراکرم (ص) را مورد خطاب قرار داده است و7نکته تاکید شده عبارتند از:
خلق را خدا ترس گردان-خدایت را به بزرگی یاد کن-جان و تن خود را از هر عیب و آلایش پاکیزه دار- از بت و بتپرستان به کلی دوری گزین- و بر هر که احسان کنی ابدا منّت مگذار و عوض افزون مخواه- برای خدایت صبر و شکیبایی پیشگیر
جواب سوال2:منظور از سقر دوزخ است وبا عبارت وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ (تو چه میدانی که دوزخ چگونه است ؟ !)توصیف شده است
جواب سوال3:
1-تکذیب وتهمت به قران و پیامبران الهی2-کبر و نخوت نسبت به خدا 3-بی تفاوتی نسبت به نماز و نیازمندان 4-همنشینی وهم سویی با بدکاران
جواب سوال4:خیر شامل همگان نمیشود.طبق ایه48این سوره لجاجت واصرار بر گناه مانع شفاعت گروهی از گناهکاران میشود.چرا که انها دائما از نصایح الهی دوری میکردند وتا اخر عمر از یاد اخرت به کلی دوری میکردند
از این رو شفاعت شفاعتکنندگان به حال آنها سودى نمیبخشد
جواب سوال5:گویى گورخرانى رمیده اند، (۵۰)
که از (مقابل) شیرى فرار کردهاند! (۵۱)
بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانهاى (از سوى خدا) براى او فرستاده شود! (۵۲)
جواب سوال6:
و هیچ کس پند نمىگیرد مگر اینکه خدا بخواهد; او اهل تقوا و اهل آمرزش است! (۵۶)
محمدرضا فتحی کلاس 204
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 56 آیه مىباشد
محتواى سوره:
سوره «مدثر» نخستین سورهاى است که بعد از دعوت آشکار بر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نازل شد و طبیعت سورههاى مکّى که دعوت به مبدأ و معاد و مبارزه با شرک، و انذار و تهدید مخالفان به عذاب الهى است در این سوره کاملا منعکس است، و بحثهاى این سوره روى هم رفته بر هفت محور دور مىزند:
1- دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به قیام و انذار و ابلاغ آشکار و صبر و استقامت در این طریق، و تحصیل آمادگیهاى لازم براى این کار.
2- اشاره به رستاخیز، و صفات دوزخیان، همانها که به مقابله با قرآن برخاسته، و به استهزاى حق پرداختند.
3- قسمتى از ویژگیهاى دوزخ توأم با انذار کافران.
4- تأکید بر امر رستاخیز از طریق سوگندهاى مکرر.
5- ارتباط سرنوشت هر انسانى با اعمال او، و نفى هرگونه افکار غیر منطقى در این زمینه.
6- قسمتى از ویژگیهاى بهشتیان و دوزخیان و سرنوشت هر کدام از آنها.
7- چگونگى فرار افراد جاهل و بىخبر و مغرور و خودخواه از حق.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از امام باقر علیه السّلام آمده است: «کسى که برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 322
سوره مدّثّر را در نماز فریضه بخواند بر خداوند حق است که او را همراه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و در جوار و درجه او قرار دهد و در زندگى دنیا بدبختى و رنج دامنش را هرگز نگیرد».
بدیهى است چنین نتائج عظیمى تنها بر خواندن الفاظ سوره مترتب نخواهد شد، بلکه باید محتواى سوره را نیز در نظر گرفت و مو به مو اجرا کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
(آیه 1)- برخیز و جهانیان را انذار کن! بدون شک مخاطب در این آیات شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است هر چند تصریحى به این عنوان در آن نشده، ولى قرائن موجود در این آیات بیانگر این واقعیت است.
نخست مىفرماید: «اى جامه خواب به خود پیچیده» و در بستر آرمیده (یا ایها المدثر).
(آیه 2)- «برخیز و انذار کن» و عالمیان را بیم ده (قم فانذر). که وقت خواب و استراحت گذشته، و زمان قیام و تبلیغ فرا رسیده است.
مشرکان عرب در آستانه موسم حج جمع شدند، و سران آنها مانند ابو جهل، و ابو سفیان، و ولید بن مغیره، و نضر بن حارث، و ... به مشورت پرداختند که در برابر سؤالات مردمى که از خارج به مکّه مىآیند، و جسته گریخته مطالبى در باره ظهور پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله شنیدهاند چه بگویند؟
اگر هر کدام بخواهند جواب جداگانهاى بدهند، یکى کاهنش خواند، و دیگرى مجنون، و دیگرى ساحر، این تشتت آراء اثر منفى خواهد گذاشت، باید با وحدت کلمه به مبارزه تبلیغاتى بر ضدّ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله برخیزند! بعد از گفتگو به اینجا رسیدند که بهتر از همه این است که بگویند: «ساحر» است! زیرا یکى از آثار پدیده «سحر» جدائى افکندن میان دو همسر، و پدر و فرزند است، و پیامبر با عرضه آئین اسلام چنین کارى را انجام داده بود! برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 323
این سخن به گوش پیامبر صلّى اللّه علیه و آله رسیده سخت ناراحت شده و بیمار گونه و غمگین به خانه آمد و در بستر آرمید که آیات فوق نازل شد و او را دعوت به قیام و مبارزه کرد.
(آیه 3)- و به دنبال دعوت به قیام و انذار، پنج دستور مهم به پیامبر مىدهد که سرمشقى است براى دیگران، و نخستین دستور در باره توحید است، مىفرماید: «و پروردگارت را بزرگ بشمار» (و ربک فکبر).
همان خدائى که مالک و مربّى توست، و هر چه دارى از او دارى و خط سرخ بر تمام معبودهاى دروغین درکش، و هرگونه آثار شرک و بت پرستى را محو کن.
منظور از جمله «فکبّر» تنها گفتن «اللّه اکبر» نیست، هر چند گفتن «اللّه اکبر» یکى از مصداقهاى آن است که در روایات نیز به آن اشاره شده، بلکه منظور این است که خداى خود را بزرگ بشمار، هم از نظر اعتقاد، هم عمل، و هم در سخن و او را متصف به اوصاف جمال و منزه از هرگونه نقص و عیب بدان، بلکه او را از این که در توصیف بگنجد برتر بدان. همان گونه که در روایات اهل بیت علیهم السّلام آمده است که معنى «اللّه اکبر» این است که خداوند برتر از آن است که توصیف شود و در فکر انسان بگنجد.
(آیه 4)- و به دنبال مسأله توحید دومین دستور را در باره پاکیزگى از آلودگیها داده، مىافزاید: «و لباست را پاک کن» (و ثیابک فطهر).
تعبیر به «لباس» ممکن است کنایه از عمل انسان باشد چرا که اعمال هر کس به منزله لباس اوست، و ظاهر او بیانگر باطن اوست.
و ممکن است به معنى همان لباس ظاهرى باشد چرا که پاکیزگى لباس ظاهر از مهمترین نشانههاى شخصیت و تربیت و فرهنگ انسان است، مخصوصا در عصر جاهلیت کمتر از آلودگیها اجتناب مىنمودند و لباسهاى بسیار آلوده داشتند.
در حقیقت آیه اشاره به این نکته نیز دارد که رهبران الهى هنگامى مىتوانند نفوذ کلمه داشته باشند که دامانشان از هرگونه آلودگى پاک باشد و تقوا برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 324
و پرهیزکاریشان از هر نظر مسلّم گردد، و لذا به دنبال فرمان قیام و انذار، فرمان پاکدامنى مىدهد.
(آیه 5)- در سومین دستور مىفرماید: «و از پلیدى دورى کن» (و الرجز فاهجر).
آیه فوق مفهوم جامعى دارد که هرگونه انحراف و عمل زشت و پلید، و هر کارى را که موجب خشم و عذاب الهى در دنیا و آخرت مىگردد شامل مىشود.
مسلم است پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله حتى قبل از نبوت از این امور پرهیز و هجران داشت ولى در اینجا به عنوان یک اصل اساسى در مسیر دعوت الى اللّه، و نیز به عنوان یک الگو و اسوه براى همگان، روى آن تکیه شده است.
(آیه 6)- و در چهارمین دستور مىفرماید: «و منت مگذار و فزونى مطلب» (و لا تمنن تستکثر).
در این که نهى از منت و فزونى طلبیدن در چه مواردى است باز در اینجا مفهوم آیه کلى و گسترده است، و هرگونه منت گذاردن بر خالق و خلق را شامل مىشود، نه بر پروردگارت منت بگذار که براى او جهاد و تلاش مىکنى، چرا که او بر تو منت گذارده که این مقام منیع را به تو ارزانى داشته است.
همچنین عبادت و اطاعت و اعمال صالحت را بسیار مشمر، بلکه همیشه خود را در سر حد «قصور» و «تقصیر» بدان، و عبادت را یک نوع توفیق بزرگ الهى براى خودت بشمار.
و نیز اگر خدمتى به خلق مىکنى چه در جهات معنوى باشد مانند تبلیغ و هدایت و چه در جهات مادى مانند انفاق و بخشش، هیچ کدام را نباید با منت یا انتظار جبران، آن هم جبرانى فزونتر توأم نمائى چرا که منت، اعمال نیک را باطل و بىاثر مىکند.
(آیه 7)- در این آیه به آخرین دستور در این زمینه اشاره کرده، مىگوید:
«و به خاطر پروردگارت شکیبائى کن» (و لربک فاصبر). برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 325
یعنى در طریق اداى این رسالت بزرگ شکیبائى کن، و در برابر آزار مشرکان و دشمنان جاهل و نادان صابر باش، در طریق عبودیت اطاعت فرمان خدا استقامت نما، و در جهاد با نفس و در میدان جهاد با دشمن شکیبا باش.
اصولا مهمترین سرمایه راه تبلیغ و هدایت همین صبر و شکیبائى است.
(آیه 8)- در تعقیب دستورى که در زمینه قیام و انذار در آیات قبل آمده، در اینجا انذار را با بیانى بسیار مؤکد و رسا شروع مىکند، و مىفرماید: «هنگامى که در صور دمیده مىشود» (فاذا نقر فى الناقور).
این تعبیر اشاره به نفخ دوّم و بر پایى رستاخیز است.
(آیه 9)- «آن روز، روز سختى است» (فذلک یومئذ یوم عسیر).
(آیه 10)- روزى است بسیار پرمشقت که «براى کافران آسان نیست» (على الکافرین غیر یسیر).
(آیه 11)-
شأن نزول:
قریش در «دار النّدوه» (مرکزى در نزدیکى مسجد الحرام که براى شور در مسائل مهم در آن جمع مىشدند) اجتماع کردند، «ولید» (مرد معروف و سرشناس «مکّه» که مشرکان به عقل و درایت او معتقد بودند و در مسائل مهم با او به مشورت مىپرداختند) رو به آنها کرده گفت: شما مردمى هستید داراى نسب والا، و عقل و خرد، و عرب از هر سو به سراغ شما مىآیند و پاسخهاى مختلفى از شما مىشنوند حرف خود را یکى کنید.
سپس رو به آنها کرده گفت: شما در باره این مرد (اشاره به پیغمبر اکرم) چه مىگوئید؟
گفتند: مىگوئیم «شاعر» است! ولید چهره در هم کشید و گفت: ما شعر بسیار شنیدهایم، اما سخن او شباهتى به شعر ندارد! گفتند: مىگوئیم «کاهن» است.
گفت: هنگامى که نزد او مىروید سخنانى را که کاهنان (به شکل اخبار غیبى) مىگویند در او نمىیابید. برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 326
گفتند: مىگوئیم «دیوانه» است.
گفت: وقتى به سراغ او مىروید هیچ اثرى از جنون در او نخواهید یافت.
گفتند: مىگوئیم «ساحر» است.
گفت: ساحر به چه معنى؟
گفتند: کسى که میان دشمنان و میان دوستان ایجاد دشمنى مىکند.
ولید فکر کرد و نگاهى نمود و چهره در هم کشید و گفت: بلى او «ساحر» است و چنین مىکند! سپس از «دار الندوه» خارج شدند در حالى که هر کدام پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله را ملاقات مىکرد مىگفت: اى ساحر! اى ساحر! این مطلب بر پیامبر گران آمد، خداوند آیات آغاز این سوره را (تا آیه 25) نازل فرمود (و پیامبرش را دلدارى داد).
تفسیر:
ولید آن ثروتمند مغرور حق نشناس! در تعقیب آیات گذشته که کافران را بطور جمعى مورد انذار قرار مىداد، در اینجا بالخصوص روى بعضى از افراد آنها که مؤثرتر بودند انگشت گذارده و با تعبیراتى گویا و رسا و کوبنده او را زیر رگبار شدیدترین انذارها مىگیرد.
نخست مىگوید: «مرا با کسى که او را به تنهائى آفریدهام واگذار» (ذرنى و من خلقت وحیدا). که خودم او را کیفر شدید دهم.
این آیه و آیات بعد چنانکه در شأن نزول گفتیم در مورد ولید بن مغیره مخزومى یکى از سران معروف قریش نازل شده است.
(آیه 12)- سپس مىافزاید: «همان کس که براى او مال گسترده قرار دادم» (و جعلت له مالا ممدودا).
(آیه 13)- سپس به فزونى نیروى انسانى او اشاره کرده، مىافزاید:
«و فرزندانى (براى او قرار دادم) که همواره نزد او و در خدمت او هستند» (و بنین شهودا).
دائما آماده کمک و خدمت بودند، و حضورشان مایه انس و راحت او بود.
برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 327
(آیه 14)- و بعد به سایر مواهبى که به او ارزانى داشته بود بطور کلى اشاره کرده، مىفرماید: «وسائل زندگى را از هر نظر براى وى فراهم ساختم» (و مهدت له تمهیدا).
نه فقط مال و فرزندان برومند، بلکه در جهات اجتماعى و جنبههاى جسمانى از هر نظر غرق در نعمت بود.
(آیه 15)- ولى او به جاى این که در برابر بخشنده این همه نعمتها سر تعظیم فرود آورد، و پیشانى به آستانش بساید، در مقام کفران و افزون طلبى برآمد و با این همه مال و نعمت «باز هم طمع دارد که بر (نعمتهاى) او بیفزایم» (ثم یطمع ان ازید).
این منحصر به «ولید بن مغیره» نبود، بلکه همه دنیا پرستان چنیند، هرگز عطش آنها فرو نمىنشیند، و اگر هفت اقلیم را زیر نگین آنها قرار دهند باز هم در بند اقلیمى دیگرند.
(آیه 16)- ولى این آیه با شدت تمام دست ردّ به سینه این نامحرم مىگذارد، مىگوید: «هرگز چنین نخواهد شد (که بر نعمتش بیفزایم) چرا که او نسبت به آیات ما دشمنى مىورزد» (کلا انه کان لآیاتنا عنیدا).
و با این که به خوبى مىدانست که این قرآن نه کلام جن است و نه کلام بشر، ریشههائى نیرومند و شاخههایى پرثمر و جاذبهاى بىمانند دارد باز آن را «سحر» مىنامید و آورنده آن را ساحر!
(آیه 17)- و در این آیه، به سرنوشت دردناک او با عبارتى کوتاه و پر معنى اشاره کرده، مىفرماید: «و به زودى او را مجبور مىکنم که از قلّه زندگى بالا رود» و سپس او را به زیر مىافکنم (سارهقه صعودا).
احتمال دارد که آیه اشاره به عذاب دنیوى «ولید» در این جهان باشد، زیرا او بعد از رسیدن به اوج قله پیروزى در زندگى فردى و اجتماعى چنان سقوط کرد که تا آخر عمر مرتبا اموال و فرزندان خود را از دست مىداد و بیچاره شد.
برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 328
(آیه 18)- مرگ بر او، چه نقشه شومى کشید! در اینجا توضیحات بیشترى پیرامون مردى که خداوند مال و فرزندان فراوان به او داده بود و او در مقام مخالفت با پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله برآمد- یعنى ولید بن مغیره مخزومى- آمده است.
مىفرماید: «او اندیشه کرد (که پیامبر و قرآن را به چه چیز متهم کند؟) و مطلب را آماده ساخت» (انه فکر و قدر).
(آیه 19)- سپس براى مذمت او مىافزاید: «مرگ بر او باد! چگونه (براى مبارزه با حق) مطلب را آماده کرد» (فقتل کیف قدر).
(آیه 20)- و به عنوان تأکید مىافزاید: «باز هم مرگ بر او، چگونه مطلب (و نقشه شیطانى خود را براى مبارزه با حق) آماده نمود» (ثم قتل کیف قدر).
و این اشاره به همان چیزى است که در شأن نزول آمد که او مىخواست افکار مشرکان را متحد سازد، تا یک زبان، مطلبى را بر ضد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله تبلیغ کنند.
این جملهها دلیل بر این است که «ولید» در افکار شیطانى مهارت داشت، آن چنان که فکر و اندیشهاش مایه تعجب بود.
(آیه 21)- سپس مىافزاید: «سپس نگاهى افکند» (ثم نظر). و ساخته و پرداخته فکر خود را مورد بازرسى مجدد قرار داد تا از استحکام و انسجام لازم و جنبههاى مختلف آن آگاه و مطمئن گردد.
(آیه 22)- «بعد چهره درهم کشید و عجولانه دست به کار شد» (ثم عبس و بسر).
(آیه 23)- «سپس پشت (به حق) کرد و تکبر ورزید» (ثم ادبر و استکبر).
(آیه 24)- «و سر انجام گفت: این (قرآن) چیزى جز افسون و سحرى همچون سحرهاى پیشینان نیست» (فقال ان هذا الا سحر یؤثر).
(آیه 25)- «این فقط سخن انسان است» و هیچ ارتباطى با وحى آسمانى ندارد! (ان هذا الا قول البشر). برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 329
و به این ترتیب آخرین سخن خود را بعد از مطالعه مکرّر و تفکر شیطانى و براى مبارزه با قرآن اظهار داشت.
(آیه 26)- و این هم سرنوشت شوم او! در ادامه آیات گذشته که وضع بعضى از سران شرک و سخن او را در نفى و انکار قرآن مجید و رسالت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بازگو مىکرد، در اینجا به مجازات وحشتناک او در قیامت اشاره کرده، مىفرماید:
«به زودى او را وارد سقر [- دوزخ] مىکنم»! (ساصلیه سقر).
«سقر» به معنى دگرگون شدن و ذوب شدن بر اثر تابش آفتاب است، سپس به عنوان یکى از نامهاى جهنم انتخاب شده و کرارا در آیات قرآن آمده است.
(آیه 27)- سپس براى بیان عظمت و شدت عذاب دوزخ مىگوید: «و تو نمىدانى سقر چیست»؟ (و ما ادراک ما سقر).
یعنى به قدرى عذاب آن شدید است که از دایره تصور بیرون مىباشد، و به فکر هیچ کس نمىگنجد، همان گونه که اهمیت نعمتهاى بهشتى و عظمت آن به فکر کسى خطور نمىکند.
(آیه 28)- آتشى است که «نه چیزى را باقى مىگذارد، و نه چیزى را رها مىسازد»! (لا تبقى و لا تذر).
این جمله ممکن است اشاره به آن باشد که آتش دوزخ بر خلاف آتش دنیا- که گاه در نقطهاى از بدن اثر مىکند، و نقطه دیگر سالم مىماند، و گاه در جسم اثر مىگذارد، و روح از آن در امان مىباشد- آتشى است فراگیر که تمامى وجود انسان را در بر مىگیرد، و هیچ چیز را رها نمىکند.
(آیه 29)- سپس به بیان وصف دیگرى از این آتش سوزان قهر الهى پرداخته، مىافزاید: «پوست تن را بکلى دگرگون مىکند» (لواحة للبشر).
(آیه 30)- و در این آیه، مىفرماید: «نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شدهاند» (علیها تسعة عشر).
فرشتگانى که قطعا مأمور به ترحم و شفقت و مهربانى نیستند، بلکه مأمور به کیفر و عذاب و خشونتند. برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 330
کسانى مانند ابو جهل وقتى این آیه را شنیدند از روى استهزا به طایفه قریش گفتند: مادرانتان به عزایتان بنشینند شما گروه عظیمى از شجاعانید آیا هر ده نفر از شما نمىتواند یکى از آنها را مغلوب کند.
یکى از افراد زورمند قریش گفت: من از عهده هفده نفر از آنها بر مىآیم شما هم حساب دو نفر دیگر را برسید!
(آیه 31)- این عدد مأموران دوزخ براى چیست؟
همان گونه که در آیات قبل خواندیم خداوند عدد خازنان و مأموران دوزخ را نوزده نفر (یا نوزده گروه) ذکر مىکند، و نیز خواندیم که ذکر این عدد سبب گفتگو در میان مشرکان و کفار شد، و گروهى آن را به باد سخریه گرفتند.
این آیه که طولانىترین آیه این سوره است به آنها پاسخ داده، مىفرماید:
«مأموران دوزخ را فقط فرشتگان (عذاب) قرار دادیم» (و ما جعلنا اصحاب النار الا ملائکة).
فرشتگانى نیرومند، پرقدرت و به تعبیر قرآن «غلاظ» و «شداد» خشن و سختگیر که تمام گنهکاران در برابر آنها ضعیف و ناتوانند.
سپس مىافزاید: «و تعداد آنها را جز براى آزمایش کافران معین نکردیم» (و ما جعلنا عدتهم الا فتنة للذین کفروا).
این آزمایش از دو جهت بود: نخست این که آنها استهزا مىکردند که چرا از میان تمام اعداد، عدد نوزده انتخاب شده، در حالى که هر عدد دیگرى انتخاب شده بود جاى همین سؤال وجود داشت.
از سوى دیگر این تعداد را کم مىشمردند، و از روى سخریه مىگفتند: ما در مقابل هر یک از آنها ده نفر قرار مىدهیم، تا آنها را در هم بشکنیم! در حالى که فرشتگان خدا چنان هستند که به گفته قرآن چند نفر از آنها مأمور هلاکت قوم لوط مىشوند و شهرهاى آباد آنها را از زمین برداشته زیر و رو مىکنند.
و باز مىافزاید: هدف این بود: «تا اهل کتاب [- یهود و نصارى] یقین پیدا برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 331
کنند» (لیستیقن الذین اوتوا الکتاب).
و از آنجا که آنها ایرادى به این موضوع نکردند معلوم مىشود آن را هماهنگ با کتب خود یافتند، و بر یقین آنها به نبوت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله افزوده شد.
لذا در جمله بعد مىافزاید: «و (هدف این بود تا) بر ایمان مؤمنان بیفزاید» (و یزداد الذین آمنوا ایمانا).
و بلافاصله بعد از ذکر این جمله روى همان اهداف سه گانه به عنوان تأکید باز مىگردد، و مجددا روى ایمان اهل کتاب، سپس مؤمنان و بعد به آزمون کفار و مشرکان تکیه کرده، مىگوید: «و هدف این بود که اهل کتاب، و مؤمنان (در حقانیت قرآن) تردید به خود راه ندهند، و بیمار دلان و کافران بگویند: خدا از این توصیف چه منظورى دارد»؟! (و لا یرتاب الذین اوتوا الکتاب و المؤمنون و لیقول الذین فى قلوبهم مرض و الکافرون ما ذا اراد الله بهذا مثلا).
سپس به دنبال این گفتگوها که در باره چگونگى بهرهگیرى مؤمنان و کافران بیمار دل از سخنان الهى بود مىافزاید: «این گونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه مىسازد، و هر کس را بخواهد هدایت مىکند» (کذلک یضل الله من یشاء و یهدى من یشاء).
جملههاى گذشته به خوبى نشان مىدهد که این مشیت و اراده الهى در باره هدایت بعضى، و گمراهى بعضى دیگر، بى حساب نیست، آنها که معاند و لجوج و بیمار دلند استحقاقى جز این ندارند، و آنها که در برابر فرمان خدا تسلیم و مؤمنند مستحق چنین هدایتى هستند.
و در پایان آیه مىفرماید: «و (به هر حال) لشکریان پروردگارت را جز او کسى نمىداند، و این جز هشدار و تذکرى براى انسانها نیست»! (و ما یعلم جنود ربک الا هو و ما هى الا ذکرى للبشر).
بنابر این اگر سخن از نوزده نفر از خازنان دوزخ به میان آمده مفهومش این نیست که لشکریان خداوند محدود به اینها هستند.
على علیه السّلام در نخستین خطبه نهج البلاغه مىفرماید: آنگاه آسمانهاى بالا را از برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 332
هم باز کرد، و آنها را مملو از اصناف مختلف فرشتگان ساخت:
گروهى از آنان همیشه در سجودند و به رکوع نمىپردازند.
و گروهى دائما در رکوعند و سر از رکوع بر نمىدارند.
و گروهى دائما ایستادهاند و به عبادت مشغولند و تغییر موضع نمىدهند.
گروهى همواره تسبیح مىگویند و خسته نمىشوند.
و گروهى دیگر امناى وحى اویند، و زبان او به سوى پیامبران که پیوسته براى ابلاغ فرمان و امر او در رفت و آمدند.
و جمعى دیگر حافظان بندگان او هستند و دربانان بهشت برین.
(آیه 32)- در ادامه بحث با منکران نبوت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله، و انکار رستاخیز، در اینجا سوگندهاى متعددى یاد کرده، و بر مسأله قیامت و رستاخیز و دوزخ و عذاب آن تأکید مىنماید.
مىفرماید: «این چنین نیست که آنها تصور مىکنند، سوگند به ماه» (کلا و القمر).
ذکر سوگند به «ماه» به خاطر آن است که یکى از آیات بزرگ الهى است، هم از نظر خلقت، و هم گردش منظم، و هم نور و زیبائى، و هم تغییرات تدریجى که خود، تقویم زندهاى براى مشخص ساختن روزهاست.
(آیه 33)- سپس مىافزاید: «و (سوگند) به شب هنگامى که (دامن برچیند و) پشت کند» (و اللیل اذ ادبر).
(آیه 34)- «و به صبح هنگامى که چهره بگشاید» (و الصبح اذا اسفر).
شب گرچه آرام بخش است و خاموش، و هنگام راز و نیاز عاشقان حق، اما این شب تاریک آن زمان جالب است که پشت کند و رو به صبح روشنى پیش رود و آخر سحرگاه باشد، و طلوع صبح از همه زیباتر و دلانگیزتر است که هر انسانى را به وجد و نشاط مىآورد.
این سوگندهاى سه گانه در ضمن، تناسبى با نور هدایت «قرآن» و پشت کردن ظلمات «شرک» و بت پرستى و دمیدن سپیده صبحگاهان «توحید» دارد.
برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 333
(آیه 35)- بعد از بیان این سوگندها، به چیزى مىپردازد که سوگند به خاطر آن یاد شده، مىفرماید: «آن (حوادث هولناک قیامت) از مسائل مهم است» (انها لاحدى الکبر).
(آیه 36)- سپس اضافه مىکند: هدف از آفرینش دوزخ هرگز انتقامجوئى نیست، بلکه «هشدار و انذارى است براى انسانها» (نذیرا للبشر).
(آیه 37)- و سر انجام براى تأکید بیشتر مىافزاید این انذار مخصوص گروه معینى نیست بلکه: براى همه افراد بشر است «براى کسانى از شما که مىخواهند پیش افتند یا عقب بمانند» [- به سوى هدایت و نیکى پیش روند یا نروند]! (لمن شاء منکم ان یتقدم او یتأخر).
(آیه 38)- شما چرا اهل دوزخ شدید؟ در ادامه بحثى که در باره دوزخ و دوزخیان در آیات قبل آمد، در اینجا مىافزاید: «هر کس در گرو اعمال خویش است» (کل نفس بما کسبت رهینة).
گوئى تمام وجود انسان در گرو انجام وظائف و تکالیف اوست، هنگامى که آن را انجام مىدهد آزاد مىگردد و گر نه در قید اسارت باقى خواهد ماند.
(آیه 39)- و بلافاصله مىفرماید: «مگر اصحاب یمین» (الا اصحاب الیمین). که نامه اعمالشان را به نشانه ایمان و تقوایشان به دست راستشان مىدهند! آنها در پرتو ایمان و عمل صالح، غل و زنجیرهاى اسارت را شکستهاند، و بىحساب وارد بهشت مىشوند.
«اصحاب الیمین» کسانى هستند که داراى ایمان و عمل صالحند، و اگر گناهان مختصرى داشته باشند تحت الشعاع حسنات آنهاست، و به حکم «ان الحسنات یذهبن السیئات» «1» اعمال نیکشان اعمال بد را مىپوشاند، یا بدون حساب وارد بهشت مىشوند و یا اگر حسابى داشته باشند سهل و ساده و آسان است، همان گونه که در آیه 7 سوره انشقاق آمده است: «اما کسى که نامه اعمالش
__________________________________________________
(1) سوره هود (11) آیه 114.
برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 334
به دست راست او داده شده حساب او آسان خواهد بود».
«قرطبى» مفسر معروف اهل سنت از امام باقر علیه السّلام در تفسیر این آیه نقل کرده است که فرمود: «ما و شیعیانمان اصحاب الیمین هستیم، و هر کس ما اهل بیت را دشمن دارد در اسارت اعمال خویش است».
(آیه 40)- سپس به گوشهاى از شرح حال اصحاب الیمین و گروه مقابل آنها پرداخته، مىافزاید: «آنها در باغهاى بهشتند، و سؤال مىکنند ...» (فى جنات یتساءلون).
(آیه 41)- «از مجرمان» (عن المجرمین).
(آیه 42)- مىگویند: «چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت»؟! (ما سلککم فى سقر).
از این آیات به خوبى استفاده مىشود که رابطه میان بهشتیان و دوزخیان بکلى قطع نمىگردد، بهشتیان مىتوانند از عالم خود وضع دوزخیان را مشاهده کنند، و با آنها به گفتگو پردازند.
(آیه 43)- مجرمان در پاسخ این سؤال به چهار گناه بزرگ خویش در این رابطه اعتراف مىکنند نخست این که: «مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم» (قالوا لم نک من المصلین).
اگر نماز مىخواندیم نماز ما را به یاد خدا مىانداخت، و نهى از فحشاء و منکر مىکرد، و ما را به صراط مستقیم الهى دعوت مىنمود.
(آیه 44)- دیگر این که: «ما اطعام مستمند نمىکردیم» (و لم نک نطعم المسکین).
اطعام مسکین گرچه به معنى غذا دادن به بینوایان است، ولى ظاهرا منظور از آن، هرگونه کمک به نیازمندیهاى ضرورى نیازمندان مىباشد، اعم از خوراک و پوشاک و مسکن و غیر اینها و منظور از آن «زکات واجب» است چرا که ترک انفاقهاى مستحبى سبب ورود در دوزخ نمىشود.
(آیه 45)- دیگر این که: «و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 335
مىشدیم» (و کنا نخوض مع الخائضین).
«خوض در باطل» معنى وسیع و گستردهاى دارد که هم شامل ورود در مجالس کسانى مىشود که آیات خدا را به باد استهزا مىگیرند، تبلیغات ضد اسلامى مىکنند، و یا شوخیهاى رکیک دارند، یا گناهانى را که انجام دادهاند به عنوان افتخار یا تلذذ نقل مىکنند، و همچنین شرکت در مجالس غیبت و تهمت و لهو و لعب و مانند آنها، ولى در آیه مورد بحث بیشتر نظر بر مجالسى است که براى تضعیف دین خدا و استهزاى مقدسات، و ترویج کفر و شرک و بىدینى تشکیل مىشود.
(آیه 46)- سپس مىافزاید: «و این که ما همواره روز جزا را انکار مىکردیم» (و کنا نکذب بیوم الدین).
(آیه 47)- «تا زمانى که مرگ ما فرا رسید» (حتى اتانا الیقین).
روشن است انکار معاد و روز حساب و جزا، تمام ارزشهاى الهى و اخلاقى را متزلزل مىسازد، و انسان را براى ارتکاب گناه تشجیع مىکند، به هر حال از این آیات به خوبى استفاده مىشود که کفار همان گونه که مکلف به اصول دین هستند به فروع دین نیز مکلفند، و نیز نشان مىدهد این امور چهارگانه یعنى «نماز» و «زکات» و ترک مجالس اهل باطل» و «ایمان به قیامت» اهمیت و نقش فوق العادهاى در هدایت و تربیت انسان دارد، و به این ترتیب جهنم جاى نمازگزاران واقعى، و زکات دهندگان، و تارکان باطل، و مؤمنان به قیامت نیست.
(آیه 48)- و در این آیه، به عاقبت شوم این گروه اشاره کرده، مىگوید: «از این رو شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودى نمىبخشد» و باید در عذاب الهى براى همیشه بمانند (فما تنفعهم شفاعة الشافعین).
نه شفاعت انبیا و رسولان پروردگار و امامان، و نه شفاعت فرشتگان و صدیقین و شهداء و صالحین، چرا که شفاعت نیاز به وجود زمینه مساعد دارد، و اینها زمینهها را بکلى از میان بردهاند، شفاعت همچون آب زلالى است که بر پاى برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 336
نهال ضعیفى ریخته مىشود، و بدیهى است اگر نهال بکلى مرده باشد این آب زلال آن را زنده نمىکند.
ضمنا این آیه بار دیگر بر مسأله شفاعت و تنوع و تعدد شفیعان درگاه خدا تأکید مىکند، و پاسخ دندان شکنى است براى آنها که منکر اصل شفاعتند.
همچنین تأکیدى است بر این که شفاعت بىقید و شرط نیست، و به معنى چراغ سبز براى گناه محسوب نمىشود، بلکه عاملى است براى تربیت انسان که حد اقل او را به مرحلهاى که قابلیت شفاعت داشته باشد برساند، و رابطه او با خدا و اولیاى او بکلى قطع نشود.
(آیه 49)- چنان از حق مىگریزند که گورخران از شیر! در ادامه بحثى که پیرامون سرنوشت مجرمان و دوزخیان در آیات قبل آمده بود در اینجا وحشت این گروه معاند و لجوج را از شنیدن سخن حق و هرگونه اندرز و نصیحت به روشنترین وجهى منعکس مىکند.
نخست مىگوید: «چرا آنها از تذکر روى گردانند»؟ (فما لهم عن التذکرة معرضین).
(آیه 50)- «گوئى گور خرانى رمیدهاند» (کانهم حمر مستنفرة).
(آیه 51)- «که از (مقابل) شیرى فرار کردهاند» (فرت من قسورة).
آیه فوق تعبیرى است بسیار رسا و گویا از وحشت و فرار مشرکان از آیات روح پرور قرآن، آنها را به گور خر تشبیه کرده که هم فاقد عقل و شعور است، و هم به علّت وحشى بودن گریزان از همه چیز، در حالى که در برابر آنها چیزى جز تذکره (وسیله یادآورى و بیدارى و هوشیارى) قرار ندارد.
(آیه 52)- ولى با این همه نادانى و بىخبرى آن چنان پرادعا و متکبرند که «هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانهاى (از سوى خداوند) براى او فرستاده شود»! (بل یرید کل امرى منهم ان یؤتى صحفا منشرة).
این شبیه چیزى است که در آیه 93 سوره اسراء آمده است: «اگر به آسمان نیز بروى ما به تو ایمان نمىآوریم مگر آن که نامهاى (از سوى خدا) برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 337
بر ما نازل کنى»!
(آیه 53)- و لذا در این آیه مىافزاید: «چنین نیست» که آنها مىگویند (کلا).
نازل شدن کتاب آسمانى بر آنها و مطالب دیگرى از این قبیل همه بهانه است.
«آنها از آخرت نمىترسند» (بل لا یخافون الآخرة).
به حق باید گفت که ایمان به جهان رستاخیز و پاداش و کیفر قیامت شخصیت تازهاى به انسان مىبخشد، و مىتواند افراد بىبند و بار و متکبر و خودخواه و ظالم را به انسانى متعهد و متقى و متواضع و عدالت پیشه تبدیل کند.
(آیه 54)- سپس بار دیگر تأکید مىکند: «چنین نیست» (کلا). که آنها در باره قرآن مىاندیشند.
«آن (قرآن) یک تذکر و یادآورى است» (انه تذکرة).
(آیه 55)- «هر کس بخواهد از آن پند مىگیرد» (فمن شاء ذکره).
(آیه 56)- در عین حال پند گرفتن از آن جز به مشیت و توفیق الهى ممکن نیست «و آنها پند نمىگیرند مگر این که خدا بخواهد» (و ما یذکرون الا ان یشاء الله).
یعنى انسان نمىتواند راه هدایت را بپوید جز این که به ذیل عنایت پروردگار توسل جوید، و از او توفیق و امداد طلبد.
تا که از جانب معشوق نباشد کششى کوشش عاشق بیچاره به جائى نرسد
و در پایان آیه مىفرماید: «او اهل تقوا و اهل آمرزش است» (هو اهل التقوى و اهل المغفرة).
شایسته است که از عقاب او بترسند، و از این که چیزى را شریک او قرار دهند بپرهیزند و نیز شایسته است که به آمرزش او امیدوار باشند.
این جمله اشارهاى به مقام «خوف» و «رجاء» و «عذاب» و «مغفرت» الهى است. و در حقیقت تعلیلى است براى آیه قبل. برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 338
این احتمال نیز هست که «تقوا» در اینجا به معنى فاعلى تفسیر شود یعنى خدا، اهل تقواست، از هرگونه ظلم و قبیح و هرگونه کارى که برخلاف حکمت است مىپرهیزد. و در حقیقت بالاترین مقام تقوا از آن خداست و آنچه در بندگان است، شعله ضعیفى از آن تقواى بىانتهاست.
به هر حال این سوره با امر به «انذار» و «تکلیف» شروع شد، و با دعوت به «تقوا» و «وعده مغفرت» پایان مىپذیرد.
«پایان سوره مدّثّر»
مورد تأیید نیست . علت را خودت پیدا کن .
پسر جان نگفتم مقاله بنویس. گفتم فقط به سوالات من پاسخ بده .
( عقیل پورخلیلی )
1 - خدا رسول اکرم را مورد خطاب قرار می دهد و به رسول می گوید خدا را به بزرگی و کبریایی یاد کن و لباس از هر عیب و آلایش پاک و پاکیزه دار و از ناپاکی به کلی دور گزین و به هر که احسان کنی منت نگذار و برای خدا صبر و شکیبایی پیش گیر .
2 - سقر یعنی سختی عذاب دوزخ و شراره آتش دوزخ از دوزخیان هیچ چیز باقی نمیگذارد و همه را می سوزاند.
3 - کسانی که نمازگزار نبودند ــــ به مسکین طعام نمیدادند و با اهل باطل به بطالت می پرداختند و روز جزا را تکذیب می کردند.
4 -خیر ــ چون در دنیا از یاد آن روز سخت جزا روی گردان هستند .
5 - مانند خران گریزانی که از شیر درنده می گذرند .
6 - خدا
1ای جامع بر تن پوشیده منظور انسان است. خطاب به انسان است 2پروردگارت را بزرگ دار و برای پروردگارت شکیبایی ورز. 3نماز گزارنبودن،به تهیدستان و نیازمندان کمک نکردن و طعام ندادن ،با فرورفتگان درگفتار و کردار باطل فرورفتن،انکار روز جزا . 4کسانی که جزو چهار مورد جواب سوال سه هستند از شفاعت شفاعت کنندگان سود نمیبرند. 5 مانند گورخران رمیده هستند 6کسانی که از قرآن پند بگیرند که قطعا از آن پند نمیگیرند مگر آن که خداوند بخواهد.
تفسیر نور:
سوره مدّثر آیه 1
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ
ترجمه :
ای جامه بر سر کشیده ( و در بستر خواب آرمیده ! ) .
توضیحات :
« مُدَّثِّرُ » : کسی که جامه بر سر کشیده باشد . اصل آن ( الْمُتَدَثِّرُ ) است . مخاطب پیغمبر اسلام است که از تمسخر کفّار و سخنان ناروای ایشان به خانه خود رفته و جامهای بر سر میکشد ، و یا به بستر میرود . امّا فرمان آسمانی او را به جدّ و جهد در کار تبلیغ میخواند . یا مراد جامه نبوّت و پیغمبری است ( نگا : قاسمی ) .
سوره مدّثر آیه 2
متن آیه :
قُمْ فَأَنذِرْ
ترجمه :
برخیز و ( مردمان را از عذاب یزدان ) بترسان !
توضیحات :
« قُمْ » : برخیز . کوشا باش ! ( نگا : قاسمی ) .
سوره مدّثر آیه 3
متن آیه :
وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ
ترجمه :
و تنها پروردگار خود را به بزرگی و کبریائی بستای ( و تنها او را بزرگ بشمار ) .
توضیحات :
« کَبِّرْ » : به عظمت و کبریائی یاد کن ( نگا : اسراء / 111 ) .
سوره مدّثر آیه 4
متن آیه :
وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ
ترجمه :
و جامه خویش را پاکیزه دار ( و خویشتن را از آلودگیها پاک گردان ) .
توضیحات :
« ثِیَاب » : جمع ثَوْب : جامه . هم جامه ظاهری مراد است و هم جامه باطنی ، یعنی عمل . چرا که اعمال هرکس به منزله لباس او است ، و ظاهر هر شخص بیانگر باطن او است .
سوره مدّثر آیه 5
متن آیه :
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ
ترجمه :
و از چیزهای کثیف و پلید دوری کن .
توضیحات :
« الرُّجْزَ » : چیزهای کثیف و پلید . وسوسه و نیرنگ اهریمن . بتها . گناه . این واژه مفهوم جامعی دارد و هرگونه عمل زشت و پلید و هر کاری را شامل میشود که موجب خشم و عذاب الهی باشد .
سوره مدّثر آیه 6
متن آیه :
وَلَا تَمْنُن تَسْتَکْثِرُ
ترجمه :
بذل و بخشش برای این مکن که افزونطلبی کنی . ( بلکه برای رضای خدا احسان و صدقه و بذل و بخشش کن ) .
توضیحات :
« لا تَمْنُنْ » : عطاء مکن . ( مَنّ ) در اینجا به معنی انعام و اعطاء است ( نگا : ص / 39 ) . « تَسْتَکْثِرُ » : افزون میخواهی . بیشتر میطلبی . فاعل آن ضمیر مستتر ( انت ) است . جمله فعل و فاعل ، حال است . مراد این است که احسانگر برای این ندهد تا بیشتر بگیرد و افزونطلبی کند ( نگا : روم / 39 ) .
سوره مدّثر آیه 7
متن آیه :
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ
ترجمه :
و برای ( خوشنودی و محض رضای ) پروردگارت شکیبائی کن .
توضیحات :
« لِرَبِّکَ » : برای رضای پروردگارت . به خاطر پروردگارت .
سوره مدّثر آیه 8
متن آیه :
فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ
ترجمه :
هنگامی که در صور دمیده میشود .
توضیحات :
« نُقِرَ » : دمیده شد . « النَّاقُورِ » : بوق . شیپور . مراد صور است که برای زنده شدن مردگان ، بار دوم به صدا در میآید .
سوره مدّثر آیه 9
متن آیه :
فَذَلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ
ترجمه :
آن روز ، روز سختی خواهد بود .
توضیحات :
« عَسِیرٌ » : سخت ( نگا : فرقان / 26 ، قمر / 8 ) .
سوره مدّثر آیه 10
متن آیه :
عَلَى الْکَافِرِینَ غَیْرُ یَسِیرٍ
ترجمه :
برای کافران آسان نخواهد بود ( و بلکه پر مشقّت و دردسر خواهد بود ) .
توضیحات :
« یَسِیرٍ » : آسان . ساده . « غَیْرُ یَسِیرٍ » : سخت و پرمشقّت .
سوره مدّثر آیه 11
متن آیه :
ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً
ترجمه :
مرا واگذار با آن کسی که او را تک و تنها ( و بدون دارائی و اموال و اولاد ) آفریدهام .
توضیحات :
« وَحِیداً » : تک و تنها . مراد بدون اموال و اولاد است . اشاره به ولید پسر مُغیره است که یکی از افراد سرشناس مکّه بود و برای اذیّت و آزار مؤمنان تلاش بسیار میکرد . در اینجا هر کافر و منافقی مراد است که برای جلوگیری از اسلام و اذیّت مسلمانان در تک و تاز باشد . واژه ( وَحِیداً ) میتواند حال مفعول محذوفی ، یا حال فاعل باشد . معنی دیگر آیه : مرا واگذار با کسی که تنها خودم او را آفریدهام . مرا تنها واگذار با کسی که او را آفریدهام ( که برای عذاب و عقاب او من کافی و بسندهام ) .
سوره مدّثر آیه 12
متن آیه :
وَجَعَلْتُ لَهُ مَالاً مَّمْدُوداً
ترجمه :
و ثروت بسیاری بدو دادهام .
توضیحات :
« مَمْدُوداً » : گسترده . فراوان .
سوره مدّثر آیه 13
متن آیه :
وَبَنِینَ شُهُوداً
ترجمه :
و پسرانی بدو دادهام که ( همواره در پیش او آماده ، و در مجالس برای خدمتگذاریش ) حاضرند .
توضیحات :
« شُهُوداً » : جمع شاهِد ، حاضران . آمادگان . حال است .
سوره مدّثر آیه 14
متن آیه :
وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِیداً
ترجمه :
و ( وسائل زندگی را ) از هر نظر برای او فراهم ساختهام ( و بدو دم و دستگاه دادهام ) .
توضیحات :
« مَهَّدْتُ » : فراهم و مهیّا کردهام . گسترانیدهام .
سوره مدّثر آیه 15
متن آیه :
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ
ترجمه :
گذشته از این ( بدون شکر و سپاسی که بکند ) امیدوار است که ( بر نعمت و قدرتش ) بیفزایم !
توضیحات :
« ثُمَّ » : گذشته از این . سپس .
سوره مدّثر آیه 16
متن آیه :
کَلَّا إِنَّهُ کَانَ لِآیَاتِنَا عَنِیداً
ترجمه :
هرگز ! ( چنین نخواهد شد و بدانچه آرزو میکند نخواهد رسید ) . چرا که با آیات ما دشمن و ستیزهجو است .
توضیحات :
« عَنِیداً » : مخالف . ستیزهگر ( نگا : هود / 59 ، ابراهیم / 15 ، ِ / 24 ) .
سوره مدّثر آیه 17
متن آیه :
سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً
ترجمه :
به زودی او را به بالا رفتن از گردنه ( مشکلات و معضلات زندگی ) وامیدارم ( و به سختیها و دشواریهای فراوان دچار میسازم ) .
توضیحات :
« سَأُرْهِقُهُ » : او را وادار میکنم ( نگا : کهف / 73 و 80 ) . « صَعُوداً » : گردنه سخت و بلند . مراد مبتلا ساختن به سختیها و دشواریها و واداشتن به مشقّتها و ناگواریها و دردها و رنجها است .
سوره مدّثر آیه 18
متن آیه :
إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ
ترجمه :
او ( برای مبارزه با پیغمبر و قرآن ) بیندیشید ( و در نظر گرفت که چه بگوید و بکند ) و نقشه و طرحی را ( در ذهن خود ) آماده ساخت .
توضیحات :
« قَدَّرَ » : تعیین کرد . پیش چشم داشت . طرحریزی کرد .
سوره مدّثر آیه 19
متن آیه :
فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ
ترجمه :
مرگ بر او باد ! چه نقشهای که کشید و چه طرحی که ریخت ؟ !
توضیحات :
« قُتِلَ » : مرگ بر او ! کشته و نابود باد ! برای تعجّب است .
سوره مدّثر آیه 20
متن آیه :
ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ
ترجمه :
باز مرگ بر او باد ! چه نقشهای که کشید و چه طرحی که ریخت ؟ !
توضیحات :
« ثُمَّ » : تکرار برای مبالغه است .
سوره مدّثر آیه 21
متن آیه :
ثُمَّ نَظَرَ
ترجمه :
باز هم نگریست و دقّت کرد .
توضیحات :
« نَظَرَ » : ساخته و پرداخته خود را مورد نگرش و بازرسی مجدّد قرار داد .
سوره مدّثر آیه 22
متن آیه :
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ
ترجمه :
سپس چهره در هم کشید و شتابگرانه اخم و تخم کرد .
توضیحات :
« عَبَسَ » : روی ترش کرد . چهره در هم کشید . « بَسَرَ » : عجولانه اخم و تخم کرد . ابروها را در هم کشید ( نگا : قیامه / 24 ) . عطفِ تأکید است .
سوره مدّثر آیه 23
متن آیه :
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ
ترجمه :
بعد واپس رفت و گردن افراخت .
توضیحات :
« أَدْبَرَ » : بازپس رفت . به حق پشت کرد و رفت . « إسْتَکْبَرَ » : گردن افراخت و بزرگی فروخت . تکبّر ورزید و خویشتن را بالاتر از آن دید که حق را بپذیرد . معنی دیگر آیه : سپس پشت به حق کرد و تکبّر ورزید و خود را بزرگتر از این دید که حق را پذیرا گردد . سپس روی گردانید و گردنکشی کرد .
سوره مدّثر آیه 24
متن آیه :
فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ
ترجمه :
آن گاه گفت : این ( کتاب قرآن نام ) چیزی جز جادوی منقول ( از پیشینیان و روایت شده از دیگران ) نمیباشد .
توضیحات :
« یُؤْثَرُ » : روایت میگردد . نقل میشود .
سوره مدّثر آیه 25
متن آیه :
إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ
ترجمه :
این ( چیزهائی که محمّد کلام آسمانی نام میدهد ) چیزی جز سخن انسانها نیست .
توضیحات :
« إِنْ » : حرف نفی است . « قَوْلُ » : سخن . گفته .
سوره مدّثر آیه 26
متن آیه :
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ
ترجمه :
هرچه زودتر او را داخل دوزخ میسازیم و بدان میسوزانیم .
توضیحات :
« سَأُصْلِیهِ . . . » : ( نگا : نساء / 30 و 56 و 115 ) . « سَقَرَ » : نامی از نامهای دوزخ است ( نگا : قمر / 48 ) .
سوره مدّثر آیه 27
متن آیه :
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ
ترجمه :
تو چه میدانی که دوزخ چگونه است ؟ !
توضیحات :
« مَآ أَدْرَاکَ » : ( نگا : حاقّه / 3 ، احزاب / 63 ، شوری / 17 ) .
سوره مدّثر آیه 28
متن آیه :
لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ
ترجمه :
دوزخ نه میمیراند و نابود میکند ( تا انسان از دست آن با مرگ همیشگی راحت شود ) و نه رها میسازد ( تا انسان از دست آن بگریزد و نجات پیدا کند ) .
توضیحات :
« لاتُبْقی » : باقی نمیگذارد . نابود میگرداند . معنی بالا با مفهوم : لا یَمُوتُ فِیهَا وَ لا یَحْیی ( طه / 74 ، أعلی / 13 ) هماهنگی دارد . ( نگا : روحالبیان ) . ولی اغلب تفسیرها آیه فوق را چنین معنی فرمودهاند : دوزخ چیزی را باقی و برجای نمیگذارد و چیزی را رها نمیکند و وا نمیگذارد .
سوره مدّثر آیه 29
متن آیه :
لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ
ترجمه :
پوست تن را به کلّی سیاه و دگرگون میسازد .
توضیحات :
« لَوَّاحَةٌ » : بسیار سیاه کننده . بسیار تغییر دهنده و دگرگون کننده . « الْبَشَرِ » : اسم جنس جمعی بَشَرَة است ، پوست بدن . برخی ( بَشَر ) را به معنی انسان دانستهاند ؛ در این صورت ، معنی آیه چنین است : دوزخ انسان را میسوزاند و سیاه میگرداند و قیافه او را دگرگون میسازد ( نگا : روحالبیان ) .
سوره مدّثر آیه 30
متن آیه :
عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
ترجمه :
نوزده ( فرشته ) بر آن گمارده شدهاند .
توضیحات :
« تِسْعَةَ عَشَرَ » : نوزده فرشته . نمیدانیم تعداد فرشتگان عذاب تنها نوزده نفرند ، یا نوزده سالار و سردارند ، و یا نوزده لشکرند . به هر حال ، ما را با بحث در این باره چه کار ؟
سوره مدّثر آیه 31
متن آیه :
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَاناً وَلَا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ
ترجمه :
مأموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیدهایم ، و شماره آنان را نیز جز آزمایش کافران نساختهایم . هدف این است که اهل کتاب یقین و اطمینان حاصل کنند ( که آنچه قرآن درباره خازنان دوزخ میگوید ، از طرف خدا است ) و بر ایمان مؤمنان نیز بیفزاید ، و اهل کتاب و مؤمنان ( درباره حقّانیّت این کتاب آسمانی ) تردید به خود راه ندهند ، و کسانی که در دلشان بیماری ( نفاق ) است ، و کافران بگویند : خدا مثلاً از بیان این ( چنین عددی ) چه میخواسته است ؟ این گونه خداوند هرکس را بخواهد گمراه میسازد ، و هرکس را بخواهد هدایت میبخشد . لشکرهای پروردگارت را جز او کسی نمیداند ، و این جز اندرزی برای مردم نیست .
توضیحات :
« فِتْنَةً » : امتحان . آزمایش . « لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ . . . » : یقین حاصل کردن اهل کتاب بدان خاطر است که شماره نوزده ، در کتابهای خودشان نیز همین است . « مَرَضٌ » : مراد بیماری نفاق ، یا شکّ است . « مَثَلاً » : حال است . « مَاذَا . . . مَثَلاً » : ( نگا : بقره / 26 ) . « هِیَ » : مرجع آن سقر ، و یا جنود ، و یا این که آیات قرآن است .
سوره مدّثر آیه 32
متن آیه :
کَلَّا وَالْقَمَرِ
ترجمه :
این چنین نیست که ایشان میپندارند ! سوگند به ماه !
توضیحات :
« وَالْقَمَرِ » : سوگند خداوند به آفریدههای خود از جمله ماه ، به خاطر جلب توجّه بدانها از نظر خِلقت است .
سوره مدّثر آیه 33
متن آیه :
وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ
ترجمه :
و سوگند به شب بدان گاه که پشت کند ( و دامن برچیند و روی به رفتن آرد ! ) .
توضیحات :
« أَدْبَرَ » : پشت کرد و رفت . دامن برچید و روی به رفتن آورد .
سوره مدّثر آیه 34
متن آیه :
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ
ترجمه :
و سوگند به صبح ، چون ( نقاب از چهره برگیرد ، و پرده برافکند ، و ) روشن گردد !
توضیحات :
« أَسْفَرَ » : روشن گردید . این فعل در اصل به معنی از چهره نقاب برگرفتن و کشف حجاب کردن است ، و این تعبیر درباره طلوع صبح و سپیده بامدادان ، از راه تشبیه است .
سوره مدّثر آیه 35
متن آیه :
إِنَّهَا لَإِحْدَى الْکُبَرِ
ترجمه :
دوزخ ( یکی از مسائل مهمّ و حوادث عظیم ، اصلاً ) بلائی از بلاهای بزرگ است .
توضیحات :
« إِنَّهَا » : ضمیر ( ها ) به سقر برمیگردد . برخی هم آن را به ( جُنُود ) و یا مجموعه حوادث قیامت برمیگردانند . هر کدام که باشد ، عظمت آن روشن است . « الْکُبَرِ » : جمع کُبْری ، بلای بزرگ . حادثه مهمّ .
سوره مدّثر آیه 36
متن آیه :
نَذِیراً لِّلْبَشَرِ
ترجمه :
وسیله بیم دادن انسانها است .
توضیحات :
« نَذِیراً » : بیمدهنده . در این صورت حال است . بیم دادن و ترساندن . در این صورت به معنی انذار و مصدر است و تمییز بشمار است .
سوره مدّثر آیه 37
متن آیه :
لِمَن شَاء مِنکُمْ أَن یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ
ترجمه :
برای کسانی از شما که میخواهند ( به سوی خیرات و طاعات ) پیش بروند ، و یا کسانی که میخواهند ( از خیرات و طاعات ) عقب بکشند .
توضیحات :
« أَن یَتَقَدَّمَ » : قدم پیش نهد به سوی خیرات و طاعات . « یَتَأَخَّرَ » : عقب بکشد از خیرات و طاعات ، یا از بدیها و زشتیها . معنی دیگر آیه : برای کسانی که از شما میخواهند به سوی خیرات و طاعات پیش بروند ، و از بدیها و زشتیها کنار بکشند .
سوره مدّثر آیه 38
متن آیه :
کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ
ترجمه :
هرکسی در برابر کارهائی که کرده است ( در دوزخ زندانی میگردد و ) گروگان میشود .
توضیحات :
« رَهِینَةٌ » : گروگان . در اینجا مراد گروگان آتش و محبوس و مأخوذ در آن است ( نگا : المصحفالمیسّر ) .
سوره مدّثر آیه 39
متن آیه :
إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ
ترجمه :
مگر یاران سمت راستی ( که مؤمنانند و خویشتن را با انجام نیکیها در جهان از عذاب یزدان رهانیدهاند ) .
توضیحات :
« أَصْحَابَ الْیَمِینِ » : ( نگا : واقعه / 27 و 38 و 90 و 91 ) .
سوره مدّثر آیه 40
متن آیه :
فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءلُونَ
ترجمه :
آنان در باغهای بهشت بسر میبرند ، و ( از دوزخیان ) میپرسند .
توضیحات :
« یَتَسَآءَلُونَ » : میپرسند . مورد پرسش ، دو آیه بعدی است . انتخاب باب تفاعل ، برای تکثیر است . برخی گفتهاند : از یکدیگر درباره گناهکاران میپرسند .
سوره مدّثر آیه 41
متن آیه :
عَنِ الْمُجْرِمِینَ
ترجمه :
از بزهکاران و گناهکاران ( میپرسند ) .
توضیحات :
« عَنِ الْمُجْرِمِینَ » : از بزهکاران . درباره گناهکاران .
سوره مدّثر آیه 42
متن آیه :
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ
ترجمه :
چه چیزهائی شما را به دوزخ کشانده است و بدان انداخته است ؟
توضیحات :
« سَلَکَکُمْ » : داخل گردانده است شما را ( نگا : حاقّه / 32 ، جنّ / 17 ) .
سوره مدّثر آیه 43
متن آیه :
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ
ترجمه :
میگویند : ( در جهان ) از زمره نمازگزاران نبودهایم .
توضیحات :
« الْمُصَلِّینَ » : نمازگزاران .
سوره مدّثر آیه 44
متن آیه :
وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ
ترجمه :
و به مستمند خوراک نمیدادهایم .
توضیحات :
« لَمْ نَکُ . . . » : مراد از غذا دادن به بینوایان ، برآورده کردن هرگونه نیازمندیهای مستمندان است ، اعم از خوراک و پوشاک و مسکن و غیره .
سوره مدّثر آیه 45
متن آیه :
وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ
ترجمه :
و ما پیوسته با باطلگرایان ( همنشین و همصدا میشدهایم و به باطل و یاوه و عیبجوئی ) فرو میرفتهایم .
توضیحات :
« نَخُوضُ » : به هرگونه باطلی فرو میرفتیم و در استهزاء و سخریّه حق و حقیقت شرکت میکردیم ( نگا : نساء / 140 ، انعام / 68 ، توبه / 65 و 69 ) .
سوره مدّثر آیه 46
متن آیه :
وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ
ترجمه :
و روز سزا و جزای ( قیامت ) را دروغ میدانستهایم .
توضیحات :
« یَوْمِ الدِّینِ » : ( نگا : فاتحه / 4 ) .
سوره مدّثر آیه 47
متن آیه :
حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ
ترجمه :
تا مرگ به سراغمان آمد .
توضیحات :
« الیَقِینُ » : مراد مرگ است ( نگا : حجر / 99 ) .
سوره مدّثر آیه 48
متن آیه :
فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ
ترجمه :
دیگر شفاعت و میانجیگری شفاعتکنندگان و میانجیگران ( اعم از فرشتگان و پیغمبران و صالحان ) بدیشان سودی نمیبخشد .
توضیحات :
« فَمَا تَنفَعُهُمْ . . . » : ( نگا : انعام / 51 و 70 ، شعراء / 100 ، غافر / 18 ) .
سوره مدّثر آیه 49
متن آیه :
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ
ترجمه :
چرا باید ایشان ، از قرآن رویگردان شوند ؟
توضیحات :
« التَّذْکِرَةِ » : پند و اندرز . یادآوری : در اینجا مراد قرآن است ( نگا : المصحفالمیسّر ) .
سوره مدّثر آیه 50
متن آیه :
کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ
ترجمه :
انگار آنان گورخران رمندهای هستند .
توضیحات :
« حُمُرٌ » : جمع حِمار ، گورخر . « مُسْتَنفِرَةٌ » : گریز پا . رمنده . چموش . ذکر آن از باب استفعال برای مبالغه در رمندگی و چموشی است .
سوره مدّثر آیه 51
متن آیه :
فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ
ترجمه :
گورخرانی که از شیر گریخته و رمیده باشند .
توضیحات :
« قَسْوَرَةٍ » : شیر .
سوره مدّثر آیه 52
متن آیه :
بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن یُؤْتَى صُحُفاً مُّنَشَّرَةً
ترجمه :
اصلاً هر یک از ایشان میخواهد که ( از سوی خدا ، جداگانه ) نامه سرگشادهای ( که همه بتوانند آن را ببینند و بخوانند ) بدو داده شود . ( نامهای که ابلاغ پیغمبری یکایک آنان باشد ، یا دالّ بر صدق نبوّت پیغمبر اسلام باشد ) .
توضیحات :
« بَلْ یُرِیدُ کُلُّ . . . » : ( نگا : انعام / 124 ، اسراء / 93 ) .
سوره مدّثر آیه 53
متن آیه :
کَلَّا بَل لَا یَخَافُونَ الْآخِرَةَ
ترجمه :
نه چنین است ( که ایشان میگویند و میخواهند ) ! اصلاً آنان از آخرت بیباک هستند .
توضیحات :
« کلاّ » : نه چنان است !
سوره مدّثر آیه 54
متن آیه :
کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ
ترجمه :
نه چنین است ( که ایشان درباره قرآن میاندیشند ) ! قرآن سراپا پند و اندرز و یاد و یادآوری است .
توضیحات :
« إِنَّهُ » : ضمیر ( هُ ) به قرآن برمیگردد . « تَذْکِرَةٌ » : پند و اندرز . یاد و یادآوری .
سوره مدّثر آیه 55
متن آیه :
فَمَن شَاء ذَکَرَهُ
ترجمه :
هرکس بخواهد ، آن را یاد میکند ( و میخواند و بدانچه در آن است عمل میکند ) .
توضیحات :
« ذَکَرَهُ » : یادش میکند . میخواندش . بدان عمل میکند .
سوره مدّثر آیه 56
متن آیه :
وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
ترجمه :
امّا ( در عین حال پند گرفتن از آن ، جز به مشیّت و توفیق الهی نیست ) آنان اندرز نمیگیرند مگر این که خدا بخواهد . سزد که از ( خشم ) خدا دوری جست ، و او را سزد که آمرزگاری کند ( و بر دیگران ببخشاید ) .
توضیحات :
« مَا یَذْکُرُونَ » : پند و اندرز نمیگیرند . یادآور نمیشوند . « أَهْلُ » : سزاوار . شایسته . « أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ » : سزاوار آمرزگاری و گذشت است ، و غفار او است و بس .
مورد تأیید نیست . ( عقیل پورخلیلی )
خودت دلیل تأیید نشدن را پیدا کن .
1-مخاطب پیغمبر اسلام است که از تمسخر کفّار و سخنان ناروای ایشان به خانه خود رفته و جامهای بر سر میکشد ، و یا به بستر میرود .
2-کوشیدن پیامبر برای آگاه کردن مردم از عذاب الهی.
همچنین میفرماید تنها خدا را بلند مرتبه و تعالی بشمار و از بزرگیش یاد کن.
خود را از آلودگیها دور کن و منزه بدار.
از وسوسه ها ونیرنگ های شیطان دوری کن و از گناهان و پلیدی ها دوری بجوی.
به هدف زیاد شدن نعمت هایت بخشش نکن.بلکه برای رضای خدا ببخش و عطا کن.
برای رضایت و خشنودی پروردگارت صبر و شکیبایی پیشه کن.
3-باوجود نعمت هایی که خدا به ایشان داد شکر وسپاسی نمیکنند و توقع دارند تا خدا بر نعمتشان بیفزاید.
دشمنی آنها با آیات خداوند.
همچنین در نظر دارند تا با قرآن و پیامبر مبارزه کنند و طرح ها و نقشه هایی در این رابطه در ذهن خود آماده کرده اند.
آنان می گویند قرآن خدا که بر حضرت محمد نازل شده چیزی جز سخنان انسان ها و جادوی گذشتگان نیست.
4-خیر . شفاعت میانجگران (اعم از فرشتگان و پیامبران و صالحان ) شامل حال افرادی که در زمره ی نمازگزاران نبودند و به نیازمندان خوراک نمیدادند و روز رستاخیز(سزا)را دروغ میدانستند نمیشود و مرگ به سراغشان می آید و دیگر شفاعت ها فایده ای ندارد.
5-می گوید آنان شبیه گور خران رمنده ای هستند که از ترس شیری رمیده اند.
6-آنان که از خشم خود دوری جویند و بر دیگران آمرزش و بخشایش پیشه کنند.
1-خداوند در آیه اول خود انسان را مورد خطاب قرار داده است. خداوند میفرماید که برخیز و از خدا بترس و خداوند را به بزرگی یاد کن و لباس هایت پاک و مرتب کن و از پاکی دور شو و بر مردم منت نگذار و برای خدا صبر و شکیبایی پیشه گیر
2-سقر یعنی دوزخ خداوند سقر را این طور توصیف کرده است :زمانی که اسرافیل به نزد تو میاید آن روز روز سختی است که کافران در آن روز راحت نیستند ای رسول خدا کسی که آن را در این دنیا تنها آفریدم و به او مال و ثروت دادم و فرزند نصیب او کردم و به او عزت و بزرگی بخشیدم باز هم از من طمع مال دنیا را دارد هرگز به نعمت او نمی افزایم و آن را همچون کافران به زودی به آتش دوزخ می افکنم او است که فکر و اندیشه ی بدی دارد خداوند آن را بکشد که فکر اشتباهی کرد و باز هم خداوند آن را بکشد که اندیشه ی غلطی کرد پس فکر کرد و ناراحت شد و چهره در هم آمیخت آن گاه خداوند به او روی نشان میدهد تکبر و نخوت آغاز میشود و گفت به جز راست گویی و درست کاری هیچ چیزی خوب نیست این آیات گفته ی بشر است ما منکر قرآن را به دوزخ میفرستیم
3-ما نماز نمیخواندیم، و ذکات و صدقه میدادیم، با انسان های بد به کار های بد پرداختیم، و به روز قیامت اعتقاد نداشتیم
4-خیر، زیرا با یاد آن روز تصور میکردیم که روز قیامت وجود ندارد
5-شما همچون خرانی هستید که از شیر درنده میگریزد
6-مردمی که پشیمان شده اند یا در دنیا به کار های نیک پرداخته اند، آیا چنین خدایی با قدرت و حکمت نمیتواند پس از مرگ مردم را زنده کند
1- پیامبرش
2-سقر یعنی دوزخ-به عذاب دوزخ کافران توصیف شده است
3-از نمازگزاران نباشند-مسکین را طعام و صدقه ای نداده باشند
با اهل باطل به بطالت پرداختیم-روز جزا را تکذیب کردند
4-نه-در شماره 3 گفته شده است
5-گوئی خران گریزانی هستند که از شیر درنده می گریزند
6-جز ان که خدا بخواهد از او رواست تقوی وترس وبیم و شوق و امید واری که او اهل تقوی و آمرزش و مغفرت است
پاسخ سوال یک:در ایه یک سخن خطاب به پیغمبر (ص)میباشد و منظور ایات یک تا هفت این میباشد ک همیشه دریاد خداوند باش و برای رزای او کاری را انجام بده و اعمال هر کس مربوط ب خود شخص میباشد
کلمه ی سقر نامی از نام های دوزخ میباشد
سوال سه:دلایل به جهنم رفتن انسان ها.یک:تکبرر و غرور'.دو:تکذیب قران و پیامبر ان.سه:ایجاد مشکل و اذیت برای مسلمانان.چهار:کسانی ک نماز بجا نیاورند
پاسخ سوال چهار:
خیر شفاعت,شفاعت کنندگان شامل حال کسانی میشود که از یاران و پیروان او باشند و در راه خدا وند قد به زمین نهند
پاسخ سوال پنج:برای ان کسانی ک ب گمان خود در زمین قران میخوانند و باز هم بدون ترس از خداوند ب گناه و معصیت میپردازند و در روز قیامت ادعای قران و نماز را دلرند
پاسخ سوال شش:
کسانی اهل تقوی و امورزش هستند ک پند و ایات قران را سر مشق زندگی خود کرده و ان را اطاعت کنند تنها انان مورد امورزش,هستند
۱« مُدَّثِّرُ » : کسی که جامه بر سر کشیده باشد . اصل آن ( الْمُتَدَثِّرُ ) است . مخاطب پیغمبر اسلام است که از تمسخر کفّار و سخنان ناروای ایشان به خانه خود رفته و جامهای بر سر میکشد ، و یا به بستر میرود . امّا فرمان آسمانی او را به جدّ و جهد در کار تبلیغ میخواند . یا مراد جامه نبوّت و پیغمبری است.در این آیات خداوند کسانی را که پیامبر اورا رد میکنند امر به معروف ونهی از منکر کرده وآنان را به اطاعت از خویش فرا میخواند
۲ در عرف قرآن یکى از نامهاى جهنم و یا درکه اى از درکات آن است
۳:کسانی که در نعمت ها طمع می ورزند.کسانی که دین را به نفع خود تعریف میکنند.کسانی که تکبر ورزیدند.کسانی کهسخن خدارا تکذیب کردند.
۴:خیر.چون آنان نصیحت پذیر نیستند
۵:خداونداز نعمت های دنیوی به آنها میدهد اما بر آنان بلا و گرفتاری نازل میکند.آنهارا به اوج برده و سپس آنهارا پایین میکشد
۶:کسانی که خداوند بر آنان اراده کند و بر سخن حق تسلیم شوند
این سوره مشتمل بر مطالب زیر است : اول اینکه رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) را دستور مى دهد به اینکه مردم را انذار کند، و این دستور را با لحنى و در سیاقى کرده که از آن پیداست جزو دستورهاى اوائل بعثت است.
دوم اینکه اشاره مى کند به عظمت شان قرآن وجلالت قدرش. سوم اینکه کسانى را که منکر قرآن شوند و نسبت سحر به آن دهند تهدید، و کسانى را که از دعوت قرآن سر بتابند مذمت کرده است.
جمع بین روایات مختلف درباره زمان نزول سوره مبارکه مدثّر
و این سوره از اولین سوره هاى نازل در اوائل بعثت و ظهور دعوت اسلامى است. حتى بعضى گفته اند اولین سوره اى است که از قرآن نازل شده. هر چند که خود آیاتش این قول را تکذیب مى کند، چون مى رساند رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) قبل از این سوره قرآن را بر مردم مى خوانده، و مردم تکذیبش مى کردند و از آن اعراض مى نمودند و نسبت سحر به آن مى دادند.
و به همین جهت بعضى از مفسرین متمایل به این قول شده اند که اولین آیاتى که از قرآن نازل شد، هفت آیه از اول همین سوره بوده، و لازمه این قول آن است که سوره مورد بحث یکباره نازل نشده باشد. و این قول هر چند از نظر متن آیات هفتگانه بعید نیست، لیکن سیاق اول سوره علق آن را دفع مى کند، چون ظاهر آن این است که آیات اول سوره علق اولین آیات نازله از قرآن است.
بعضى هم احتمال داده اند سوره مورد بحث اولین سوره اى باشد که بعد از مأمور شدن آن جناب به دعوت علنى نازل شده باشد، و سوره علق اولین سوره نازله از قرآن باشد، چون رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) بعد از بعثت و نزول سوره علق مدتها دعوتش پنهانى بود، در نتیجه سوره مورد بحث به منزله آیه (فاصدع بما تومر و اعرض عن المشرکین ) است، که دعوت علنى را اعلام مى کند، با همین نکته بین سه دسته از روایات را جمع کرده : اول آنهایى که مى گوید سوره مدثر اولین سوره قرآن است، دوم آنهایى که مى گوید سوره مدثر بعد از سوره علق نازل شده، و سوم آنهایى که مى گوید سوره مزمل و مدثر با هم نازل شده اند. لیکن این قول قدمى از احتمال فراتر نگذاشته.
و به هر حال آنچه یقینى و مسلم است این است که این سوره در اوائل بعثت نازل شده و جزو اولین سوره هاى قرآنى است، و آیات هفتگانه اى که در این فصل آوردیم متضمن امر به انذار و سایر لوازم انذار است، که خداى تعالى به آن سفارش فرموده .
سوره «مدثر» نخستین سورهاى است که بعد از دعوت آشکار بر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نازل شد و طبیعت سورههاى مکّى که دعوت به مبدأ و معاد و مبارزه با شرک، و انذار و تهدید مخالفان به عذاب الهى است در این سوره کاملا منعکس است، و بحثهاى این سوره روى هم رفته بر هفت محور دور مىزند:
1- دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به قیام و انذار و ابلاغ آشکار و صبر و استقامت در این طریق، و تحصیل آمادگیهاى لازم براى این کار.
2- اشاره به رستاخیز، و صفات دوزخیان، همانها که به مقابله با قرآن برخاسته، و به استهزاى حق پرداختند.
3- قسمتى از ویژگیهاى دوزخ توأم با انذار کافران.
4- تأکید بر امر رستاخیز از طریق سوگندهاى مکرر.
5- ارتباط سرنوشت هر انسانى با اعمال او، و نفى هرگونه افکار غیر منطقى در این زمینه.
6- قسمتى از ویژگیهاى بهشتیان و دوزخیان و سرنوشت هر کدام از آنها.
7- چگونگى فرار افراد جاهل و بىخبر و مغرور و خودخواه از حق.
فضیلت تلاوت سوره:
به سوالات طرح شده پاسخ ندادی و مورد تأیید نیست . ( پورخلیلی )
جواب سوال یک:خطاب به پیامبر
۱.مردم را بترسان
۲.پروردگارت را به بزرگی عبادت کن
۳.پاکیزه باش
۴.از گناه دوری کن
۵.ربا خواری نکن
۶.در راهه پروردگارت صبور باش
جواب سوال دو:
رهاکردن. برای بشرها سوزاننده و سیاه کننده بدان
جواب سوال سه:
۱.نماز نخواندن
۲.کمک نکردن به فقیران
۳.زیاده روی در کارها وسخنان بیهوده
۴.تکذیبه روز جزا(قیامت)
جواب سوال چهار:
خیر.زیرا شفاعته شفاعت کنندگان برایشان هیچ سودی ندارد
جواب سوال پنج:
گویی گوره خرانی رامیده اند که از جنگ با شیر گریخته اند
جواب سوال شش:
اسحاب یمین
با سلام و خسته نباشید یک سوال دارم اقای پور خلیلی اگ سوالات قبلی رو جواب بدیم باز هم تاثیر داره در ۵ نمره
از هفته ی بعد دیگه نه !!!
-------سوال اول- قسمت اول------------------------
{{{{{{{{متن آیه : یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ
ترجمه : ای جامه بر سر کشیده ( و در بستر خواب آرمیده ! ) .
توضیحات :
« مُدَّثِّرُ » : کسی که جامه بر سر کشیده باشد . اصل آن ( الْمُتَدَثِّرُ ) است . مخاطب پیغمبر اسلام است که از تمسخر کفّار و سخنان ناروای ایشان به خانه خود رفته و جامهای بر سر میکشد ، و یا به بستر میرود . امّا فرمان آسمانی او را به جدّ و جهد در کار تبلیغ میخواند . یا مراد جامه نبوّت و پیغمبری است ( نگا : قاسمی ) .}}}}}} }}}}}}}}
_____________________________________________________
در اینکه چرا پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) در بستر آرمیده بود که این خطاب او را دعوت به قیام کرد مفسران احتمالات زیادى دادهاند:
1 - مشرکان عرب در آستانه موسم حج جمع شدند ، و سران آنها مانند ابو جهل ، و ابو سفیان ، و ولید بن مغیره ، و نضر بن حارث ، و ... به مشورت پرداختند که در برابر سؤالات مردمى که از خارج به مکه مىآیند ، و جسته گریخته مطالبى در باره ظهور پیامبر اسلام (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدهاند چه بگویند ؟ اگر هر کدام بخواهند جواب جداگانهاى بدهند ، یکى کاهنش خواند ، و دیگرى مجنون ، و دیگرى ساحر ، این تشتت آراء اثر منفى خواهد گذاشت ، باید با وحدت کلمه به مبارزه تبلیغاتى بر ضد پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) بر خیزند ! بعد از گفتگو به اینجا رسیدند که بهتر از همه این است که بگویند ساحر است زیرا یکى از آثار پدیده سحر جدائى افکندن میان دو همسر ، و پدر و فرزند است ، و پیامبر با عرضه آئین اسلام چنین کارى را انجام داده بود ! این سخن به گوش پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) رسیده سخت ناراحت شده و بیمار گونه ، غمگین به خانه آمد و در بستر آرمید که آیات فوق نازل شده و او را دعوت به قیام و مبارزه کرد .
2 - این آیات از نخستین آیاتى بود که بر پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شد ، زیرا از جابر بن عبد الله از پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که فرمود : من بر کوه حرا بودم که صدائى برخاست گفت اى محمد ! تو رسول خدائى ! به راست و چپ نگاه کردم چیزى ندیدم ، به بالاى سر نگاه کردم ، فرشتهاى را بر عرش در میان آسمان و زمین دیدم ، ترسیدم ، و به سوى خدیجه بازگشتم ، و گفتم : مرا بپوشانید مرا بپوشانید ، و آب سرد بر من بریزید ، در این هنگام بود که جبرئیل نازل شد
تفسیر نمونه ج : 25ص :210
و یا ایها المدثر را آورد.
ولى با توجه به اینکه آیات سوره بیانگر دعوت آشکار است مسلم مىشود که این آیات حداقل بعد از سه سال دعوت پنهانى نازل شده ، و این با آنچه در روایت فوق آمده است سازگار نیست ، مگر اینکه گفته شود چند آیه آغاز این سوره در آغاز دعوت نازل شده ، و آیات بعد مربوط به چند سال بعد است.
3 – پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) در حال خواب بود و جامه بر خود افکنده بود ، جبرئیل نازل شد و او را بیدار کرد و این آیات را بر او خواند که بر خیز و بستر و خواب را کنار بگذار و به انجام رسالت پرداز .
4 - منظور از پوشیدن جامه ، جامه ظاهرى نیست بلکه لباس نبوت و رسالت است ، همانطور که در باره پرهیزگارى لباس تقوى گفته شده است.
5 - منظور از مدثر کسى است که در گوشه عزلت قرار گرفته ، و در انزوا و تنهائى به سر مىبرند ، بنابر این آیه مىگوید از انزوا و عزلت به در آى ، و به انذار خلق و هدایت بندگان خدا پرداز.
{{{{{{{{{{{تفسیر اول از همه این تفسیرهاى پنجگانه مناسبتر به نظر مىرسد.}}}}}}}}}}}}
-----------قسمت دوم --------------------
{{{{{{{{{{{{{{{{{{{
سوره مدّثر آیه 2
متن آیه : قُمْ فَأَنذِرْ
ترجمه : برخیز و ( مردمان را از عذاب یزدان ) بترسان !
توضیحات : « قُمْ » : برخیز . کوشا باش ! ( نگا : قاسمی ) .
سوره مدّثر آیه 3
متن آیه : وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ
ترجمه : و تنها پروردگار خود را به بزرگی و کبریائی بستای ( و تنها او را بزرگ بشمار ) .
توضیحات : « کَبِّرْ » : به عظمت و کبریائی یاد کن ( نگا : اسراء / 111 ) .
سوره مدّثر آیه 4
متن آیه : وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ
ترجمه : و جامه خویش را پاکیزه دار ( و خویشتن را از آلودگیها پاک گردان ) .
توضیحات : « ثِیَاب » : جمع ثَوْب : جامه . هم جامه ظاهری مراد است و هم جامه باطنی ، یعنی عمل . چرا که اعمال هرکس به منزله لباس او است ، و ظاهر هر شخص بیانگر باطن او است .
سوره مدّثر آیه 5
متن آیه : وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ
ترجمه : و از چیزهای کثیف و پلید دوری کن .
توضیحات : « الرُّجْزَ » : چیزهای کثیف و پلید . وسوسه و نیرنگ اهریمن . بتها . گناه . این واژه مفهوم جامعی دارد و هرگونه عمل زشت و پلید و هر کاری را شامل میشود که موجب خشم و عذاب الهی باشد .
سوره مدّثر آیه 6
متن آیه : وَلَا تَمْنُن تَسْتَکْثِرُ
ترجمه : بذل و بخشش برای این مکن که افزونطلبی کنی . ( بلکه برای رضای خدا احسان و صدقه و بذل و بخشش کن ) .
توضیحات : « لا تَمْنُنْ » : عطاء مکن . ( مَنّ ) در اینجا به معنی انعام و اعطاء است ( نگا : ص / 39 ) . « تَسْتَکْثِرُ » : افزون میخواهی . بیشتر میطلبی . فاعل آن ضمیر مستتر ( انت ) است . جمله فعل و فاعل ، حال است . مراد این است که احسانگر برای این ندهد تا بیشتر بگیرد و افزونطلبی کند ( نگا : روم / 39 ) .
سوره مدّثر آیه 7
متن آیه : وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ
ترجمه : و برای ( خوشنودی و محض رضای ) پروردگارت شکیبائی کن .
توضیحات : « لِرَبِّکَ » : برای رضای پروردگارت . به خاطر پروردگارت .}}}}}}}}}}}}
_____________________________________________________
((( و به طور کلی خداوند در آیات 2 تا 7 خداوند پیامبر را به تبلیغ دینش و پرهیز از پلیدی ها و صبر توصیه میکند )))
------------------------سوال دوم----------------------
{{{{{{{{{{{{{{{{{{سوره مدّثر آیه 26
متن آیه : سَأُصْلِیهِ سَقَرَ
ترجمه : هرچه زودتر او را داخل دوزخ میسازیم و بدان میسوزانیم .
توضیحات : « سَأُصْلِیهِ . . . » : ( نگا : نساء / 30 و 56 و 115 ) . « سَقَرَ » : نامی از نامهای دوزخ است ( نگا : قمر / 48 ) .
سوره مدّثر آیه 27
متن آیه : وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ
ترجمه : تو چه میدانی که دوزخ چگونه است ؟ !
توضیحات : « مَآ أَدْرَاکَ » : ( نگا : حاقّه / 3 ، احزاب / 63 ، شوری / 17 ) .
سوره مدّثر آیه 28
متن آیه : لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ
ترجمه : دوزخ نه میمیراند و نابود میکند ( تا انسان از دست آن با مرگ همیشگی راحت شود ) و نه رها میسازد ( تا انسان از دست آن بگریزد و نجات پیدا کند ) .
توضیحات : « لاتُبْقی » : باقی نمیگذارد . نابود میگرداند . معنی بالا با مفهوم : لا یَمُوتُ فِیهَا وَ لا یَحْیی ( طه / 74 ، أعلی / 13 ) هماهنگی دارد . ( نگا : روحالبیان ) . ولی اغلب تفسیرها آیه فوق را چنین معنی فرمودهاند : دوزخ چیزی را باقی و برجای نمیگذارد و چیزی را رها نمیکند و وا نمیگذارد .
سوره مدّثر آیه 29
متن آیه : لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ
ترجمه : پوست تن را به کلّی سیاه و دگرگون میسازد .
توضیحات : « لَوَّاحَةٌ » : بسیار سیاه کننده . بسیار تغییر دهنده و دگرگون کننده . « الْبَشَرِ » : اسم جنس جمعی بَشَرَة است ، پوست بدن . برخی ( بَشَر ) را به معنی انسان دانستهاند ؛ در این صورت ، معنی آیه چنین است : دوزخ انسان را میسوزاند و سیاه میگرداند و قیافه او را دگرگون میسازد ( نگا : روحالبیان ) .
سوره مدّثر آیه 30
متن آیه : عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
ترجمه : نوزده ( فرشته ) بر آن گمارده شدهاند .
توضیحات : « تِسْعَةَ عَشَرَ » : نوزده فرشته . نمیدانیم تعداد فرشتگان عذاب تنها نوزده نفرند ، یا نوزده سالار و سردارند ، و یا نوزده لشکرند . به هر حال ، ما را با بحث در این باره چه کار ؟
سوره مدّثر آیه 31
متن آیه : وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَاناً وَلَا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ
ترجمه : مأموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیدهایم ، و شماره آنان را نیز جز آزمایش کافران نساختهایم . هدف این است که اهل کتاب یقین و اطمینان حاصل کنند ( که آنچه قرآن درباره خازنان دوزخ میگوید ، از طرف خدا است ) و بر ایمان مؤمنان نیز بیفزاید ، و اهل کتاب و مؤمنان ( درباره حقّانیّت این کتاب آسمانی ) تردید به خود راه ندهند ، و کسانی که در دلشان بیماری ( نفاق ) است ، و کافران بگویند : خدا مثلاً از بیان این ( چنین عددی ) چه میخواسته است ؟ این گونه خداوند هرکس را بخواهد گمراه میسازد ، و هرکس را بخواهد هدایت میبخشد . لشکرهای پروردگارت را جز او کسی نمیداند ، و این جز اندرزی برای مردم نیست .
توضیحات : « فِتْنَةً » : امتحان . آزمایش . « لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ . . . » : یقین حاصل کردن اهل کتاب بدان خاطر است که شماره نوزده ، در کتابهای خودشان نیز همین است . « مَرَضٌ » : مراد بیماری نفاق ، یا شکّ است . « مَثَلاً » : حال است . « مَاذَا . . . مَثَلاً » : ( نگا : بقره / 26 ) . « هِیَ » : مرجع آن سقر ، و یا جنود ، و یا این که آیات قرآن است .}}}}}}}}}}}}}}}}
به طور کلی دونقل برای سقر یاد شده که طبق اولی سقر چهارمین دروازه از هفت دروازه است
و طبق دومی هفتمین پایین مرتبه ترین طبقه دوزخ هست و گناه کار ترین انسان ها در آن می روند
---------------------سوال 3-----------------------
{{{{{{{{{{{{{{{{سوره مدّثر آیه 42
متن آیه : مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ
ترجمه : چه چیزهائی شما را به دوزخ کشانده است و بدان انداخته است ؟
توضیحات : « سَلَکَکُمْ » : داخل گردانده است شما را ( نگا : حاقّه / 32 ، جنّ / 17 ) .
سوره مدّثر آیه 43
متن آیه : قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ
ترجمه : میگویند : ( در جهان ) از زمره نمازگزاران نبودهایم .
توضیحات : « الْمُصَلِّینَ » : نمازگزاران .
سوره مدّثر آیه 44
متن آیه : وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ
ترجمه : و به مستمند خوراک نمیدادهایم .
توضیحات : « لَمْ نَکُ . . . » : مراد از غذا دادن به بینوایان ، برآورده کردن هرگونه نیازمندیهای مستمندان است ، اعم از خوراک و پوشاک و مسکن و غیره .
سوره مدّثر آیه 45
متن آیه : وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ
ترجمه : و ما پیوسته با باطلگرایان ( همنشین و همصدا میشدهایم و به باطل و یاوه و عیبجوئی ) فرو میرفتهایم .
توضیحات : « نَخُوضُ » : به هرگونه باطلی فرو میرفتیم و در استهزاء و سخریّه حق و حقیقت شرکت میکردیم ( نگا : نساء / 140 ، انعام / 68 ، توبه / 65 و 69 ) .
سوره مدّثر آیه 46
متن آیه : وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ
ترجمه : و روز سزا و جزای ( قیامت ) را دروغ میدانستهایم .
توضیحات : « یَوْمِ الدِّینِ » : ( نگا : فاتحه / 4 ) .
سوره مدّثر آیه 47
متن آیه : حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ
ترجمه : تا مرگ به سراغمان آمد .
توضیحات : « الیَقِینُ » : مراد مرگ است ( نگا : حجر / 99 ) .}}}}}}}}}}}}
به طور کلی به چهار چیز :
1- از نمازگزاران نبودند
2- اطعام مستمند نمی کردند
3- پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودند
4-همواره روز جزا را انکار میکردند
اشاره شده است.
-----------------سوال 4 ----------------------
{{{{{{{{متن آیه : فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ
ترجمه : دیگر شفاعت و میانجیگری شفاعتکنندگان و میانجیگران ( اعم از فرشتگان و پیغمبران و صالحان ) بدیشان سودی نمیبخشد .
توضیحات : « فَمَا تَنفَعُهُمْ . . . » : ( نگا : انعام / 51 و 70 ، شعراء / 100 ، غافر / 18 ) .
سوره مدّثر آیه 49
متن آیه : فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ
ترجمه : چرا باید ایشان ، از قرآن رویگردان شوند ؟
توضیحات : « التَّذْکِرَةِ » : پند و اندرز . یادآوری : در اینجا مراد قرآن است ( نگا : المصحفالمیسّر ) .}}}}}}}}}}}}}}}}}
و دیگر برای آن ها شفاعت کسی سودی نمی بخشد
زیرا برای آنها تذکر های زیادی بوده(منظور قرآن)اما آنها روی گردان شدند از آنها
-------------سوال 5-------------
{{{{{{{{سوره مدّثر آیه 50
متن آیه : کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ
ترجمه : انگار آنان گورخران رمندهای هستند .
توضیحات : « حُمُرٌ » : جمع حِمار ، گورخر . « مُسْتَنفِرَةٌ » : گریز پا . رمنده . چموش . ذکر آن از باب استفعال برای مبالغه در رمندگی و چموشی است .
سوره مدّثر آیه 51
متن آیه :
فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ
ترجمه : گورخرانی که از شیر گریخته و رمیده باشند .
توضیحات : « قَسْوَرَةٍ » : شیر .}}}}}}}}}}
-----------------سوال 6----------
{{{{{{سوره مدّثر آیه 55
متن آیه : فَمَن شَاء ذَکَرَهُ
ترجمه : هرکس بخواهد ، آن را یاد میکند ( و میخواند و بدانچه در آن است عمل میکند ) .
توضیحات : « ذَکَرَهُ » : یادش میکند . میخواندش . بدان عمل میکند .
سوره مدّثر آیه 56
متن آیه : وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
ترجمه : امّا ( در عین حال پند گرفتن از آن ، جز به مشیّت و توفیق الهی نیست ) آنان اندرز نمیگیرند مگر این که خدا بخواهد . سزد که از ( خشم ) خدا دوری جست ، و او را سزد که آمرزگاری کند ( و بر دیگران ببخشاید ) .
توضیحات : « مَا یَذْکُرُونَ » : پند و اندرز نمیگیرند . یادآور نمیشوند . « أَهْلُ » : سزاوار . شایسته . « أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ » : سزاوار آمرزگاری و گذشت است ، و غفار او است و بس .}}}}}}}}
هرکس که بخواهد از قرآن پند میگیرد در عین حال پند گرفتن از آن ، جز به مشیّت و توفیق الهی نیست
ممنون سید جان .
1) کسانی که در لاک بی خبری و نادانی فرو رفته اند / بزر گ داشتن خدا / پاک کردن باطن / دوری از پلیدی ها / عدم منت گذاری بعد از احسان به دیگران / به خاطر خدا در مقابل اذیت دشمن صبور باش
2) اتشی که پوست بدن را دگرگون می کند و نه چیزی را باقی می گذارد و نه رها می کند
3) نماز گزار نبودن / به تهی دستان طعام ندادند / با فرو رفتگان در گفتار و کردار باطل فرو می رفتند / روز جزا را انکار می کردند
4) خیر طبق وعده الهی افراد فوق به دوزخ می روند
5) شبیه گوره خرانی وحشی و رمیده اند که از چنگال شیری گریخته اند
6) کسان که از قران پند گیرند و به امرزش خدا امید دارند
-------سوال اول- قسمت اول
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ
ترجمه :
ای جامه بر سر کشیده ( و در بستر خواب آرمیده ! ) .
توضیحات :
« مُدَّثِّرُ » : کسی که جامه بر سر کشیده باشد . اصل آن ( الْمُتَدَثِّرُ ) است . مخاطب پیغمبر اسلام است که از تمسخر کفّار و سخنان ناروای ایشان به خانه خود رفته و جامهای بر سر میکشد ، و یا به بستر میرود . امّا فرمان آسمانی او را به جدّ و جهد در کار تبلیغ میخواند . یا مراد جامه نبوّت و پیغمبری است ( نگا : قاسمی ) .
-----------قسمت دوم
سوره مدّثر آیه 2
متن آیه :
قُمْ فَأَنذِرْ
ترجمه :
برخیز و ( مردمان را از عذاب یزدان ) بترسان !
توضیحات :
« قُمْ » : برخیز . کوشا باش ! ( نگا : قاسمی ) .
سوره مدّثر آیه 3
متن آیه :
وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ
ترجمه :
و تنها پروردگار خود را به بزرگی و کبریائی بستای ( و تنها او را بزرگ بشمار ) .
توضیحات :
« کَبِّرْ » : به عظمت و کبریائی یاد کن ( نگا : اسراء / 111 ) .
سوره مدّثر آیه 4
متن آیه :
وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ
ترجمه :
و جامه خویش را پاکیزه دار ( و خویشتن را از آلودگیها پاک گردان ) .
توضیحات :
« ثِیَاب » : جمع ثَوْب : جامه . هم جامه ظاهری مراد است و هم جامه باطنی ، یعنی عمل . چرا که اعمال هرکس به منزله لباس او است ، و ظاهر هر شخص بیانگر باطن او است .
سوره مدّثر آیه 5
متن آیه :
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ
ترجمه :
و از چیزهای کثیف و پلید دوری کن .
توضیحات :
« الرُّجْزَ » : چیزهای کثیف و پلید . وسوسه و نیرنگ اهریمن . بتها . گناه . این واژه مفهوم جامعی دارد و هرگونه عمل زشت و پلید و هر کاری را شامل میشود که موجب خشم و عذاب الهی باشد .
سوره مدّثر آیه 6
متن آیه :
وَلَا تَمْنُن تَسْتَکْثِرُ
ترجمه :
بذل و بخشش برای این مکن که افزونطلبی کنی . ( بلکه برای رضای خدا احسان و صدقه و بذل و بخشش کن ) .
توضیحات :
« لا تَمْنُنْ » : عطاء مکن . ( مَنّ ) در اینجا به معنی انعام و اعطاء است ( نگا : ص / 39 ) . « تَسْتَکْثِرُ » : افزون میخواهی . بیشتر میطلبی . فاعل آن ضمیر مستتر ( انت ) است . جمله فعل و فاعل ، حال است . مراد این است که احسانگر برای این ندهد تا بیشتر بگیرد و افزونطلبی کند ( نگا : روم / 39 ) .
سوره مدّثر آیه 7
متن آیه :
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ
ترجمه :
و برای ( خوشنودی و محض رضای ) پروردگارت شکیبائی کن .
توضیحات :
« لِرَبِّکَ » : برای رضای پروردگارت . به خاطر پروردگارت .
((( و به طور کلی خداوند در آیات 2 تا 7 خداوند پیامبر را به تبلیغ دینش و پرهیز از پلیدی ها و صبر توصیه میکند )))
سوال دوم
سوره مدّثر آیه 26
متن آیه :
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ
ترجمه :
هرچه زودتر او را داخل دوزخ میسازیم و بدان میسوزانیم .
توضیحات :
« سَأُصْلِیهِ . . . » : ( نگا : نساء / 30 و 56 و 115 ) . « سَقَرَ » : نامی از نامهای دوزخ است ( نگا : قمر / 48 ) .
سوره مدّثر آیه 27
متن آیه :
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ
ترجمه :
تو چه میدانی که دوزخ چگونه است ؟ !
توضیحات :
« مَآ أَدْرَاکَ » : ( نگا : حاقّه / 3 ، احزاب / 63 ، شوری / 17 ) .
سوره مدّثر آیه 28
متن آیه :
لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ
ترجمه :
دوزخ نه میمیراند و نابود میکند ( تا انسان از دست آن با مرگ همیشگی راحت شود ) و نه رها میسازد ( تا انسان از دست آن بگریزد و نجات پیدا کند ) .
توضیحات :
« لاتُبْقی » : باقی نمیگذارد . نابود میگرداند . معنی بالا با مفهوم : لا یَمُوتُ فِیهَا وَ لا یَحْیی ( طه / 74 ، أعلی / 13 ) هماهنگی دارد . ( نگا : روحالبیان ) . ولی اغلب تفسیرها آیه فوق را چنین معنی فرمودهاند : دوزخ چیزی را باقی و برجای نمیگذارد و چیزی را رها نمیکند و وا نمیگذارد .
سوره مدّثر آیه 29
متن آیه :
لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ
ترجمه :
پوست تن را به کلّی سیاه و دگرگون میسازد .
توضیحات :
« لَوَّاحَةٌ » : بسیار سیاه کننده . بسیار تغییر دهنده و دگرگون کننده . « الْبَشَرِ » : اسم جنس جمعی بَشَرَة است ، پوست بدن . برخی ( بَشَر ) را به معنی انسان دانستهاند ؛ در این صورت ، معنی آیه چنین است : دوزخ انسان را میسوزاند و سیاه میگرداند و قیافه او را دگرگون میسازد ( نگا : روحالبیان ) .
سوره مدّثر آیه 30
متن آیه :
عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
ترجمه :
نوزده ( فرشته ) بر آن گمارده شدهاند .
توضیحات :
« تِسْعَةَ عَشَرَ » : نوزده فرشته . نمیدانیم تعداد فرشتگان عذاب تنها نوزده نفرند ، یا نوزده سالار و سردارند ، و یا نوزده لشکرند . به هر حال ، ما را با بحث در این باره چه کار ؟
سوره مدّثر آیه 31
متن آیه :
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَاناً وَلَا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ
ترجمه :
مأموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیدهایم ، و شماره آنان را نیز جز آزمایش کافران نساختهایم . هدف این است که اهل کتاب یقین و اطمینان حاصل کنند ( که آنچه قرآن درباره خازنان دوزخ میگوید ، از طرف خدا است ) و بر ایمان مؤمنان نیز بیفزاید ، و اهل کتاب و مؤمنان ( درباره حقّانیّت این کتاب آسمانی ) تردید به خود راه ندهند ، و کسانی که در دلشان بیماری ( نفاق ) است ، و کافران بگویند : خدا مثلاً از بیان این ( چنین عددی ) چه میخواسته است ؟ این گونه خداوند هرکس را بخواهد گمراه میسازد ، و هرکس را بخواهد هدایت میبخشد . لشکرهای پروردگارت را جز او کسی نمیداند ، و این جز اندرزی برای مردم نیست .
توضیحات :
« فِتْنَةً » : امتحان . آزمایش . « لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ . . . » : یقین حاصل کردن اهل کتاب بدان خاطر است که شماره نوزده ، در کتابهای خودشان نیز همین است . « مَرَضٌ » : مراد بیماری نفاق ، یا شکّ است . « مَثَلاً » : حال است . « مَاذَا . . . مَثَلاً » : ( نگا : بقره / 26 ) . « هِیَ » : مرجع آن سقر ، و یا جنود ، و یا این که آیات قرآن است .
سوال 3
سوره مدّثر آیه 42
متن آیه :
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ
ترجمه :
چه چیزهائی شما را به دوزخ کشانده است و بدان انداخته است ؟
توضیحات :
« سَلَکَکُمْ » : داخل گردانده است شما را ( نگا : حاقّه / 32 ، جنّ / 17 ) .
سوره مدّثر آیه 43
متن آیه :
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ
ترجمه :
میگویند : ( در جهان ) از زمره نمازگزاران نبودهایم .
توضیحات :
« الْمُصَلِّینَ » : نمازگزاران .
سوره مدّثر آیه 44
متن آیه :
وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ
ترجمه :
و به مستمند خوراک نمیدادهایم .
توضیحات :
« لَمْ نَکُ . . . » : مراد از غذا دادن به بینوایان ، برآورده کردن هرگونه نیازمندیهای مستمندان است ، اعم از خوراک و پوشاک و مسکن و غیره .
سوره مدّثر آیه 45
متن آیه :
وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ
ترجمه :
و ما پیوسته با باطلگرایان ( همنشین و همصدا میشدهایم و به باطل و یاوه و عیبجوئی ) فرو میرفتهایم .
توضیحات :
« نَخُوضُ » : به هرگونه باطلی فرو میرفتیم و در استهزاء و سخریّه حق و حقیقت شرکت میکردیم ( نگا : نساء / 140 ، انعام / 68 ، توبه / 65 و 69 ) .
سوره مدّثر آیه 46
متن آیه :
وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ
ترجمه :
و روز سزا و جزای ( قیامت ) را دروغ میدانستهایم .
توضیحات :
« یَوْمِ الدِّینِ » : ( نگا : فاتحه / 4 ) .
سوره مدّثر آیه 47
متن آیه :
حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ
ترجمه :
تا مرگ به سراغمان آمد .
توضیحات :
« الیَقِینُ » : مراد مرگ است ( نگا : حجر / 99 ) .
سوره مدّثر آیه 48
سوال 4
متن آیه :
فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ
ترجمه :
دیگر شفاعت و میانجیگری شفاعتکنندگان و میانجیگران ( اعم از فرشتگان و پیغمبران و صالحان ) بدیشان سودی نمیبخشد .
توضیحات :
« فَمَا تَنفَعُهُمْ . . . » : ( نگا : انعام / 51 و 70 ، شعراء / 100 ، غافر / 18 ) .
سوره مدّثر آیه 49
متن آیه :
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ
ترجمه :
چرا باید ایشان ، از قرآن رویگردان شوند ؟
توضیحات :
« التَّذْکِرَةِ » : پند و اندرز . یادآوری : در اینجا مراد قرآن است ( نگا : المصحفالمیسّر ) .
سوال 5
سوره مدّثر آیه 50
متن آیه :
کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ
ترجمه :
انگار آنان گورخران رمندهای هستند .
توضیحات :
« حُمُرٌ » : جمع حِمار ، گورخر . « مُسْتَنفِرَةٌ » : گریز پا . رمنده . چموش . ذکر آن از باب استفعال برای مبالغه در رمندگی و چموشی است .
سوره مدّثر آیه 51
متن آیه :
فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ
ترجمه :
گورخرانی که از شیر گریخته و رمیده باشند .
توضیحات :
« قَسْوَرَةٍ » : شیر .
سوال 6
سوره مدّثر آیه 55
متن آیه :
فَمَن شَاء ذَکَرَهُ
ترجمه :
هرکس بخواهد ، آن را یاد میکند ( و میخواند و بدانچه در آن است عمل میکند ) .
توضیحات :
« ذَکَرَهُ » : یادش میکند . میخواندش . بدان عمل میکند .
سوره مدّثر آیه 56
متن آیه :
وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
ترجمه :
امّا ( در عین حال پند گرفتن از آن ، جز به مشیّت و توفیق الهی نیست ) آنان اندرز نمیگیرند مگر این که خدا بخواهد . سزد که از ( خشم ) خدا دوری جست ، و او را سزد که آمرزگاری کند ( و بر دیگران ببخشاید ) .
توضیحات :
« مَا یَذْکُرُونَ » : پند و اندرز نمیگیرند . یادآور نمیشوند . « أَهْلُ » : سزاوار . شایسته . « أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ » : سزاوار آمرزگاری و گذشت است ، و غفار او است و بس .
نیاز به این همه مطلب نبود . این همه نوشتی ولی جواب سوال ها را ندادی .
مورد تأیید نیست . ( پورخلیلی )
سوال اول- قسمت اول
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ
ترجمه :
ای جامه بر سر کشیده ( و در بستر خواب آرمیده ! ) .
توضیحات :
« مُدَّثِّرُ » : کسی که جامه بر سر کشیده باشد . اصل آن ( الْمُتَدَثِّرُ ) است . مخاطب پیغمبر اسلام است که از تمسخر کفّار و سخنان ناروای ایشان به خانه خود رفته و جامهای بر سر میکشد ، و یا به بستر میرود . امّا فرمان آسمانی او را به جدّ و جهد در کار تبلیغ میخواند . یا مراد جامه نبوّت و پیغمبری است ( نگا : قاسمی ) .
قسمت دوم
سوره مدّثر آیه 2
متن آیه :
قُمْ فَأَنذِرْ
ترجمه :
برخیز و ( مردمان را از عذاب یزدان ) بترسان !
توضیحات :
« قُمْ » : برخیز . کوشا باش ! ( نگا : قاسمی ) .
سوره مدّثر آیه 3
متن آیه :
وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ
ترجمه :
و تنها پروردگار خود را به بزرگی و کبریائی بستای ( و تنها او را بزرگ بشمار ) .
توضیحات :
« کَبِّرْ » : به عظمت و کبریائی یاد کن ( نگا : اسراء / 111 ) .
سوره مدّثر آیه 4
متن آیه :
وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ
ترجمه :
و جامه خویش را پاکیزه دار ( و خویشتن را از آلودگیها پاک گردان ) .
توضیحات :
« ثِیَاب » : جمع ثَوْب : جامه . هم جامه ظاهری مراد است و هم جامه باطنی ، یعنی عمل . چرا که اعمال هرکس به منزله لباس او است ، و ظاهر هر شخص بیانگر باطن او است .
سوره مدّثر آیه 5
متن آیه :
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ
ترجمه :
و از چیزهای کثیف و پلید دوری کن .
توضیحات :
« الرُّجْزَ » : چیزهای کثیف و پلید . وسوسه و نیرنگ اهریمن . بتها . گناه . این واژه مفهوم جامعی دارد و هرگونه عمل زشت و پلید و هر کاری را شامل میشود که موجب خشم و عذاب الهی باشد .
سوره مدّثر آیه 6
متن آیه :
وَلَا تَمْنُن تَسْتَکْثِرُ
ترجمه :
بذل و بخشش برای این مکن که افزونطلبی کنی . ( بلکه برای رضای خدا احسان و صدقه و بذل و بخشش کن ) .
توضیحات :
« لا تَمْنُنْ » : عطاء مکن . ( مَنّ ) در اینجا به معنی انعام و اعطاء است ( نگا : ص / 39 ) . « تَسْتَکْثِرُ » : افزون میخواهی . بیشتر میطلبی . فاعل آن ضمیر مستتر ( انت ) است . جمله فعل و فاعل ، حال است . مراد این است که احسانگر برای این ندهد تا بیشتر بگیرد و افزونطلبی کند ( نگا : روم / 39 ) .
سوره مدّثر آیه 7
متن آیه :
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ
ترجمه :
و برای ( خوشنودی و محض رضای ) پروردگارت شکیبائی کن .
توضیحات :
« لِرَبِّکَ » : برای رضای پروردگارت . به خاطر پروردگارت .
((( و به طور کلی خداوند در آیات 2 تا 7 خداوند پیامبر را به تبلیغ دینش و پرهیز از پلیدی ها و صبر توصیه میکند )))
سوال دوم
سوره مدثر ۲۶–۲۷-۴۲
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ
(امّا) بزودی او را وارد سَقَر [= دوزخ] میکنم!
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ
و تو نمیدانی «سقر» چیست!
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ
چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!
تفسیر المیزان
[مقصود از توصیف سقر به اینکه" لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ ...] و در جمله" لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ" به خاطر اینکه نفی مطلق است، و مقید نکرده که چه چیزی را باقی نمیگذارد و رها نمیکند، اقتضاء دارد که مراد از آن را این بگیریم که سقر هیچ چیزی از آنچه او به دست آورده باقی نمیگذارد و همه را میسوزاند و احدی را هم از آنهایی که در آن میافتند از قلم نینداخته همه را شامل میشود، به خلاف آتش دنیا که بسیار میشود بعضی از چیزها که در آن میافتد نمیسوزاند، و اگر مثلاً انسانی در آن بیفتد پوست ظاهری و صفات جسمیش را میسوزاند، و به روح او و صفات روحیش نمیرسد اما سقر احدی از کسانی که در آن میافتند باقی نمیگذارد بلکه همه را فرا میگیرد، زیرا خداوند فرموده:" تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّی"[۹] و وقتی آنها را فرا گرفت چیزی از روح و جسمشان را باقی نمیگذارد بلکه همه را میسوزاند هم چنانکه فرموده:" نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ".[۱۰] ممکن هم هست منظور این باشد که احدی را زنده نمیگذارد، و احدی را نمیمیراند، در این صورت در معنای آیه زیر خواهد بود که میفرماید:" الَّذِی یَصْلَی النَّارَ الْکُبْری ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیی".[۱۱]
{سقرطبقه آخر (هفتم) جهنم است و جایگاه منافقین است.
سقر بدترین و ژرفترین طبقات جهنم است و از جمله آتش هاویه است به گونهای که در روایت مشهوری آمده است که جبرئیل خدمت رسول خدا (ص) بود ناگهان صدای مهیبی به گوش رسید، پیغمبر گرامی (ص) پرسید این چه صدایی است؟ عرض شد یا رسول الله، هفتاد سال پیش سنگی را در یکی از چاههای جهنم انداختند که هم اکنون به انتهای ان رسید. در معنای این روایت فرمودند که بعضی از انسانها در دنیا راه دوزخ را میپیمایند و پس از این هفتاد سال عمر به اعماق دوزخ میرسند. یعنی، این سنگی که به قعر دوزخ رسیده و چنین صدای مهیبی از خود به جای گاشته است، دل چون سنگ انسانی است که در اثر ارتکاب معاصی و غفلت از پروردگار، سخت و ظلمانی شده و به ژرفنای دوزخ افکنده شده است.[۸]}
سوال 3
1- از نمازگزاران نبودند
2- اطعام مستمند نمی کردند
3- پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودند
4-همواره روز جزا را انکار میکردند
سوال 4
خیر همه مورد شفاعت قرار نمی گیرند زیرا اینهمه از تذکر گریزانند
مثله گور خرانی که خوابیده اند که از شیر فرار کرده اند
سوال 5
مثله گور خرانی که خوابیده اند که از شیر فرار کرده اند
سوال 6
هرکس که بخواهد از قرآن پند میگیرد
نیاز به این همه مطلب نبود . فقط به سوالات مطرح شده پاسخ می دادی بهتر بود . خصوصا سوالات اول
سوال اول ) در آیه اول خداوند پیامبر را مورد خطاب قرار داده است که در بستر آرمیده بودند
__________________________________
ترجمه آیه (اى در بستر خواب آرمیده ، و جامه خواب به سر کشیده ! ( یا ایها المدثر).
برخیز و انذار کن و عالمیان را بیم ده ( قم فانذر).
که وقت خواب و استراحت گذشته ، و زمان قیام و تبلیغ فرا رسیده است.)
__________________________________
در اینکه چرا پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) در بستر آرمیده بود که این خطاب او را دعوت به قیام کرد مفسران احتمالات زیادى دادهاند:
1 -مشرکان عرب در آستانه موسم حج جمع شدند ، و سران آنها مانند ابو جهل ، و ابو سفیان ، و ولید بن مغیره ، و نضر بن حارث ، و ... به مشورت پرداختند که در برابر سؤالات مردمى که از خارج به مکه مىآیند ، و جسته گریخته مطالبى در باره ظهور پیامبر اسلام (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدهاند چه بگویند ؟ اگر هر کدام بخواهند جواب جداگانهاى بدهند ، یکى کاهنش خواند ، و دیگرى مجنون ، و دیگرى ساحر ، این تشتت آراء اثر منفى خواهد گذاشت ، باید با وحدت کلمه به مبارزه تبلیغاتى بر ضد پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) بر خیزند ! بعد از گفتگو به اینجا رسیدند که بهتر از همه این است که بگویند ساحر است زیرا یکى از آثار پدیده سحر جدائى افکندن میان دو همسر ، و پدر و فرزند است ، و پیامبر با عرضه آئین اسلام چنین کارى را انجام داده بود ! این سخن به گوش پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) رسیده سخت ناراحت شده و بیمار گونه ، غمگین به خانه آمد و در بستر آرمید که آیات فوق نازل شده و او را دعوت به قیام و مبارزه کرد .
2 -این آیات از نخستین آیاتى بود که بر پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شد ، زیرا از جابر بن عبد الله از پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که فرمود : من بر کوه حرا بودم که صدائى برخاست گفت اى محمد ! تو رسول خدائى ! به راست و چپ نگاه کردم چیزى ندیدم ، به بالاى سر نگاه کردم ، فرشتهاى را بر عرش در میان آسمان و زمین دیدم ، ترسیدم ، و به سوى خدیجه بازگشتم ، و گفتم : مرا بپوشانید مرا بپوشانید ، و آب سرد بر من بریزید ، در این هنگام بود که جبرئیل نازل شد
تفسیر نمونه ج : 25ص :210
و یا ایها المدثر را آورد.
ولى با توجه به اینکه آیات سوره بیانگر دعوت آشکار است مسلم مىشود که این آیات حداقل بعد از سه سال دعوت پنهانى نازل شده ، و این با آنچه در روایت فوق آمده است سازگار نیست ، مگر اینکه گفته شود چند آیه آغاز این سوره در آغاز دعوت نازل شده ، و آیات بعد مربوط به چند سال بعد است!
3 -پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) در حال خواب بود و جامه بر خود افکنده بود ، جبرئیل نازل شد و او را بیدار کرد و این آیات را بر او خواند که بر خیز و بستر و خواب را کنار بگذار و به انجام رسالت پرداز .
4 -منظور از پوشیدن جامه ، جامه ظاهرى نیست بلکه لباس نبوت و رسالت است ، همانطور که در باره پرهیزگارى لباس تقوى گفته شده است.
5 -منظور از مدثر کسى است که در گوشه عزلت قرار گرفته ، و در انزوا و تنهائى به سر مىبرند ، بنابر این آیه مىگوید از انزوا و عزلت به در آى ، و به انذار خلق و هدایت بندگان خدا پرداز.
تفسیر اول از همه این تفسیرهاى پنجگانه مناسبتر به نظر مىرسد.
قابل توجه اینکه جمله فانذر ( انذار کن)بیان نمىکند در باره چه چیز ؟ و چه موضوع ؟ انذار کند ، و این در حقیقت براى بیان عمومیت است ، یعنى در باره بت پرستى و شرک و کفر و ظلم و بیدارگرى و فساد ، در باره عذاب الهى و حساب محشر و ... به مردم هشدار ده ( و به اصطلاح حذف متعلق دلالت بر عموم دارد ) در ضمن هم شامل عذاب دنیا مىشود و هم عذاب آخرت و هم نتائج سوء
----------------------------------------------------------------------
قسمت دوم سوال
در آیات 2 تا 7
خداوند پیامبر را به تبلیغ دینش و پرهیز از پلیدی ها و صبر توصیه میکند
----------------------------------------------------------------------
سوال دوم )
سوره مدثر ۲۶–۲۷-۴۲
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ
(امّا) بزودی او را وارد سَقَر [= دوزخ] میکنم!
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ
و تو نمیدانی «سقر» چیست!
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ
چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!
تفسیر المیزان
[مقصود از توصیف سقر به اینکه" لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ ...] و در جمله" لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ" به خاطر اینکه نفی مطلق است، و مقید نکرده که چه چیزی را باقی نمیگذارد و رها نمیکند، اقتضاء دارد که مراد از آن را این بگیریم که سقر هیچ چیزی از آنچه او به دست آورده باقی نمیگذارد و همه را میسوزاند و احدی را هم از آنهایی که در آن میافتند از قلم نینداخته همه را شامل میشود، به خلاف آتش دنیا که بسیار میشود بعضی از چیزها که در آن میافتد نمیسوزاند، و اگر مثلاً انسانی در آن بیفتد پوست ظاهری و صفات جسمیش را میسوزاند، و به روح او و صفات روحیش نمیرسد اما سقر احدی از کسانی که در آن میافتند باقی نمیگذارد بلکه همه را فرا میگیرد، زیرا خداوند فرموده:" تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّی"[۹] و وقتی آنها را فرا گرفت چیزی از روح و جسمشان را باقی نمیگذارد بلکه همه را میسوزاند هم چنانکه فرموده:" نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ".[۱۰] ممکن هم هست منظور این باشد که احدی را زنده نمیگذارد، و احدی را نمیمیراند، در این صورت در معنای آیه زیر خواهد بود که میفرماید:" الَّذِی یَصْلَی النَّارَ الْکُبْری ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیی".[۱۱]
{سقرطبقه آخر (هفتم) جهنم است و جایگاه منافقین است.
سقر بدترین و ژرفترین طبقات جهنم است و از جمله آتش هاویه است به گونهای که در روایت مشهوری آمده است که جبرئیل خدمت رسول خدا (ص) بود ناگهان صدای مهیبی به گوش رسید، پیغمبر گرامی (ص) پرسید این چه صدایی است؟ عرض شد یا رسول الله، هفتاد سال پیش سنگی را در یکی از چاههای جهنم انداختند که هم اکنون به انتهای ان رسید. در معنای این روایت فرمودند که بعضی از انسانها در دنیا راه دوزخ را میپیمایند و پس از این هفتاد سال عمر به اعماق دوزخ میرسند. یعنی، این سنگی که به قعر دوزخ رسیده و چنین صدای مهیبی از خود به جای گاشته است، دل چون سنگ انسانی است که در اثر ارتکاب معاصی و غفلت از پروردگار، سخت و ظلمانی شده و به ژرفنای دوزخ افکنده شده است.[۸]}
----------------------------------------------------------------------
سوال 3)
1- از نمازگزاران نبودند
2- اطعام مستمند نمی کردند
3- پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودند
4-همواره روز جزا را انکار میکردند
-----------------------------------------------------------------------
سوال 4)
خیر همه مورد شفاعت قرار نمی گیرند زیرا اینهمه از تذکر گریزانند
مثله گور خرانی که خوابیده اند که از شیر فرار کرده اند
-----------------------------------------------------------------------
سوال 5)
مثله گور خرانی که خوابیده اند که از شیر فرار کرده اند
-----------------------------------------------------------------------
سوال 6) هرکس که بخواهد از قرآن پند میگیرد
امیر حسین مسعودی 303
1) این سوره مشتمل بر مطالب زیر است : اول اینکه رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) را دستور مى دهد به اینکه مردم را انذار کند، و این دستور را با لحنى و در سیاقى کرده که از آن پیداست جزو دستورهاى اوائل بعثت است.
دوم اینکه اشاره مى کند به عظمت شان قرآن وجلالت قدرش. سوم اینکه کسانى را که منکر قرآن شوند و نسبت سحر به آن دهند تهدید، و کسانى را که از دعوت قرآن سر بتابند مذمت کرده است.
2)سقر در لغت ب معنی دوزخ و جهنم است
نه هیچ باقی میگذارد و نه چیزی را وا میدارد.سوزاننده پوست است.نوزده فرشته بر ان گماشته اند
3)از گناهکاران میپرسند چه چیزی شما را ب جهنم کشاند؟؟میگویند:1 ما از نماز گذاران نبودیم2ب درویشان طعام نمیدادیم3وبا انان ک سخن باطل میگفتند هماواز میشدیم4و روز قیامت را دروغ می انگاشتیم
4)خیر-شفاعت شفاعت کنندگان فقط شامل حال نیکوکاران و کسانی ک تقوا پیشه میکنند میشود و نه برای زیانکاران...
فما تنفعهم شفاعه الشافعین:پس شفاعت شفاعت کنندگان(گناهکاران)سودشان نبخشید.
5)کسانی از ایات قران روی گردانی میکنند مانند خران وحشی هستند که از شیر میگریزند
6)بدون مشییت و لطف الهی کسی بهشتی سعادتمند نخواهد شد .خداوند یگانه اهل تقوی و آمرزش است.
جواب سوال 1:رسولی که به لباس خودش پیچیده بوده است راهنمایی مردم باش و آنها را از خشم خدا بترسان و خدا را یه بزرگی یاد کنید و خود را از هر گناه پاک کنید واز گناه و نا پاکی دوری کنید و به هرکسی که کمکی می کنید منت نگذار و در راه خدا صبر و شکیبایی کن.
جواب سوال 2:ما انکار کننده قرآن را به جهنم میبریم و تو چه میدانی که سختی عذاب دوزخ چقدر است.
جواب سوال 1:3- انکار کننده قرآن(کتاب خدا)2-کسانی که عذاب دوزخ را انکار میکنن3-کسانی که بر آتش جهنم تن میدهند4-شراره آنها دوزخ و دوزخیان را میسوزاند.
جواب سوال 4:خیر.گویی خران گریزانی هستند که از شیر درنده میگریزند بلکه هر یک از آنها میخواهند برایشان هم مانند پیمبران صحیفه وحی آسمانی باز آید.
جواب سوال 5:چنین نیست قسم به ماه-به قسم به شب تار-قسم به صبح که جهان روشن میشود واین قرآن یکی از بزرگ ترین آیات خداست.
جواب سوال 6:از او رواست تقوی و ترس و بیم و شوق و امیدواری که او اهل تقوی و آمورزش و مغفرت است.
1.انسان های نادان.انسان ها ازخواب نادانی بیدارو اگاه شوند
2.
3.شیطان.گناه کردن.نادانی.نماز نخواندن.روزه نگرفتن
4.خیر.چون که شفاعت کنندگان برای انسان های گناه کارشفاعت نمی کنندوبرای انساهایی که درست کار ولیاقت شفاعت رادارندوشفاعت کنندگان برای این انسان ها شفاعت می کنند
5.فجعلناهم سلفاومثلا للاخرین.وانهاراپیشگامان{درعذاب}وعبرتی برای دیگران
قردادیم
6.حضرت محمد وحضرت علی
بیشتر جواب ها نادرست است.مورد تأیید نیست . ( پورخلیلی )
شعر طنز اگر رستم و سهراب امروز بودند !,شعر خنده دار رستم و سهراب,طنز جالب رستم و سهراب
چنین گفت رســتم به سهـــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــــدر محـــل
مکن تیز و نازک ، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن؛ مـوی خود
شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
بروگــمشو ای خــاک بر آن سـرت
اس ام اس فرستادنت بس نبــــــــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود
رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمــــاید کبــــــاب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغـــا پسر، دستِ دشــمن دهیـــم
چو شوهر دراین مملکت کیمــیاست
زتورانیان زن گرفتـــــن خطـــاست
خودت را مکن ضــــایع از بهــراو
به دَرست بـــپرداز و دانش بجـــــو
دراین هشت ترم،ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس
توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی
من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـریه ات را دهـم
من از پهلــــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر
چوامروزیان،وضع من توپ نیست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بیست
به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای
مسافر برم،بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش
مقصّر در این راه ، تهیمیــنه بود
که دورازمن اینگونه لوست نمود
چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد وشکر
ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال
اگرگرمِ چت یا اس ام اس شویــم
ازآن به که یک وقت دپرس شــویم
تکراری است . مورد تأیید نیست . ( پورخلیلی )
1.ای کسی که لباس نبوت به تن کرده ای و ظهور و جلوهی همهی انبیاء هستی! ازپلیدی دوری کن ولباست پاک باشه.
به سوالات پاسخ بده دوست من !!!
مورد تأیید نیست .
سلام بچه ها . نظرهای شما تا روز پنج شنبه ی هفته بعد نمایش داده نخواهد شد و دیدن آن نظرات بعد از تأیید شدن ، در وبلاگ و قسمت نظرات قابل رؤیت خواهد بود . بنابراین نگران نباشید که چرا نظر شما بعد از ثبت ، دیده نمی شود .
سوره مدّثر آیه 1
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ
ترجمه :
ای جامه بر سر کشیده ( و در بستر خواب آرمیده ! ) .
توضیحات :
« مُدَّثِّرُ » : کسی که جامه بر سر کشیده باشد . اصل آن ( الْمُتَدَثِّرُ ) است . مخاطب پیغمبر اسلام است که از تمسخر کفّار و سخنان ناروای ایشان به خانه خود رفته و جامهای بر سر میکشد ، و یا به بستر میرود . امّا فرمان آسمانی او را به جدّ و جهد در کار تبلیغ میخواند . یا مراد جامه نبوّت و پیغمبری است ( نگا : قاسمی ) .
سوره مدّثر آیه 2
متن آیه :
قُمْ فَأَنذِرْ
ترجمه :
برخیز و ( مردمان را از عذاب یزدان ) بترسان !
توضیحات :
« قُمْ » : برخیز . کوشا باش ! ( نگا : قاسمی ) .
سوره مدّثر آیه 3
متن آیه :
وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ
ترجمه :
و تنها پروردگار خود را به بزرگی و کبریائی بستای ( و تنها او را بزرگ بشمار ) .
توضیحات :
« کَبِّرْ » : به عظمت و کبریائی یاد کن ( نگا : اسراء / 111 ) .
سوره مدّثر آیه 4
متن آیه :
وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ
ترجمه :
و جامه خویش را پاکیزه دار ( و خویشتن را از آلودگیها پاک گردان ) .
توضیحات :
« ثِیَاب » : جمع ثَوْب : جامه . هم جامه ظاهری مراد است و هم جامه باطنی ، یعنی عمل . چرا که اعمال هرکس به منزله لباس او است ، و ظاهر هر شخص بیانگر باطن او است .
سوره مدّثر آیه 5
متن آیه :
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ
ترجمه :
و از چیزهای کثیف و پلید دوری کن .
توضیحات :
« الرُّجْزَ » : چیزهای کثیف و پلید . وسوسه و نیرنگ اهریمن . بتها . گناه . این واژه مفهوم جامعی دارد و هرگونه عمل زشت و پلید و هر کاری را شامل میشود که موجب خشم و عذاب الهی باشد .
سوره مدّثر آیه 6
متن آیه :
وَلَا تَمْنُن تَسْتَکْثِرُ
ترجمه :
بذل و بخشش برای این مکن که افزونطلبی کنی . ( بلکه برای رضای خدا احسان و صدقه و بذل و بخشش کن ) .
توضیحات :
« لا تَمْنُنْ » : عطاء مکن . ( مَنّ ) در اینجا به معنی انعام و اعطاء است ( نگا : ص / 39 ) . « تَسْتَکْثِرُ » : افزون میخواهی . بیشتر میطلبی . فاعل آن ضمیر مستتر ( انت ) است . جمله فعل و فاعل ، حال است . مراد این است که احسانگر برای این ندهد تا بیشتر بگیرد و افزونطلبی کند ( نگا : روم / 39 ) .
مورد تأیید نیست . به سوالات مطرح شده یکی یکی و منظم پاسخ بده تا مورد تأیید قرار گیرد . در ضمن نام کلاس باید ذکر شود ( عقیل پورخلیلی )