دانش آموزان عزیز !
به نظر شما خداوند قرآن را به چه هدفی فرستاده است ؟
آیاتی از قرآن را پیدا کنید تا اثبات شود که هدف از نزول قرآن چه بوده است ؟
با توجه به آیاتی که در این باره پیدا کردید ، توضیح دهید عملکرد ما چگونه است ؟
آیا تنها قرائت عربی قرآن و نخواندن ترجمه و تفسیر ، می تواند ما را به اهداف نزول قرآن نزدیک سازد ؟ تحلیل خود را در این باره بیان کنید .
( تحلیل و جواب خود را روزهای شنبه تا پنج شنبه در قسمت نظرات ، بالای هر پست ، بنویسید . به کسی که بهترین و قانع کننده ترین پاسخ را بدهد ، جایزه ای در نظر گرفته می شود . ))
خداوند قرآن را برای این درست کرد که انسان ها بتوانند با استفاده از آن از بد بختی ها دور گردد وبه آرامش ابدی برسد
مورد تأیید نیست . ( عقیل پورخلیلی )
هدف از نزول قرآن چه بوده است؟
یکى از مهمترین مسایلى که در فهم قرآن کریم مؤثّراست، شناخت هدف از نزول قرآن است؛ زیرا، هدف از نزول قرآن طبیعتا سایه خود را بر معناى قرآن مى افکند و بر برداشت ما از آیات اثر می گذارد. وقتى قرآن کریم از خود چنین سخن مى گوید که «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِینَ»، معناى ترکیب «کل شىء» را در اینجا مى توانیم در پرتو شناخت هدف از نزول قرآن دریابیم. بنابراین، مراد از تبیان کل شىء بودن قرآن، بیان فراگیرقرآن نسبت به هدف خود است.
حال چگونه می توانیم هدف خداوند را از نزول قرآن بیابیم. شاید بهتر باشد که براى بازشناسى هدف از نزول قرآن به خود قرآن مراجعه کنیم و آن دسته از آیات قرآنى را که هدف از نزول قرآن را تبیین کرده اند، از نظر بگذرانیم. آیات بسیاری در قرآن هستند که هدف از نزول را بیان می کنند، این آیات اهداف متعدد و مختلفی را بیان می کنند. بنابراین ابتدا آیات و اهداف را بیان می کنیم، آن گاه از راه مقایسه آیات و تعبیرات قرآنى، هدف اساسى و محورى از نزول قرآن را در مى یابیم:
1. انذار و پندآموزى:
«وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ ... »
2. امثال و عبرت:
«وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ ...»
3. اقامه حجّت و برهان و معجزه:
«وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ. أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْکِتابُ عَلى طائِفَتَیْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ کُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِین»
4. قانون اساسى، شریعت و تفصیل احکام:
«وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِین»
5. قضاوت و داورى و جدا سازى حق از باطل:
«وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»
6. تصدیق رسالتهاى پیشین و امضا و تصحیح آنها و مراقبت از آنها
«وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ، فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ، لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً، وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ، فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ، إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُون»
این اهداف، گوناگون و گاه متداخل اند. باید ببینیم می توانیم هدف اساسی نزول را استخراج نماییم. قرآن کریم، از نزول و حضور خود، تحقّق بخشیدن به یک هدف واحد اساسى را نشانه گرفته است، که داراى سه بعد است، و دیگر اهداف، هر یک به گونه اى در تحقّق بخشیدن به این هدف محورى سهیم اند. حتّى گاه قرآن کریم، خود به همبستگى و پیوستگى میان این هدف اساسى و دیگر اهداف اشاره کرده است. این هدف اساسى عبارت است از ایجاد یک دگرگونى اجتماعى ریشه اى در جهان انسانیت از طریق راهنمایى و برنامه ریزى براى آن، و تأسیس یک پایگاه انقلابى که با این برنامه شکل گرفته، و به این برنامه پایبند بوده، و بر پایه این برنامه دگرگون شده باشد.
بنابراین هدف قرآن، انقلابی است که خود از آن به «بیرون کردن از ظلمات و پیش بردن به سوى نور» یاد کرده است،« یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور». از آنجا که خداوند «نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» است، بنابراین هدف از نزول قرآن دگرگون کردن انسان است، به گونه اى که با خداوند متعال پیوند برقرار کند. در نتیجه همه اهداف دیگر، با وجود اهمیتى که دارند، نسبت به هدف اساسى و محورى نزول قرآن، اهداف فرعى به حساب مى آیند، و تا حدود زیادى در تحقّق یافتن آن هدف اساسى و محورى سهیم اند.
ابوسعید ابوالخیر و سخنرانی در مسجد
ابوسعید ابوالخیر در مسجدی سخنرانی داشت مردم از تمام اطراف روستاها و شهرها آمده بودند، جای نشستن نبود و بعضی ها در بیرون نشسته بودند. پس شاگرد ابوسعید گفت شما را به خدا از آنجا که هستید یک قدم پیش بگذارید. همه یک قدم پیش گذاشتند.
پس نوبت به سخنرانی ابو سعید رسید او از سخنرانی خودداری کرد! مردم که به مدت یک ساعت در مسجد نشسته و خسته شده بودند، شروع به اعتراض کردند. ابوالسعید پس از مدتی سکوت گفت: هر آنچه که من می خواستم بگویم شاگردم به شما گفت، شما یک قدم به جلو حرکت کنید تا خدا ده قدم به شما نزدیک شود.
به نظر من انسان باید زبان عربی را یاد بگیرد ولی برای کسی که خواندن عربی را بلد نیست که در جامعه ما زیاد هستند این افراد
به صورت فارسی بخوانند بهتر است
مورد تأیید نیست . ( عقیل پورخلیلی )
به نظر من انسان باید زبان عربی را یاد بگیرد ولی برای کسی که خواندن عربی را بلد نیست که در جامعه ما زیاد هستند این افراد
به صورت فارسی بخوانند بهتر است
مورد تأیید نیست . ( پورخلیلی )
هدف از نزول قرآن کریم چیست؟
انسان ها برای رسیدن به نقطه ای که خداوند متعال از آنها انتظار دارد، نیازمند برنامه ای منظم، درست و مطابق با نیازهای آنها هستند. قرآنکریم به عنوان برنامهای که کلیات این نیازمندیها را ذکر فرموده از طرف خالق بشر که به تمام نیازهای او آگاه است، برای رساندن او به آن نقطه ی مطلوب توسط پیامبر اسلام ـ صلی الله علی و آله ـ نازل شده است.
قرآن بیان کننده ی اعتقادات، اخلاق و احکام عملی میباشد. که اهداف کلی قرآن میباشد. البته بهعنوان سندی زنده (با توجه به اینکه معجزه است)دلیل بر درستی نبوت پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز میباشد.[1]
اینها بهعنوان اهداف کلی بود. اما خود قرآن اهدافی را برای خود برشمرده که در زیر به آنها میپردازیم:
1. قرآن، کتاب هدایت:کتاب آسمانی، کتاب هدایت انسان است و قرآن کریم که آخرین کتاب و پیام الهی است، کاملترین کتاب هدایت و عالیترین دستور برای رسیدن به خدا است.
قرآن در اینباره میفرماید: «...وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ ؛[2] و ما برتو قرآن را نازل کردیم که بیان کننده همه چیز و بهعنوان کتاب هدایت،رحمت و بشارت برای مومنان می باشد .» و در آغاز سوره ی بقره میفرماید: «ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ؛[3] آن کتاب (قرآن) شکی در آن نیست، هدایتی است برای پرهیزگاران.»
2. قرآن، کتاب نور : خداوند متعال، در برخی از آیات، قرآن را نور و کتاب روشن معرفی کرده است؛ کتاب نوری که انسان را بهوسیله ی آن از ظلمتها بیرون میآورد و بهسوی نور میرساند.
قرآن میفرماید: « یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ . یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ...؛[4] ای اهل کتاب !تحقیقاً از طرف خدا نور و کتابی روشن بهسوی شما آمده، خدا به آن هرکسی را که خواهان رضوان الهی باشد،هدایت میکند و شما را از ظلمتها و تاریکیها بهسوی نور و روشنایی خارج میکند.»
خاصیت نور این است که هم خودش روشن است و هم اینکه چیزهای دیگر را نورانی و روشن میکند.[5]
3. قرآن، کتاب جامع سعادت : خدا قرآن را بهعنوان بیانگر (تبیان) همه چیز به انسانها شناسانده و در اینباره میفرماید:
« وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ ...؛[6] ما بر تو قرآن را بهعنوان بیانگر هر چیز نازل کردیم...». یعنی هرچیزی که در تأمین سعادت انسانها سهم به سزایی دارد، در این کتاب الهی بیان شده است. و اگر انجام کاری سبب فراهم نمودن سعادت بشر است، در قرآن کریم آمده و اگر ارتکاب عملی مایه ی شقاوت بشر میشود، پرهیز از آن بهصورت دستوری لازم در آن آورده شده است.
4. هدف قرآن، عاقل ساختن انسان:تعالیم قرآن فقط برای علم آموزی و دانشمند ساختن نیست، بلکه برای عاقل ساختن انسانها است. قرآن میفرماید: «وَتِلْکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلا الْعَالِمُونَ ؛[7] مادر قرآن آن مثَلها را برای مردم میزنیم، اما آنها را غیر از افراد عالم نمیتوانند تعقل بکنند و بفهمند» در این آیه علم را بهعنوان وسیلهای لازم برای هدف نهایی یعنی تعقل و عاقل شدن، معرفی میکند.
اگر قرآن کریم مثلی میزند و نکتهای میگوید، تنها برای اندیشیدن و عالم شدن نیست، بلکه برای آن است که، انسان را در عمل هدایت کند، امراض او را شفا دهد و او را تا دروازة بهشت برساند و به سلامت و سرور و به سعادت همیشگی نایل کند.
5. قرآن، برای یادآوری و تذکر:بعضی از آیات، قرآن را «ذکری» و تذکر برای عالمین معرفی کرده است: « ... إِنْ هُوَ إِلا ذِکْرَى لِلْعَالَمِینَ ؛[8] قرآن جز تذکر برای تمام عالم نمی باشد» یعنی بهرهگیری و استفاده از قرآن و معارف آن سخت نیست؛ چرا که مضمون آن با خواستهها و نیازهای درونی انسان هماهنگ است و چیزی از بیرون بر او تحمیل نمیشود.[9]
6. قرآن، برای شفاء دادن به قلبها آمده :خدای مهربان، قرآن را بهعنوان شفای آنچه در دلها و افکار است، معرفی مینماید: « وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ..؛[10] و قرآن را بهعنوان چیزی که شفاء است نازل میکنیم».
در این آیه و آیات مشابه، قرآن «دارو» معرفی نشد، بلکه شفاء گفته شده، چرا که مریض امکان دارد دارویی را مصرف کند ولی درمان نیابدو خوب نشود، اما قرآن خود شفاء و درمان است.
از اینجا روشن می شود حق تلاوت تنها این نیست که حرکات و اعراب و قواعد تجوید رعایت شود، بلکه همراه با آن، تدبّر در معانی و فکر و آمادگی برای تأثیرپذیری نیز لازم است. خداوندمتعال در مورد پذیرش مؤمنان میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ؛[11] مؤمنین فقط اینگونه هستند که ... و هنگامی که آیات قرآن بر آنها تلاوت شود ایمانشان زیادتر میشودو بر خدا توکل می کنند».
7. قرآن، برای بشارت و انذار: قرآن میفرماید: « تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ...بَشِیرًا وَنَذِیرًا فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ؛[12] قرآن تنزیلی از سوی خدای رحمن رحیم است، ... قرآنی که بشارت میدهد نیکان را و میترساند بدان را . پس اکثر آنها اعراض کردند و گوش ندادند».[13]
نتایج:
1ـ قرآن برای رسیدن جامعه به سعادت دنیا و آخرت آمده است.
2ـ قرآن به عنوان سندی زنده و جاوید در اثبات نبوت پیامبر عزیز اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ میباشد.
خوب پسرم ! اهداف نزول قرآن را بسیار خوب برشمردی . ولی به این سوال پاسخ ندادی که آیا تنها با عربی خواندن قرآن ما فارسی زبانها می توانیم به آن اهداف عالی برسیم ؟
( عقیل پورخلیلی )
سلام خدمت آقای پورخلیلی
هدف خداوند از نازل کردن قرآن کریم این بود که مردم بااستفاده از آن درباره نعمت های خدا تفکر کنند و به راه راست هدایت شوند .
مورد تایید نیست . چون به تمام سوالات جواب کامل ندادی ؟ ( عقیل پورخلیلی )
انسان ها برای رسیدن به نقطه ای که خداوند متعال از آنها انتظار دارد، نیازمند برنامه ای منظم، درست و مطابق با نیازهای آنها هستند. قرآنکریم به عنوان برنامهای که کلیات این نیازمندیها را ذکر فرموده از طرف خالق بشر که به تمام نیازهای او آگاه است، برای رساندن او به آن نقطه ی مطلوب توسط پیامبر اسلام ـ صلی الله علی و آله ـ نازل شده است.قرآن بیان کننده ی اعتقادات، اخلاق و احکام عملی میباشد. که اهداف کلی قرآن میباشد.قرآن کریم که آخرین کتاب و پیام الهی است، کاملترین کتاب هدایت و عالیترین دستور برای رسیدن به خدا است.قرآن در اینباره میفرماید: «...وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ و ما برتو قرآن را نازل کردیم که بیان کننده همه چیز و بهعنوان کتاب هدایت،رحمت و بشارت برای مومنان می باشد .» و در آغاز سوره ی بقره میفرماید: «ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ؛[3] آن کتاب (قرآن) شکی در آن نیست، هدایتی است برای پرهیزگاران.»
قران کتاب نورانی و روشن است که خداوند متعال نیز آن را همینگونه معرفی کرده است.
به نظر من خواندن عربی کتاب قرآن لازم نمیباشد بلکه ما باید ترجمهی آیات رامطالعه نموده واز آنها در زندگی استفاده نماییم.
دوست عزیزم ، نه اینکه عربی خواندن مهم و لازم نباشد . مهم این است که بفهمیم باید ترجمه و تفسیر قرآن را هم بخوانیم تا مفاهیم والای آن را در رفتار و زندگی مان جلوه گر سازیم . ( عقیل پورخلیلی )
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت اقای پور خلیلی.
به نظر من هدف خداوند متعال از فرستادن قران دوری بندگانش از پلیدی ها و نا پاکی ها و هدایت ان ها به سوی خوشبختی و سعادت میباشد.
باسلام و ضمن خسته نباشید خدمت دبیر محترم جناب آقای پور خلیلی
هرکسی برای تحلیل و تفسیر قرآن یک نظر شخصی دارد یا برخی افراد بعد از تحقیات انجام شده پاسخ را میدهند .اما بنظرم برای اینکه بگوییم قرآن برای چه هدفی آمده است کاملا مشخص است زیرا ما مسلمان روزانه حداقل یکبار کلام قرآن را میشنویم (بصورت عربی)اما کمتر شخصی به این موضوع توجه یکند که معنای این آیه زیبا چه بود؟ از نظر من قرآن خواندن یک عبادت است حال چه بصورت عربی و چه بصورت زبان فارسی زیرا خداوند قرآن را تنها بر این دلیل نازل کرد تا انسان ها آگاه شوند پس بید قرآن را در درجه اول بصورت زبان فارسی بخوتنیم زیرا در قرآن آیاتی درباره خود شناسی داریم پس باید ابتدا خود را بشناسیم و سپس به سمت خالق هستی برویم تا او را بهتر بشناسیم.
در عرصه های مختلف دانشمندان از متون قرآن برای راهنمایی در کار های خود استفاده میکنند و چه بسا که قرآن خواندن هیچ ربطی به دین و مذهب ندارد ولی از دین مبارک اسلام سر چشمه میگیرد.
1- رهایى از غفلت
2- به یادآوردن فراموش شده ها
3- ارائه بینش هاى صحیح و ضرورى
4- ارائه دلایل روشن بر بینش هاى صحیح و ضرورى
5- تبیین حق از باطل
6- تدبر در آیات قرآن
7- تفکر
8- به کارگیرى عقل و فهم
9- آگاهى از یگانگى خدا
عملکرد بسیار بد و خواندن بدون تفسیر بی فایده است چون قران نقشه رسیدن به سعادت است و اگر درست و مفهوم خوانده ما را به گنج سعادت نمی رساند
هدف از نزول قران کریم هدایت انسان ها بوده تا انسان ها از ان پند بگیرند تا مسیر زندگى خودرا به درستى طى کنند و دچار لغزش نشوند و قران را بأید به صورت عربى وهم به صورت فأرسى بخواتیم در این صورت قران در ما اثر خواهد گذاشت ودرباره هدف از نزول قران ایه هاى زیادى در قران ذکر شده است مانند لو انزلنا... سوره حشر
امیر محمد چهره سا کلاس ۹۰۳باسلام خدمت معلم خوبم اقای پور خلییلی خداوند قران را برای این که به انسان قدرت و عظمت و مهربانی و بخشش خود را نشان بدهد وبگوید که خداوند همیشه آمرزنده و مهربان است آفریدو همچین درآیه ۵۹ سوره انعام میگوید خداوند به مردم هیچ ظلمی نمکند بلکه این مردمندکه به خود ظلم میکنندپس انسان میتواند بادرکی که دارد بفهمد که خداون قران را برای هدایت و دوری از گناهان نیز آفریده است
هدف از نزول قرآن توسط پیامبر هدایت انسان به راه راست و آموزش درست زندگی کردن است.
به همه ی سوالات پاسخ داده نشد .
قران برای هدایت بشر است تا ان را بفهمند و برای کسانی که عربی بلد نیستند بسیاری از استادان قران را ترجمه کردند ولی باز هم متاسفانه بعضی مردم در حالی که عربی نمیفهمند فقط عربی قران را میخوانند وبه ترجمه ان توجهی نمیکنند
این کار مانتد این است که درحال خوردن باشی ولی ندانی چه میخوری
قرآن فرستاده خدای شکست ناپذیر و مهربان است تا کسانی را که پدرانشان بیم داده نشده اند بیم دهی؛ زیرا ایشان غافل اند. در این آیه، نجات مردم از غفلت، هدف قرآن تلقی شده است و برای تحقق چنین هدفی می فرماید: باید مردم بیم داده شوند تا به هوش آیند و از غفلت رهایی یابند....
نزول قرآن از محورهای مهم علوم قرآنی است که مسائل متعددی را در بر می گیرد. علاوه بر اعجاز و پرسشهای اساسی مرتبط با آن, نازل کننده قرآن, منزل علیه آن, آنچه نازل میشود, چگونگی نزول, کیفیت دریافت پیامبرr و زمان, انواع و مراتب نزول نیز موضوعها ی دیگری است که در است که در این بحث می تواند مورد برسی قرار گیرد. از سوی دیگر هر یک از مسائل یار شده می تواند از دیدگاههای مختلف قرآنی, روائی, فلسفی و حتی تاریخی بررسی شود و چه بسا, نتائج متفاوت و حتی ناسازگار با یکدیگری هم بدست آید که خود زمینه ساز مسئله یا معضله دیگر شود و آن چگونگی وفق دادن و حل تعارض و ناسازگاری این دستاوردهای مختلف است.
بررسی این مسائل مختلف بویژه با در نظر داشتن دیدگاههای فوق فرصتی بیشتر می طلبد که از حوصله این نوشتار کوتاه بیرون است. از این رو از مسئله اعجاز قرآن که بحثی طولانی را ایجاب میکند صرف نظر کرده و موضوعات دیگر را تنها از دیدگاه قرآنی به بحث می گذاریم.
نازل کننده قرآن
آیات شریف قرآن مجید را که از نزول قرآن سخن می گویند از این دیدگاه می توان در 5 دسته قرار داد:
دسته اول: آیاتی است که متعرض نزل کننده قرآن نیستند و نسبت به آن ساکت اند مانند آیات شریفه:
(ان الذین کفروا بالذکر لما جائهم و انه لکتاب عزیز )فصات /41(1)
(شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس... )بقره /185(2)
(واوحی الی خذا القرآن لانذرکم به و من بلغ ) انعام /19(3)
(الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله وما نزل من الحق و لا یکونوا کالذین اوتوا الکتاب فطال علیهم الامد فقست قلوبهم و کثیر منهم فاسقون )حدید/16(4)1
دسته دوم: آیاتی است که نازل کننده قرآن را خداوند متعال معرفی میکند. نظیر:
( الله انرل احسن الحدیت کتاباً متشابهاً مثانی تقشعر منه جلود الذین یخشعون ربهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الی ذکر الله ذلک هدی الله یهدی به من یشاء و من یضلل الله فما له من هاد )زمر /23
( و لقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم )حجر /87
( نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القرآن.. . ) یوسف /3
دسته سوم: آیات شریفه ای است که از نقش جمعی از فرشتگان در نزول قرآن سخن گفته و بویژه حضرت جبرئیل را منزل قرآن میداند نظیر:
( نزل به الروح لامین علی قلبک لتکون من المنذرین ) شعراً /194,193
(قل نزله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین آمنوا و هدی و بشری للمومنین )نحل /102
(انه لقول رسول کریم ذی قوه عند ذی العرش مکین مطاع ثم امین ) تکویر /21¬-19
(قل من کان عدواً لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن اله )بقره 97
(فی صحف مکرمه مرفوعه مطهره بایدی سفره کرام برره ) عبس/ 16-13
( عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا إلا من ارتضی من رسول فانه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا لیعلم ان قد بلغوا رسالات ربهم 0000) 2 جن / 27-26
در مورد این دسته از آیات چند نکته شایان توجه است:
نخست آنکه: فرشتگان وحی نقشهای متعددی از قبیل نزول, در دست داشتن لوحه ها و نگهبانی از آن را ایفا میکنند؛ و این امریات که در چگونگی نزول به آن خواهیم پرداخت.
دو آنکه: حضرت جبرئیل (علیه السلام ) فرما ندهی گروه فرشتگان وحی عهده دار است, این مطلب از واژه «مطاع » و از تصریح به اسم آن حضرت و اوصاف ویژه ایشان, و نسبت نزول به ایشان در آیات متعدد استفاده می شود و آیه شریفه ( تنزل الملائکه والروح ) اشعار به آن دارد.
سوم آنکه: روح الامین, روح القدس, رسول کریم, اوصاف جبرئیل (علیه السلام ) است که به لحاظ امانت و قداست و کرامت ایشان در پیشگاه الهی با این اوصاف از ایشان یاد شده است, و می توان گفت که مقصود از روح درآیه شریفه سوره قدر (تنزل الملائکه و الروح 000) نیز همان حضرت است.
چهارم آنکه: واژه «روح » و « روح القدس » و 000چنانچه گذشت اوصاف حضرت جبرئیل است نه اسم علم آن حضرت. بنا براین اشکالی ندارد که همین واژه ها در آیه 3 یا روایتی برفرشته ای دیگر اطلاق شود 4
چنانکه مشاهده شد, در دو دسته اخیر از آیات, برای قرآن مجید دو نازل کننده ذکر شده بود: «خداوند متعال » و « فرشتگان وحی » که ظاهر هر دو, نسبت حقیقی است. پس حمل بر مجاز در یکی و حقیقت در دیگری وجهی ندارد.
از سوی دیگر در اینجا اسناد حقیقی به دو فاعل در عرض هم معنی ندارد 5 زیرا هیچ موجودی در عرض خداوند قرار ندارد 6 بنا بر این تنها وجه صحیح این است که بگوئیم مقصود اسناد حقیقی به دو فاعل در طول هم است بدین صورت که: فرشته های وحی, نازل کننده قرآن هستند و خداوند متعال فوق ایشان و در طول آنها, منزل حقیقی انسان است و این وجه از آیات نزول نیز بخوبی استفاده می شود, تعابیری از قبیل ( فانه نزله علی قلبک باذن الله ) و ( نزله روح القدس من امر ربک ) بخوبی دلالت بر این دارد که دو اسناد در طول یکدیگرند و فرشته وحی باذن و امر الهی قرآن را نازل می کند.
مهربانی
مهمترین اصل انسانیت است
اگر کسی از من کمکی بخواهد یعنی من هنوز روی زمین ارزش دارم
هدف از نزول قرآن توسط پیامبر هدایت انسان به راه راست و آموزش درست زندگی کردن .
بسم الله الرحمن الرحیم
معجزه هایی از قرآن:
-------------------------------------
معجزه قرآن:تناسب اعداد و کلمات...
کلمه فرشته (88) بار و کلمه شیطان نیز (88) بار تکرار شده است
کلمه بهشت (77) بار و کلمه جهنم نیز (77) بار تکرار شده است
کلمه دنیا (115) بار و کلمه آخرت نیز (115) بار تکرار شده است
کلمه گیاه (26) بار و کلمه درخت نیز(26) بار تکرار شده است
کلمه تابستان گرم (5) بار و کلمه زمستان سرد نیز (5) بار تکرار شده است
کلمه مجازات (117) بار و کلمه آمرزش نیز(117 * 2 ) بار تکرار شده است
کلمه آسمان (7) بار و کلمه ساخت آسمان نیز (7) بار تکرار شده است
کلمه زکات (32) بار و کلمه برکت نیز (32) بار تکرار شده است
کلمه شراب (6) بار و کلمه مستی نیز (6) بار تکرار شده است
کلمه رحمت (72) بار و کلمه هدایت نیز (72) بار تکرار شده است
کلمه فقر (13) بار و کلمه ثروت نیز (13) بار تکرار شده است
کلمه الرحمن ( 57 ) بار و کلمه الرحیم ( 114 ) بار تکرار شده است
کلمه الفجار (3) بار و کلمه الابرار (6) بار تکرار شده است
کلمه سختی (12 ) بار و کلمه اسانی (36) بار تکرار شده است
کلمه ابلیس (11) بار و کلمه استعاذه با لله (11) بار تکرار شده است
کلمه المصیبت (75) بار و کلمه الشکر (75) بار تکرار شده است
کلمه الجهر (16) بار و کلمه العلانیه (16) بار تکرار شده است
کلمه الشده (102) بار و کلمه الصبر (102) بار تکرار شده است
کلمه المحبه (83) بار و کلمه الطاعه (83) بار تکرار شده است
کلمه سجده (34) بار تکرار شده است وما در نماز های یومیه (34) بار سجده می کنیم...
-------------------------------------
نمونه هایی از معجزات قرآن:
1. زیبایی کلمات قرآن: کلمات قرآن کریم آنقدر زیبا است، که حتی دشمنان پیامبر اکرم (ص) هم از شنیدن آن لذت می بردند و می دانستند که هیچ انسانی نمیتواند آیاتی به این زیبایی بیاورد. آیات قرآن آنقدر زیبا و دل نشین است که دشمنان پیامبر به مردم گفتند: «وقتی دیدید محمد قرآن میخواند، گوش های خود را بگیرید و زود از آنجا دور شوید». عُتبه یکی از بزرگان قریش است. او وقتی دید پیامبر مردم را به اسلام دعوت می کند، به دوستانش گفت کاری می کنم که محمد دست از تبلیغ اسلام بردارد. پیش پیامبر رفت و به او گفت: «اگر از اسلام دست برداری، به تو مال و ثروت زیادی می دهیم. حتی تو را فرمانروای خود خواهیم کرد». پیامبر در آن لحظه مقداری از آیات قرآن را برای عُتبه خواند. در این هنگام حالت عجیبی به عُتبه دست داد و با همان حالت به سوی کفار رفت. به آن ها گفت: «به خدا قسم تاکنون کلامی به این زیبایی نشنیده بودم. کلمات عجیبی از محمد شنیدم که بدون شک کلام خداست».
2. هیچ کس نتوانست سوره ای مثل قرآن بیاورد: قرآن کریم به دشمنان اسلام فرموده است: «اگر میتوانید، کتابی همانند قرآن بیاورید». در جای دیگر فرمود: «اگر میتوانید ده سوره همانند قرآن بیاورید: و در جای دیگر هم فرمود: «اگر راست می گویید، یک سوره همانند قرآن بیاورید».
-------------------------------------
سلام خدمت تمامی دوستان و عزیزان . چرا خداوند قران را نازل کرد ؟ در ای باره بحث های زیادی است ولی من هر آنچه که میدانم را میگویم.
{انا انزلنا علیک الکتاب للناس فمن هتدی فلنفسه و من ضل فانما یضل علیها و ما انت علیهم بوکیل } ما این کتاب را برای مردم به حق بر تو نازل کردیم پس هرکس هدایت شود به سود خود اوست و هرکس بیراهه رود تنها به زیان خودش گمراه میشود و تو بر آنها وکیل نیستی.
همانطور که میدانیم در زمان پیامر ، اعراب از جاهل ترین مردم آن زمان بودند . پس شاید دلیل اینکه چرا قرآن به زبان عربیست این باشد ولی دلیل اصلی این نیست . زیرازبان عربی زبانی بود که تمام پیامبران و امامان ما بود پس طبیعتا قرآن نیز باید به زبان عربی نازل میشد .
دیگر اینکه اگر قران بر مسلمین نازل نمیشد به جرئت میتوان گفت الان اسلامی وجود نداشت . چون پس از پیامبران و امامان تنها قرآن بود که راه و روش زندگی درست و اخلاقی را توضیح میداد . بعد از امامان چگونه سخنان خداوند به ما میرسید ؟ خداوند قران را نازل کردتا پس از معصومین قران باشد که ما را به یاد اسلام بیندازد با آیه های زیبایش .
در این باره که آیا خواندن قرآن و فکر نکردن به آن درست است یا نه باید چند نکته گفت . درست است که خداوند قران را به زبان عربی فرستاد ولی این نمیتواند دلیلی کافی بر این باره که بعضی از افراد میکویند قران عربیست پس چه لذومی دارد که من فارس زبان ان را بخوانم ؟ ما در بسیاری از روایات داریم که قران با خواندن تنها فایده ندارد بلکه باید درباره ی آیاتش تفکر کنیم . درست است ما فارس زبانیم و عربی چندان بلد نیستیم ولی الان زمونه مانند گذشته نیست . زیر هر یک از آیات معنی فارسی هم وجود دارد . درست نیست که بگیم فقط معنی فارسی انها را بخوانیم بلکه باید عربی انها را ابتدا بخوانیم زیرا قران به زبان عربی نازل شده و تمام مسلمانان جهان باید انرا به زبان عربی بخوانند ولی به زبان خودشان نیز در ان تفکر و معنی کنند .
نکته ی دیگر اینکه همه خوب میدانیم که پیامبر درباره ی خواندن قران چه نکاتی را فرموده اند حتی خداوند در خود قران نیز گفته است که :خواندن قران بدون عمل هیچ فایده ای ندارد . حالا بعضی ها نه اینکه عمل نمیکنند بلکه اصلا به معانی قران فکر نمیکنند . اگر قرار باشد که ما فقط معنی عربی قران را بخوانیم طبیعتا چیزی متوجه نمیشویم پس چگونه میخواهیم به قران عمل کنیم ؟؟؟
قران برای تمام مسلمین است و برای ان است که مردم هیچگاه خداوند را فراموش نکنند و هرگز گمراه نشوند و فزیب های شیطان را نخورند . مطمئن باشید اگر قران هیچ فایده و علت خواصی نداشت هرگز نازل نمیشد .
من یک سوال دارم . به نظر شما این همه عالم و روحانی و طلبه چگونه به علم خداشناسی پی میبرند .
جواب میتواند در قرآن باشد . خواندن قرآن یک نوع آرامشی در دل ایجاد میکند البته به شرطی که در هنگام قرائت قرآن به معانی آن توجه کنیم و کسی که قرآن را تلاوت میکند ما هم همراه با او قرآن را بخوانیم و با صدای کم ترجمه ی قرآن را که در زیر هر آیه نوشته شده بخوانیم . بعد ها تاثیرش را خواهید دید .
دیگر صحبتی ندارم ولی حرف آخرم این است که روز یاگر میشود یک آیه هم بخونیم و در آن تفکر کنیم ضرری نمیبینم .
الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقتَ هذا باطلاً سبحانک َ فقنا عذاب النار
{کسانی که خدا را یاد میکنند در حالت ایستاده و نشسته و در حالی که بر پهلوهایشان آرمیده اند و اندیشه میکنند در آفرینش اسمانها و زمین پروردگارا این جهان را بیهودا نیافریدی ، خدایا تو پاک و منزه هستی ، پس ما را از عذاب آتش دور نگه دار }
پاسخ: انسان ها برای رسیدن به نقطه ای که خداوند متعال از آنها انتظار دارد، نیازمند برنامه ای منظم، درست و مطابق با نیازهای آنها هستند. قرآنکریم به عنوان برنامهای که کلیات این نیازمندیها را ذکر فرموده از طرف خالق بشر که به تمام نیازهای او آگاه است، برای رساندن او به آن نقطه ی مطلوب توسط پیامبر اسلام ـ صلی الله علی و آله ـ نازل شده است.
قرآن بیان کننده ی اعتقادات، اخلاق و احکام عملی میباشد. که اهداف کلی قرآن میباشد. البته بهعنوان سندی زنده (با توجه به اینکه معجزه است)دلیل بر درستی نبوت پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز میباشد.(۱)
اینها بهعنوان اهداف کلی بود. اما خود قرآن اهدافی را برای خود برشمرده که در زیر به آنها میپردازیم:
۱. قرآن، کتاب هدایت:کتاب آسمانی، کتاب هدایت انسان است و قرآن کریم که آخرین کتاب و پیام الهی است، کاملترین کتاب هدایت و عالیترین دستور برای رسیدن به خدا است.
قرآن در اینباره میفرماید: ...وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًی وَرَحْمَةً وَبُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ(۲) و ما برتو قرآن را نازل کردیم که بیان کننده همه چیز و بهعنوان کتاب هدایت،رحمت و بشارت برای مومنان می باشد. و در آغاز سوره ی بقره میفرماید: ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِلْمُتَّقِینَ(۳) آن کتاب (قرآن) شکی در آن نیست، هدایتی است برای پرهیزگاران.
۲. قرآن، کتاب نور:خداوند متعال، در برخی از آیات، قرآن را نور و کتاب روشن معرفی کرده است. کتاب نوری که انسان را بهوسیله ی آن از ظلمتها بیرون میآورد و بهسوی نور میرساند.
قرآن میفرماید: یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ. یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ...(۴) ای اهل کتاب !تحقیقاً از طرف خدا نور و کتابی روشن بهسوی شما آمده، خدا به آن هرکسی را که خواهان رضوان الهی باشد،هدایت میکند و شما را از ظلمتها و تاریکیها بهسوی نور و روشنایی خارج میکند.
خاصیت نور این است که هم خودش روشن است و هم اینکه چیزهای دیگر را نورانی و روشن میکند.(۵)
۳. قرآن، کتاب جامع سعادت:خدا قرآن را بهعنوان بیانگر (تبیان) همه چیز به انسانها شناسانده و در اینباره میفرماید:
وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ ...(۶) ما بر تو قرآن را بهعنوان بیانگر هر چیز نازل کردیم... . یعنی هرچیزی که در تأمین سعادت انسانها سهم به سزایی دارد، در این کتاب الهی بیان شده است. و اگر انجام کاری سبب فراهم نمودن سعادت بشر است، در قرآن کریم آمده و اگر ارتکاب عملی مایه ی شقاوت بشر میشود، پرهیز از آن بهصورت دستوری لازم در آن آورده شده است.
۴. هدف قرآن، عاقل ساختن انسان:تعالیم قرآن فقط برای علم آموزی و دانشمند ساختن نیست، بلکه برای عاقل ساختن انسانها است. قرآن میفرماید: وَتِلْکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلا الْعَالِمُونَ(۷) مادر قرآن آن مثَلها را برای مردم میزنیم، اما آنها را غیر از افراد عالم نمیتوانند تعقل بکنند و بفهمند. در این آیه علم را بهعنوان وسیلهای لازم برای هدف نهایی یعنی تعقل و عاقل شدن، معرفی میکند.
اگر قرآن کریم مثلی میزند و نکتهای میگوید، تنها برای اندیشیدن و عالم شدن نیست، بلکه برای آن است که، انسان را در عمل هدایت کند، امراض او را شفا دهد و او را تا دروازة بهشت برساند و به سلامت و سرور و به سعادت همیشگی نایل کند.
۵. قرآن، برای یادآوری و تذکر:بعضی از آیات، قرآن را «ذکری» و تذکر برای عالمین معرفی کرده است: ... إِنْ هُوَ إِلا ذِکْرَی لِلْعَالَمِینَ(۸) قرآن جز تذکر برای تمام عالم نمی باشد. یعنی بهرهگیری و استفاده از قرآن و معارف آن سخت نیست. چرا که مضمون آن با خواستهها و نیازهای درونی انسان هماهنگ است و چیزی از بیرون بر او تحمیل نمیشود.(۹)
۶. قرآن، برای شفاء دادن به قلبها آمده:خدای مهربان، قرآن را بهعنوان شفای آنچه در دلها و افکار است، معرفی مینماید: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ..(۱۰) و قرآن را بهعنوان چیزی که شفاء است نازل میکنیم.
در این آیه و آیات مشابه، قرآن «دارو» معرفی نشد، بلکه شفاء گفته شده، چرا که مریض امکان دارد دارویی را مصرف کند ولی درمان نیابدو خوب نشود، اما قرآن خود شفاء و درمان است.
از اینجا روشن می شود حق تلاوت تنها این نیست که حرکات و اعراب و قواعد تجوید رعایت شود، بلکه همراه با آن، تدبّر در معانی و فکر و آمادگی برای تأثیرپذیری نیز لازم است. خداوندمتعال در مورد پذیرش مؤمنان میفرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ(۱۱) مؤمنین فقط اینگونه هستند که ... و هنگامی که آیات قرآن بر آنها تلاوت شود ایمانشان زیادتر میشودو بر خدا توکل می کنند.
۷. قرآن، برای بشارت و انذار:قرآن میفرماید: تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ... بَشِیرًا وَنَذِیرًا فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ(۱۲) قرآن تنزیلی از سوی خدای رحمن رحیم است، ... قرآنی که بشارت میدهد نیکان را و میترساند بدان را . پس اکثر آنها اعراض کردند و گوش ندادند.(۱۳)
نتایج:
۱ـ قرآن برای رسیدن جامعه به سعادت دنیا و آخرت آمده است.
۲ـ قرآن به عنوان سندی زنده و جاوید در اثبات نبوت پیامبر عزیز اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ میباشد.
پاورقی:
۱. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، مرداد ۱۳۵۳، ص ۲۱-۳.
۲. نحل: ۸۹.
۳. بقره: ۲.
۴. مائدة: ۱۶ – ۱۵.
۵. برای توضیح بیشتر رجوع کنید به آیات: نساء: ۱۷۴ و ابراهیم:۱ .
۶. نحل: ۸۹.
۷. عنکبوت : ۴۳ .
۸. انعام: ۹۰.
۹. برای توضح بیشتر به آیات: مدثر: ۴۹، عبس: ۱۱ رجوع شود.
۱۰. اسراء: ۸۲.
۱۱. انفال: ۲.
۱۲. فصلت: ۴ – ۲ .
۱۳. ورک : قرآن در قرآن، جوادی آملی انتشارات اسراء، چاپ اول، بهار ۱۳۷۸، ص ۱۸۱ الی ۲۷۷،
هدف از نزول قرآن چیست؟
قرآن در اینباره میفرماید: ...وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًی وَرَحْمَةً وَبُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ(۲) و ما برتو قرآن را نازل کردیم که بیان کننده همه چیز و بهعنوان کتاب هدایت،رحمت و بشارت برای مومنان می باشد. و در آغاز سوره ی بقره میفرماید: ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِلْمُتَّقِینَ(۳) آن کتاب (قرآن) شکی در آن نیست، هدایتی است برای پرهیزگاران.
۲. قرآن، کتاب نور:خداوند متعال، در برخی از آیات، قرآن را نور و کتاب روشن معرفی کرده است. کتاب نوری که انسان را بهوسیله ی آن از ظلمتها بیرون میآورد و بهسوی نور میرساند.
قرآن میفرماید: یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ. یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ...(۴) ای اهل کتاب !تحقیقاً از طرف خدا نور و کتابی روشن بهسوی شما آمده، خدا به آن هرکسی را که خواهان رضوان الهی باشد،هدایت میکند و شما را از ظلمتها و تاریکیها بهسوی نور و روشنایی خارج میکند.
خاصیت نور این است که هم خودش روشن است و هم اینکه چیزهای دیگر را نورانی و روشن میکند.(۵)
۳. قرآن، کتاب جامع سعادت:خدا قرآن را بهعنوان بیانگر (تبیان) همه چیز به انسانها شناسانده و در اینباره میفرماید:
وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ ...(۶) ما بر تو قرآن را بهعنوان بیانگر هر چیز نازل کردیم... . یعنی هرچیزی که در تأمین سعادت انسانها سهم به سزایی دارد، در این کتاب الهی بیان شده است. و اگر انجام کاری سبب فراهم نمودن سعادت بشر است، در قرآن کریم آمده و اگر ارتکاب عملی مایه ی شقاوت بشر میشود، پرهیز از آن بهصورت دستوری لازم در آن آورده شده است.
۴. هدف قرآن، عاقل ساختن انسان:تعالیم قرآن فقط برای علم آموزی و دانشمند ساختن نیست، بلکه برای عاقل ساختن انسانها است. قرآن میفرماید: وَتِلْکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلا الْعَالِمُونَ(۷) مادر قرآن آن مثَلها را برای مردم میزنیم، اما آنها را غیر از افراد عالم نمیتوانند تعقل بکنند و بفهمند. در این آیه علم را بهعنوان وسیلهای لازم برای هدف نهایی یعنی تعقل و عاقل شدن، معرفی میکند.
اگر قرآن کریم مثلی میزند و نکتهای میگوید، تنها برای اندیشیدن و عالم شدن نیست، بلکه برای آن است که، انسان را در عمل هدایت کند، امراض او را شفا دهد و او را تا دروازة بهشت برساند و به سلامت و سرور و به سعادت همیشگی نایل کند.
۵. قرآن، برای یادآوری و تذکر:بعضی از آیات، قرآن را «ذکری» و تذکر برای عالمین معرفی کرده است: ... إِنْ هُوَ إِلا ذِکْرَی لِلْعَالَمِینَ(۸) قرآن جز تذکر برای تمام عالم نمی باشد. یعنی بهرهگیری و استفاده از قرآن و معارف آن سخت نیست. چرا که مضمون آن با خواستهها و نیازهای درونی انسان هماهنگ است و چیزی از بیرون بر او تحمیل نمیشود.(۹)
۶. قرآن، برای شفاء دادن به قلبها آمده:خدای مهربان، قرآن را بهعنوان شفای آنچه در دلها و افکار است، معرفی مینماید: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ..(۱۰) و قرآن را بهعنوان چیزی که شفاء است نازل میکنیم.
در این آیه و آیات مشابه، قرآن «دارو» معرفی نشد، بلکه شفاء گفته شده، چرا که مریض امکان دارد دارویی را مصرف کند ولی درمان نیابدو خوب نشود، اما قرآن خود شفاء و درمان است.
از اینجا روشن می شود حق تلاوت تنها این نیست که حرکات و اعراب و قواعد تجوید رعایت شود، بلکه همراه با آن، تدبّر در معانی و فکر و آمادگی برای تأثیرپذیری نیز لازم است. خداوندمتعال در مورد پذیرش مؤمنان میفرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ(۱۱) مؤمنین فقط اینگونه هستند که ... و هنگامی که آیات قرآن بر آنها تلاوت شود ایمانشان زیادتر میشودو بر خدا توکل می کنند.
۷. قرآن، برای بشارت و انذار:قرآن میفرماید: تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ... بَشِیرًا وَنَذِیرًا فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ(۱۲) قرآن تنزیلی از سوی خدای رحمن رحیم است، ... قرآنی که بشارت میدهد نیکان را و میترساند بدان را . پس اکثر آنها اعراض کردند و گوش ندادند.(۱۳)
نتایج:
۱ـ قرآن برای رسیدن جامعه به سعادت دنیا و آخرت آمده است.
۲ـ قرآن به عنوان سندی زنده و جاوید در اثبات نبوت پیامبر عزیز اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ میباشد.
پاورقی:
۱. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، مرداد ۱۳۵۳، ص ۲۱-۳.
۲. نحل: ۸۹.
۳. بقره: ۲.
۴. مائدة: ۱۶ – ۱۵.
۵. برای توضیح بیشتر رجوع کنید به آیات: نساء: ۱۷۴ و ابراهیم:۱ .
۶. نحل: ۸۹.
۷. عنکبوت : ۴۳ .
۸. انعام: ۹۰.
۹. برای توضح بیشتر به آیات: مدثر: ۴۹، عبس: ۱۱ رجوع شود.
۱۰. اسراء: ۸۲.
۱۱. انفال: ۲.
۱۲. فصلت: ۴ – ۲ .
۱۳. ورک : قرآن در قرآن، جوادی آملی انتشارات اسراء، چاپ اول، بهار ۱۳۷۸، ص ۱۸۱ الی ۲۷۷،
باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است
هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله . حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد . التماس دعا
نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)
عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است . دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
با سلام خدمت استاد عزیزم
هدف از نزول قران چیست ؟
مهم ترین هدف قران نشان دادن راه درست زندگی به انسان است .این شناخت از طریق حود شناسی و بعد خداشناسی است .قران مجید به صورت کلی دارای چندین بخش و پبام است .بخشی از قران شامل احکام و دستورات خداوند معال است .که غیر قایل تغییر و واجب است .بخشی دیگری از قران مجید شامل داستان ها و روایایت پیامبران و پشیشنیان است .که برای اموزش وعبرت انسان است .
قران مجید از طریق خوف و رجا(ترس و امید واری )به انسان یاد اوری میگند که در صورتی که اعماله نا درست انجام دهد و توبه نکند به عذاب جهنم گرفتار میشود .و در صوری که از خدا و پیامبر اطاعت نماید و در راه خدا تلاتش کند و به یاد و ذکر خدا بپردازد به بهشت وارد میکردد.
قران مجید انسان را به توحید (یگانگیه ی خداوند)معاد (قیامت و زندگیه بعد مرگ )نبوت (شناخت پیامبران )عدل و امامت دعوت و راهنمایی میکند
از انجایی که خداوند در قران مجید هر عمل بد را یک گناه بر شمرده و هر کار نیک انسان را ده برابر پاداش میدهد .
محمد رضا فتحی
کلاس :204 تجربی
انسان ها برای رسیدن به نقطه ای که خداوند متعال از آنها انتظار دارد، نیازمند برنامه ای منظم، درست و مطابق با نیازهای آنها هستند. قرآنکریم به عنوان برنامهای که کلیات این نیازمندیها را ذکر فرموده از طرف خالق بشر که به تمام نیازهای او آگاه است، برای رساندن او به آن نقطه ی مطلوب توسط پیامبر اسلام ـ صلی الله علی و آله ـ نازل شده است.
قرآن بیان کننده ی اعتقادات، اخلاق و احکام عملی میباشد. که اهداف کلی قرآن میباشد. البته بهعنوان سندی زنده (با توجه به اینکه معجزه است)دلیل بر درستی نبوت پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز میباشد.
نحل: ۸۹.
بقره: ۲.
مائدة: ۱۶ – ۱۵.
او قران را به فرمان خدا بر قلب تو نازل کرده است در حالی که تصدیق کننده کتاب های پیش از خود و هدایت وبشارت برای مومنان است
ایه ۹۷سوره بقره
با تو جه به این ایه مبارکه خدا قران را برای هدایت و بشارتی با توجه به ایه ۵ سوره حمد ما راه درست و صحیح را در پیش گیریم و متوجه بشیم که از راه درست انسان به سعادت میرسد.
خیر قران نامه ای است از جانبه خدا برای ما است.هدف از خواندن(قران)در درجه اول عمل به ان و بعد سوق دادن اطرافیانمان به خواندن قران وعمل به ان است
مردی به پیامبر خدا ،حضرت سلیمان ، مراجعه کرد و گفت
ای پیامبر میخواهم ، به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی .
سلیمان گفت : توان تحمل آن را نداری .
اما مرد اصرار کرد
سلیمان پرسید ، کدام زبان؟
جواب داد زبان گربه ها، چرا که در محله ما فراوان یافت می شوند.
سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت
روزی دید دو گربه باهم سخن میگفتند. یکی گفت غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم .
دومی گفت ،نه ، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،
آنگاه آن را میخوریم.
مرد شنید و گفت ؛ به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،
آنرا خواهم فروخت، و
فردا صبح زود آنرا فروخت
گربه امد و از دیگری پرسید
آیا خروس مرد؟ گفت نه،
صاحبش فروختش، اما،
گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.
صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.
گربه گرسنه آمد و پرسید
ایا گوسفند مرد ؟
گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.
اما صاحب خانه خواهد مرد، و
غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!
مرد شنید و به شدت برآشفت
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!
خواهش میکنم کاری بکن !
پیامبر پاسخ داد:
خداوند خروس را فدای تو کرد اما
آنرا فروختی،سپس گوسفند را
فدای تو کرد آن را هم فروختی ،
پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! ☝☝☝☝☝☝☝
حکمت این داستان :
خداوند الطاف مخفی دارد،
ما انسانها آن را درک نمی کنیم.
او بلا را از ما دور میکند ،
و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم !!!velyIRAN
قرآن : تلاش خداوند مهربانی ها برای هدایت انسان
قرآن تنها یک کتاب نیست بلکه قرآن ناطق نیز وجود دارد (حضرت علی) که هر دو برای درست زندگی کردن انسان آمدند
شاید اگر قرآن نازل نمی شد خیلی از کافران ایمان نیاورده
و خیلی از بلاها از اسلام دور نمی شد
به نظر بنده هر کالایی که میخریم دفترچه ای با خدش برای راهنمایی استفاده از آن میگذارند
بدیهی است که خداوند نیز کتابی برا چگونه زندگی کردن ما بگذارد
1- برای هدایت انسان
2 - برای اثبات خداوند
به نظر من هر وسیله و دستگاهی که می خریم تولبد کنندش یک دفترچه راهنمای همراه با خودش گذاشته
بدیهی است که خداوند نیز دفترچه ای برای راهنماییمان فرستاده باشد
قرآن برای هدایت انسان فرستاده شده است تا با تدبر و تفکر در آن و با یاد خدا انسان هدایت شود .
1- طبق آیاتی از قرآن شامل آیه سوره یوسف که خداوند می فرماید:ما قرآن را به عربی نازل کرده ایم تا شاید شما بیاندیشید .
2- در آیه ای دیگر می فرماید ما قرآن را برای یاد آوری آسان فرستاده ایم .
3-بیشتر ما فقط بعضی از آیات قرآن را می خوانیم و بر اساس معنی ظاهری آن و بدون توجه به بقیه آیات تصمیم گیری و برداشت می نماییم .
4- خیر. چون تفسیر قرآن توسط اشخاصی که علم زیادی دارند و قرآن را با خود قرآن تفسیر می کنند نوشته شده است لذا بهتر است با تفسیر و معنی خوانده شودلذا ممکن است با خواندن تنها متن عربی قرآن دچار ابهام ، شبهه ویا کج فهمی در آن شویم.
باسلام
اول اینکه خداوند قران را برای هدایت انسان ها فرستاده اند.
وبعد اینکه ما هرایاتی از قران ویا حدیثی را به عربی میخوانیم بهتر است معنی ان را هم درکنار تلاوت عربی ان بخوانیم تا بفهیم که اگر با خدا درحال راز ونیاز به زبان عربی هستیم به او چه میگوییم و از او چه میخواهیم.
مثلا در خواندن قنوت در نماز اگرچه نمازمان قبول است ولی بهتر است بدانیم که از خدا چه درخواستی کرده ایم.
پس نتیجه میگیریم که بهتر است هنگام تلاوت قران یا حدیث به زبان عربی معنی ان هاهم درکنارش برای درک ایه ها بخوانیم.
یاعلی
با عرض سلام خدمت جناب اقای پور خلیلی.
خداوند برای این قران را نازل کرد که مردمی که از مسیر حقیقی گمراه شده اند را به سمت راست هدایت کند تا در برار امامان عزیزمان ایستادگی نکنند.
به نام خدا هدف از آمدن قرآن درک و فهم مفاهیم آن است و به خاطر همین امر، قرآن به زبان عربی آمده است بخاطر اینکه زبان عربی برای ترجمه زبان وحی جامع ترین و کاملترین زبان است که می تواند ریزه کاری های کلام وحی را بازگو کند، و همه، آن را درک کنند و به دنبال آن عمل نمایند....
خداوند قرآن را برای هدایت انسان و چگونه درست زندگی کردن نزول کرده است.
سوره ماعده:این سوره مبارکه پنجمین سوره از قرآن کریم و چهارمین سوره از سوره طوال است و همه آیات آن در مدینه نازل شد،
خداوند برای این کتاب اسمانی قران را نازل کرد که افرادی که مسیر خود را گم کرده اند به سمت راست هدایت بشوند و از گناهان دوری کنند و در برار امامان ایستادگی نکنند.
1- رهایى از غفلت
قرآن مجید یکى از اهداف خود را نجات انسان از غفلت معرفى مى کند: «تنزیل العزیز الرحیم لتنذر قوما ما انذر آباؤهم فهم غافلون» (یس:6)؛ قرآن فرستاده خداى شکست ناپذیر و مهربان است تا کسانى را که پدرانشان بیم داده نشده اند بیم دهى؛ زیرا ایشان غافل اند. در این آیه، نجات مردم از غفلت، هدف قرآن تلقى شده است و براى تحقق چنین هدفى مى فرماید: باید مردم بیم داده شوند تا به هوش آیند و از غفلت رهایى یابند.
انسان براى رسیدن به کمال واقعى خود، باید در چندراهى ها، راه صحیح را برگزیند و براى گزینش، باید به راه هاى گوناگون و سود و زیان هر یک توجه داشته باشد؛ ولى گاهى انسان در اثر سرکشى غرایز، به گونه اى مى شود که تا حد حیوان تنزل مى کند و از توجه به راه هاى گوناگون غافل مى شود. این غفلت ریشه بسیارى از گمراهى ها و انحرافات است. قرآن مجید در توصیف جهنمیان مى فرماید: «اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون» (اعراف:179)؛ این گروه با آنکه چشم و گوش و عقل دارند از آنها بهره نمى گیرند؛ همانند چهارپایان، بلکه از آنان نیز گمراه ترند؛ زیرا اینان غافلان اند.
انسان در اثر غفلت، اصلا توجه خود را به خدا، معارف حق و راه هاى تکامل از دست مى دهد، تا چه رسد به آنکه آنها را برگزیند و بدان ها دل بندد و در مسیر آن ها حرکت کند. قرآن مى فرماید: برخى انسان ها از خدا، [1] آخرت [2] و آیات الهى، [3] که نقش بسزایى در سعادت آنان دارد، غافل شده اند، باید به آن توجه کنند.
2- به یادآوردن فراموش شده ها
خداوند بزرگ از راه فطرت، عقل و وحى، حقایقى را در اختیار بشر قرار داده، ولى انس با دنیا، لذایذ مادى و وسوسه هاى شیطانى و هواهاى نفسانى سبب شده است که آن حقایق را فراموش کند. قرآن یکى از اهدافش به یاد آوردن آن حقایق است: «ان هو الا ذکر للعالمین» (تکویر:29)؛ قرآن براى جهانیان جز یادآورى چیز دیگرى نیست.
قرآن مجید بر این باور است که انسان ها امور بسیارى را فراموش کرده اند. خداوند متعال، [4] نعمت هاى او، [5] آیات الهى، [6] پیمان و میثاق خدا، [7] معارف و احکامى که از سوى پروردگار در اختیارشان قرار گرفته است، [8] معاد و روز جزا [9] و اعمالى که خود انجام داده اند [10] امورى است که انسان در طول زندگى خود آنها را فراموش مى کند و ضرورت دارد که کسى آنها را یادآورى کند. برخى از انسان ها گاه در اثر فراموشى خدا، خود را نیز فراموش مى کنند و دچار از خود بیگانگى مى شوند؛ «نسوالله فانساهم انفسهم» (حشر:19)؛ خدا را فراموش کردند، خداوند هم آنان را نسبت به خودشان دچار فراموشى ساخت.
انسانى که خود را فراموش مى کند دیگرى را، که بر او حاکم شده و در او نفوذ کرده است، خود مى پندارد. او فکر مى کند که خودش مى خواهد و خودش تصمیم مى گیرد، ولى در واقع، او نیست که تصمیم مى گیرد؛ هواى نفس، شیطان و انسان هایى که او را مسخ کرده اند به او دستور مى دهند، دردهاى دیگران را، که دشمنان او هستند، درد خود مى داند و درمان آنها را درمان خود مى پندارد؛ زیرا آنها را خود پنداشته است. او به دنبال هواى نفس و شیطان مى رود و مى گوید: دلم مى خواهد، خودم چنین تشخیص داده ام؛ «کالذى استهوته الشیاطین فى الارض حیران» (انعام:71)؛ مانند کسى که شیطان ها او را فریفته اند و عقل و دلش را ربوده اند سرگردان است، «کالذى یتخبطه الشیطان من المس» (بقره:275)؛ مانند آن که شیطان او را مس کرده، در او نفوذ نموده، تحت سلطه خود درآورده، او را از تعادل خارج کرده است و توان حرکت در مسیر تکامل خود را ندارد.
قرآن راه نجات از خودفراموشى و از خود بیگانگى را «یاد خدا» و فراموش نکردن او مى داند. اگر انسان خدا را به یاد آورد خداوند هم او را یاد مى کند: «فاذکرونی اذکرکم واشکروا لی و لا تکفرون» (بقره:153)؛ پس مرا (خدا را) یاد کنید، من هم شما را یاد مى کنم و مرا سپاس گویید و کفر نورزید. اگر خدا انسان را یاد کند از خودفراموشى نجات مى یابد.
3- ارائه بینش هاى صحیح و ضرورى
انسان ها در شناخت خدا و جهان دچار برداشت هاى نادرستى شده اند و در بسیارى از موارد، شناخت صحیحى از جهان، خود و خدا ندارند، چنان که در موارد بسیارى نمى توانند با اتکاء به ابزارهاى شناخت بشرى شناخت هاى لازم را به دست آورند؛ «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا» (اسراء:85) قرآن مجید مى فرماید: ما قرآن را فرو فرستادیم تا همه شناخت هاى صحیح و لازم براى هدایت انسان به کمال واقعى اش را در اختیار او قرار دهیم؛ «و انزلنا الیک الکتاب تبیانا لکل شى ء.» (نحل:89) اصلا دلیل آمدن پیامبران: همین بوده است که بشر از دست یابى به همه شناخت هاى لازم و صحیح، که براى سعادت وى ضرورى مى باشد، ناتوان است.
4- ارائه دلایل روشن بر بینش هاى صحیح و ضرورى
انسان براى پیمودن مسیر صحیح کمال نیازمند آن است که راه درست و صحیحى را، که به کمال واقعى او منتهى مى شود، به او نشان دهند و بر صحیح بودن آن راه، دلیل روشن و قطعى نیز داشته باشد تا عقلش سیراب گردد، به پیمودن مسیر او را فرمان دهند و در طول راه دچار تردید و توقف یا عقب گرد نشود و در برابر شهوات و وساوس شیطانى از حیث عقلى نلغزد. قرآن کریم هم راه راستین تکامل را نشان مى دهد و هم با پشتوانه دلایل روشن و یقین آور، استوارى آن را تضمین مى کند. قرآن کریم در آیاتى به این حقیقت اشاره مى کند: «و بینات من الهدى و الفرقان» (بقره:185)، «قد جاءکم برهان من ربکم.» (نساء: 174)
البته نشان دادن راه به دو صورت ممکن است: نخست آنکه کلیه جزئیات موضوع از سوى قرآن بیان شود و بر آن استدلال گردد. دوم آنکه راهى براى به دست آوردن جزئیات موضوع به ما نشان دهد و بر آن استدلال کند؛ مثلا، راه امامت را در اختیار ما قرار دهد و بر آن استدلال نماید و ما از طریق آن راه، جزئیات را به دست آوریم، بدون آنکه براى هر مساله نیازمند استدلال باشیم. هرچند این آگاهى ها غیر از ایمان به آنهاست، ولى علم زمینه ایمان را فراهم مى سازد و اگر بسیار شفاف باشد و به آن معتقد شود زمینه ساز خشیت از خداست؛ «انما یخشى الله من عباده العلماء» (فاطر:28)؛ همانا بندگان دانشمند از خدا مى ترسند.
5- تبیین حق از باطل
تبیین مسائل اختلافى و ارائه معیارى براى شناخت حق از باطل در مسائل اختلافى و مشتبه، یکى دیگر از اهداف قرآن است: «و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذى اختلفوا فیه» (نحل:64)؛ و ما کتاب را بر تو نازل نکردیم، مگر براى آنکه آنچه را در آن اختلاف کرده اند برایشان روشن سازى؛ «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدى للناس وبینات من الهدى والفرقان» (بقره:185)؛ ماه رمضان است که در آن، قرآن براى هدایت مردم و ارائه نشانه هاى روشن هدایت و معیار تشخیص حق و باطل نازل شده است.
با آنکه بسیارى از حقایق از طریق دل، عقل و وحى در اختیار انسان قرار گرفته، ولى وساوس شیطان [11] به شکل هاى گوناگونى جلوه حق را مشوه مى کنند، حتى در حقایق روشن نیز اختلاف ایجاد مى نمایند، به گونه اى که گاهى انسان هاى پاک سرشت نیز از تشخیص حق به طور کامل، ناتوان مى شوند. قرآن، که کتاب هدایت هر انسان پاک سیرت است، براى زدودن زنگارهاى وساوس شیطانى از چهره حقیقت، گاه خود به بیان حقایق مورد اختلاف مى پردازد و گاه میزان و معیار تشخیص حق و باطل را بیان مى کند؛ مانند ارجاع به اهل ذکر در آیه شریفه «فاسالوا اهل الذکر» (نحل: 42) و یا آیاتى که بر اعتبار عقل، تجربه و حجیت قول پیامبر و امام وجود دارد.
6- تدبر در آیات قرآن
تدبر و دقت در آیات قرآن در فهم آن نقش بسزایى دارد و در روایات نیز بر آن تاکید فراوان شده و خواندن بى تامل و بى تدبر، بدون خیر واسف بار نامیده شده است. درآیه شریفه 29سوره ص مى فرماید: «کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته»؛ کتاب پربرکتى فرو فرستادیم تا در آیاتش تدبر کنید. در آیه 83 سوره نساء فهم اعجاز قرآن در هماهنگى را منوط به تدبر دانسته است و در آیه اى دیگر مى فرماید: آیا در قرآن تدبر نمى کنند یا بر دل ها قفل زده شده است؟ [12] از دو آیه اخیر استفاده مى شود که تدبر در قرآن زمینه پى بردن به حقانیت آن را فراهم مى سازد و انسان را به راه صحیح دست یابى به کمال رهنمون مى شود، مگر کسانى را که در اثر گناه بر دل هاشان قفل زده باشند.
7- تفکر
قرآن مجید از «تفکر» بسیار ستایش کرده است و خود از طریق یادآورى یا بیان و توضیح آیات [13] با مثال ها و توصیف هاى گوناگون [14] و با گزارش کردن داستان ها، به بهترین بیان، a= #lz_015 name= ly_015 [15] [16] مسیر تکاملى خود را شکل دهد و به مقدمه و گذرا بودن دنیا و جاودانگى آخرت پى ببرد و فریفته دنیا نشود و دنیا را هدف قرار ندهد.
قرآن در خصوص اینکه هدف از نزول آن تفکر و اندیشیدن است، مى فرماید: «و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون» (نحل:44)؛ و قرآن را به سوى تو فرو فرستادیم تا آنچه را نازل شده است براى مردم تبیین کنى و شاید بیندیشند.
8- به کارگیرى عقل و فهم
عقل و دل انسان بسیارى از حقایق را درک مى کند و در عمق جان به آن اعتراف دارد، ولى حاکمیت هواهاى نفسانى بر عقل، مانع از توجه به این حقایق و اعتراف به آنها مى شود. یکى از اهداف نزول قرآن زمینه سازى براى به کارگرفتن عقل و فهم است: «انا انزلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون» (یوسف:2)؛ ما کتاب خویش را به صورت خواندنى عربى فرو فرستادیم تا شاید عقل را به کار بندید. در آیه دیگرى، مى فرماید: «انظر کیف نصرف الآیات لعلهم یعقلون» (انعام:69)؛ بنگر که چگونه آیات را بیان مى کنیم، شاید که دریابند و حقایق را فهم کنند.
از آیات شریفه مى توان این نکته را استفاده کرد که قرآن با ذکر مقررات الهى، [17] هشدار نسبت به تلاش شیطان براى گمراهى بشر، [18] توجه دادن به معاد [19] و ذکر مثال ها [20] در صدد است تا زمینه به کاربندى عقل را در درک حقایق فراهم سازد.
9- آگاهى از یگانگى خدا
انسان تا به مرحله «توحید در الوهیت» نرسد و معتقد نشود که جز خداوند متعال موجود دیگرى شایسته پرستش نیست، اهل نجات نخواهد بود. به همین دلیل، همه پیامبران: مردم را به توحید در الوهیت دعوت مى کردند. قرآن مجید نیز، که هدفش رساندن مردم به آستانه نجات و سعادت ابدى است، یکى از اهداف نزول خود را آگاه ساختن مردم از توحید در الوهیت قرار داده است و مى فرماید: «هذا بلاغ للناس... لیعلموا انما هو اله واحد» (ابراهیم:52)؛ این (قرآن) بیان رسائى براى مردم است... تا آنکه بدانند که خدا یگانه معبود و موجود شایسته پرستش است.
از مجموع آنچه که در بعد بینش ذکر شد، چنین نتیجه مى گیریم که قرآن در مرحله اول سعى دارد که انسان را از غفلت و بى خبرى نجات دهد،سپس امورفراموش شده رابه خاطرش آورد. در مرحله بعد، زمینه به کارگیرى عقل و آمادگى براى فهم حقایق را فراهم مى آورد. پس از آن نیز بینش هاى ضرورى و صحیح را در اختیار او قرار داده و بر آن استدلال مى کند، مسائل مورد اختلاف راتوضیح مى دهد وانسان راتامرحله «توحیددرالوهیت»، که سعادت او در گرو اعتقاد به آن است، به پیش مى برد.
ب - اهداف قرآن در بعد گرایش
1- پند دادن
براى آنکه انسان مسیر صحیح سعادت را انتخاب کند، علاوه بر بیرون آمدن از عالم غفلت و فراموشى و به دست آوردن بینش هاى صحیح و ضرورى، باید دل او نیز در گرو آن بینش ها قرار گیرد، ولى توجه به مادیات و پیروى از هواهاى نفسانى دل انسان را سخت و او را سنگ دل مى سازد و آمادگى پذیرش حقایق را از او مى ستاند. در چنین موقعیتى، ضرورى ترین عنصر مورد نیاز عاملى است که دل او را رام کند و به حالت فطرى نخستین بازگرداند. آن عامل، «پند و موعظه» است. به همین دلیل، یکى از نام هاى قرآن «موعظه» مى باشد و در آیات گوناگون از اینکه هدف قرآن موعظه کردن است سخن به میان آورده است؛ مانند: «یا ایها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم» (یونس:57)؛ اى مردم، شما را از سوى خداوندگارتان پندى آمد.
پذیرش حقایق غیر از آگاهى از حقایق است. کم نیستند افرادى که با آنکه حقیقت برایشان روشن گشته، از پذیرش آن سرباز مى زنند و در برابر آن مقاومت و حتى جبهه گیرى مى کنند. قرآن مجید از افراد و گروه هایى نام مى برد که در برابر ادعاهاى حق انبیا: در عین یقین داشتن به آنها، موضع مخالف گرفته و تسلیم نشده اند و بویژه، برترى طلبى و ستمگرى آنان سبب شده است که حاضر به پذیرش حقایق نشوند: «جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما وعلوا» (نمل:14)؛ آیات الهى را در عین آنکه بدان ها یقین داشتند، به دلیل ستمگرى و برترى طلبى، انکار کردند. از این رو، نقش «موعظه» دقیقا این است که زمینه را براى پذیرش دل و تسلیم شدن در برابر حقایق فراهم سازد.
نکته شایان توجه آنکه موعظه هاى قرآنى صرفا بر امورى که شهرت دارد (مشهورات) و مورد قبول توده مردم است متکى نمى باشد، بلکه آنچه در مواعظ قرآنى رعایت مى شود تکیه بر امور صحیح و درستى است که فهم آن آسان و همراه با تعابیرى است که دل را تحت تاثیر قرار مى دهد. به عنوان مثال، به این موعظه قرآن توجه کنید: «قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنى وفرادى ثم تتفکروا ما بصاحبکم من جنة.» (سبا:46) روى سخن در این موعظه با منکران نبوت است که با نزول قرآن به عنوان معجزه الهى و درخواست همانندآورى، نبوت پیامبر اسلام(ص) برایشان به اثبات رسیده، ولى براى بهانه جویى یا در اثر شبهه اى که مغرضان مطرح کرده بودند، چنین مى پنداشتند که پیامبر(ص) - نعوذ بالله - جن زده شده یا تحت تاثیر نیروهاى دیگر، تصور کرده که پیامبر است.
قرآن از مرحله استدلال، که همانندآورى است، گذشته و مى فرماید: چون شما در مقام استدلال نتوانسته اید همانند قرآن بیاورید پس پیامبرى رسول گرامى(ص) ثابت شده است؛ ولى براى آنکه دل هاى آنان را تسلیم این حقیقت کند، مى فرماید: «بگو من شما را فقط به یک چیز موعظه مى کنم: براى خدا به پاخیزید و به تنهایى و یا با هم اندیشى درباره نبوت پیامبر(ص) بیندیشید و ببینید که او جن زده نیست. اگر از نیروى تفکر خود، به دور از تعصب، کمک بگیرید نبوت او را تصدیق خواهید کرد. موضوع «موعظه» در این آیه مطلب حقى است که قبلا بر آن استدلال شده و در اینجا به طریقى آسان و روشن و به منظور رام ساختن دل ها، راه زدودن و تحت تاثیر اغراض و انگیزه هاى مخالف حق قرار نگرفتن را نشان مى دهد.
2- انذار و تبشیر
فعالیت هاى اختیارى انسان در اثر آگاهى و انگیزه، جامه عمل مى پوشد. براى حرکت انسان ها در هر مسیر (اعم از حق و باطل) صرف آگاهى کافى نیست، بلکه علاوه بر آگاهى، انگیزه نیز لازم است و تا انسان نسبت به کارهاى خیر، انگیزه و نسبت به کارهاى ناشایست، دافعه اى باطنى نداشته باشد، در مسیر صحیح قدم نمى گذارد و به پیش نمى رود. انسان باید در کنار سیراب شدن عقل با توجه به نتایج و عواقب کارهاى خوب و بد، تمایل قبلى به خیرات و نفرت و انزجار نسبت به شرور و زشتى ها داشته باشد. این نیز در پرتو «انذار» و «تبشیر» حاصل مى شود. این همه تاکید قرآن بر بهشت و جهنم و ذکر جزئیات و تفاصیل پاداش ها و کیفرهاى آن جهانى، علاوه بر حقانیت آن، براى نقش عظیم آن در جهت دادن و به تلاش واداشتن انسان است.
بجز انسان هاى متعالى، که عبادت را تنها به دلیل شایستگى خدا براى عبادت یا محبت و یا سپاسگزارى انجام مى دهند، بیشتر انسان ها شوق به بهشت و یا بیم از جهنم عامل حرکت آنها در جهت عبادت خداست. افزون بر این، انذار و تبشیر براى انسان هایى که در اثر کجروى ها بیان استدلالى و موعظه برایشان سودى ندارد، هشدارى است که گه گاه آنان را از مسیر انحرافى خویش باز مى دارد. قرآن مجید یکى از اهداف خود را انذار و تبشیر معرفى مى کند و مى فرماید: «انزل على عبده الکتاب ... لینذر باسا شدیدا من لدنه ویبشر المؤمنین» (کهف:1و2)؛ خداوند بر بنده خویش کتاب را فرو فرستاد... تا از عذاب سخت پروردگار بیم دهد و مؤمنان را بشارت گوید.
3- درمان بیمارى هاى روحى
زدودن زنگارهاى دل، هم براى باورداشت سخن حق ضرورت دارد و هم براى ارتقا در نردبان تکامل و قرب به خدا نقش اساسى ایفا مى کند. قرآن کریم یکى از اهداف خود را شفابخشى اعلام کرده و مى فرماید: «یا ایها الناس قد جاءتکم... شفاء لما فى الصدور» (یونس:75)؛ اى مردم، از سوى خدا برایتان... بهبودبخش بیمارى هاى روحى آمد. تعبیر «شفاء لما فى الصدور» عام است و هرگونه بیمارى درونى، خواه کفر و نفاق و گمراهى باشد و خواه دیگر امراض باطنى را، که مانع از رشد معنوى انسان است، دربر مى گیرد.
در آیه شریفه چهاردهم از سوره مطففین، قرآن دلیل تکذیب معاد و روز جزا از سوى انسان هاى گناهکار و تجاوزگر را زنگارگرفتگى دل هایشان مى داند. در آیه دهم سوره بقره نیز دلیل نفاق و نیرنگ بازى منافقان را بیمارى دل آنان مى داند. به هرحال، تا ظرف دل از زنگار بیمارى گناهان و کارهاى ناشایست پاک نشود، بهترین معارف هم اگر در آن جاى گیرد، آلوده به شرک و نفاق مى شود و ثمربخشى خود را از دست مى دهد. قرآن درصدد است که ظرف دل را پاک سازد و بیمارى هاى آن را بهبود بخشد. تلاوت قرآن و دل سپردن به آن چنین اثرى دارد که در روایات آمده است: دل ها همچون فلزات زنگار دارند، زدودن زنگار آنها با استغفار و تلاوت قرآن میسر است.
4- هدایت پذیرى و پندپذیرى
اگر عقل سیراب شود، دل رام مى گردد و ظرف دل از زنگارها و بیمارى ها پالوده شود، آماده پذیرش هدایت قرآن و تسلیم در برابر موعظه و پند آن مى شود. این هدف دیگرى است که در آیات مطرح شده است. قرآن مى فرماید: «ام یقولون افتراه. .. بل هو الحق من ربک... لعلهم یهتدون» (سجده:3)؛ یا آنکه مى گویند: قرآن را به دروغ به خدا نسبت مى دهد...، بلکه قرآن حق است و از سوى خداوندگار تو است... تا شاید هدایت پذیرند. در آیه دیگرى مى فرماید: «کتاب انزلناه الیک... لیتذکر اولوالالباب» (ص:29)؛ کتابى به سوى تو فرو فرستادیم... براى آنکه خردمندان از آن پند گیرند.
5- تقوا
یکى از اهداف قرآن ایجاد تقوا در انسان ها است. قرآن مى فرماید: «قرآنا عربیا غیر ذی عوج لعلهم یتقون» (زمر:28)؛ قرآن عربى را، که در آن هیچ کژى نیست، فروفرستادیم تا شاید تقوا پیشه کنند. «تقوا» یکى از عناصر مهم در بینش قرآنى و در اصل، به معناى «خودپایى» است. انسان همواره در برابر خطرات، خود را مى پاید و مراقب خویش است. این خودپایى مى تواند در برابر عذاب جهنم، خشم خدا و از دست دادن کمالاتى باشد که انسان مى تواند به آنها برسد. به همین دلیل، به نحوى بر «ترس» هم دلالت دارد. و اینکه گاهى تقواى الهى یا تقواى از جهنم را به ترس از خدا یا جهنم معنا مى کنند بر همین اساس است، وگرنه معناى اصلى آن «ترس» نیست. در اینجا این سؤال مطرح مى شود که «ترس از خدا» به چه معنا است؟ «ترس از خدا» مى تواند به دو صورت مطرح شود:
نخست آنکه از معصیت خدا برحذر باشد؛ زیرا معصیت خدا منشا همه عذاب هاى اخروى و عقوبت هاى دنیوى است.
دوم آنکه خطر همیشه جسمانى نیست، محرومیت از رحمت و دورى از محبوب براى انسان هاى برجسته بالاترین رنج است. انسان هایى که مراحلى از کمال را طى کرده اند بدین دلیل از معصیت خدا دورى مى کنند که نگران دورماندن از محبوب خود هستند. برجستگان از بندگان خدا اصولا از توجه به غیر خدا بیمناکند و تقواى آنکه آنان راهمیشه در محضر خدا و خدا را حاضر و ناظر اعمال آنان قرار مى دهد و نسبت به غفلت از خدا ترسانند. برجستگان از بندگان خدا اصولا از توجه به غیر خدا بیمناکند و تقواى آنکه آنان را همیشه در محضر خدا و خدا را حاضر و ناظر اعمال آنان قرار مى دهد و نسبت به غفلت از خدا ترسانند.
تقوا هم در مرحله فکر و نظر مطرح است و هم در مرحله عمل و رفتار. اولین مرحله تقوا در بعد نظرى، «حقیقت طلبى» است تا انسان گرفتارباطل نشود. چنین کسى وقتى با قرآن مواجه مى گردد بدان هدایت مى شود ووقتى آیات خدا ومعجزات الهى رامى بیند، تسلیم آن مى گردد و بدان ها ایمان مى آورد. حضرت سلمان؛ با آنکه در محیط کفر و شرک متولد شد و در آنجا رشد کرد، ولى حقیقت طلبى و تقواى او موجب شد که در پى یافتن آیین حق برآید و سرانجام، به پیامبر اسلام(ص) برسد و ایمان آورد. قبلا گفتیم که قرآن مى خواهد حقیقت طلبى را در انسان تقویت و شکوفا سازد.
بالاترین مراحل تقوا نیز برترین درجات کمال است که انسان را شایسته آرامش یافتن در جوار رحمت حق مى سازد: «ان المتقین فی جنات و نهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» (قمر:54 و 55)؛ اهل بهشت در باغ ها و کنار نهرهاى بهشت اند، در منزلگاه صدق و حقیقت، نزد خداوند عزت و سلطنت جادوانى متنعم اند.
اولین مرحله تقوا در بعد عمل نیز آن است که آنچه را طبق فطرت خویش زشت مى یابد از آن اجتناب مى کند. این نوع تقوا را مى توان «تقواى فطرى» نامید؛ زیرا فطرت آن را به انسان الهام مى کند، ولى این اولین مرحله تقوا در مرحله عمل است. پس از اسلام آوردن نیز تقوا مطرح است. اما کسانى از مراحل بالاتر هدایت قرآن برخوردار مى شوند که مراتب دیگر تقوا را داشته باشند.
در قرآن مجید، آنچه انسان باید خود را از آن دور نگه دارد، مشخص گردیده است؛ و لذا آن جمله خداوند معاد آتش دوزخ فتنه اى که فقط ظالمان را در بر نمى گیرد، وضعیت حاضر و آینده هرکس مى باشد. پرداختن به همه این مواردونکته سنجى هاى موجود در آنها بافرصت محدود این مقاله سازگار نیست. بنابراین، تقوا داراى درجات است،و هرچند همه موارد آن مدنظر قرآن مى باشد ولى به نظر مى رسد در آنجا که تقوا هدف نزول قرآن است، مرحله اولیه تقوا نیست؛ زیرا اگر چنان خصلتى (حقیقت طلبى) در انسان نباشد، از ابتدا به قرآن گوش فرانمى دهد.
ج - اهداف قرآن در بعد عمل
1- شکرگزارى
انسانى که به این مرحله رسیده است خود را با انبوهى از نعمت هاى خدا روبرو مى بیند و آماده مى شود تا در برابر این همه نعمت شکرگزارى کند. او اگر به نعمت ها توجه نداشته باشد و یا از صاحب نعمت غافل باشد در صدد شکرگزارى برنمى آید. قرآن در آیات خود با برشمردن نعمت ها و توجه دادن به این نکته که همه آنچه در اختیار انسان است، از خداست، این زمینه را فراهم مى سازد. در چنین موقعیتى است که انسان حق شناس به ولى نعمت خود توجه مى کند و در مى یابد که همه چیز از اوست و جز نعمت هاى او چیز دیگرى از خود یا دیگرى ندارد. به شکرگزارى آن ذات اقدس مشغول مى گردد و تا آنجا پیش مى رود که حتى عبادت خویش را براى خوف از دوزخ یا شوق به بهشت انجام نمى دهد، بلکه انگیزه شکرگزارى از نعمت هاى بى شمار خدا او را به عبادت وامى دارد. [21]
2- داورى بحق در مسائل مورد اختلاف
یکى دیگر از اهداف قرآن حل مسائل مورد اختلاف در مرحله عمل است. فطرت پاک انسان وى را به رعایت عدالت و اعطاى حقوق دیگران فرامى خواند و در مقابل تجاوزطلبى، او را از این کار باز مى دارد. پیامبران: از یک سو، با انذار و تبشیر، زمینه کنارزدن تجاوزطلبى و عمل به خواست فطرت الهى و پاک انسان را فراهم مى سازند و از سوى دیگر، در موارد اختلاف بین انسان ها قضاوت مى کنند و مصداق حقوق دیگران را تعیین مى نمایند. البته پس از هر پیامبرى در طول تاریخ، انسان ها دچار انحراف شده اند و با آنکه مسائل حقوقى برایشان روشن بوده، حقوق دیگران را نادیده گرفته و به آنان ستم روا داشته اند.
همچنین به تدریج، با ایجاد انحراف در دین خدا و یا برداشت هاى ناروا از تعالیم دین، انسان هاى دیگر را گمراه ساخته و افراد را دچار اختلاف کرده اند. در چنین وضعیتى، فقط ایمان به خدا راهگشاى مؤمنان مى گردد. قرآن مجید، که پس از پیامبران فراوان گذشته رسیده، یکى از اهدافش قضاوت در مسائل اختلافى بین مردمان است. بنابراین، هدف قرآن در یک مرحله، تبیین مسائل مورد اختلاف از نظر فکرى و در مرحله دیگر، قضاوت بحق در مسائل مورد نزاع است تا از انحراف بشر در مقام عمل جلوگیرى به عمل آید. در آیه 213 از سوره بقره هدف بعثت همه انبیاء و نزول کتب آسمانى قضاوت، در مورد مسایل مورد اختلاف مردم دانسته شده است و این نکته مطرح شده است که پس از آمدن پیامبران نیز مردم به دلیل تجاوزطلبى اختلاف کردند و در آیه 64 از سوره نحل مى فرماید «و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذى اختلفوا فیه» ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر براى آنکه موارد مورد اختلاف میان مردم را برایشان توضیح دهى و بیان کنى.
3- تثبیت مؤمنان
خداوند مى فرماید: «قل نزله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین آمنوا» (نحل:102)؛ اى رسول، بگو این آیات را روح القدس از جانب پروردگارت به حقیقت و راستى آورد تا اهل ایمان را در راه خدا ثابت قدم گرداند.
نزول وحى و تداوم آن، عامل ثبات مؤمنان در مسیر خویش و نلغزیدن به جهات انحرافى است. هرچند تثبیت در مرحله «قلب» نیز مطرح شده، ولى ثبات قدم در مسیر دین و تکامل بیش تر ناظر به مشکلاتى است که در مقام عمل پیش مى آید و انسان را در ادامه راه دچار تزلزل مى کند. قرآن مجید با تقویب روحیه و توجه دادن بشر به خداوند و قدرت بى نظیر وى و نیز پاداش عظیم مجاهدان، امدادهاى غیبى فرشتگان و ذکر داستان هاى پیامبران: و مجاهدان گذشته، زمینه ثبات قدم مؤمنان و پیامبر(ص) را در مقام عمل فراهم مى سازد.
4- برپایى جامعه عادلانه
«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط» (حدید:25)؛ همانا پیامبران خود را با دلایل و معجزات فرستادیم و برایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم عدالت را به پا دارند.
عدالت و قسط، هر دو با رعایت حقوق دیگران و دست یابى هرکس به حق خویش مرتبط است، ولى قسط بیش تر ناظر به پیاده کردن قوانین عادلانه است. قرآن مجید هدف نزول کتاب هاى آسمانى، از جمله قرآن، را اقامه قسط مى داند، آن هم قسط عمومى که به دست خود مردم برپا شود؛ بدین معنا که هدف، رشددادن جوامع است تا آنجا که مردم، خود انگیزه اجراى عدالت پیدا کنند و آن را اجرا نمایند.
5- حاکمیت قوانین خدا
«انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک الله» (نساء:105)؛ اى پیامبر، ما قرآن را بحق به سوى تو فرو فرستادیم تا بدانچه خدا با وحى بر تو پدیدار ساخته است، حکم نمایى.
عدالت مورد نظر قرآن و اجراى آن (قسط) تنها در سایه قوانین الهى امکان پذیر است. از این رو، در این آیه شریفه هدف از نزول قرآن را حکم نمودن پیامبر(ص) در بین مردم، طبق دستور و راى خدا مى داند. اجراى احکام دینى از یک سو، بر اساس قوانین عادلانه است و از سوى دیگر، به دست عادل ترین انسان ها به اجرا درمى آید. در نتیجه، در مراحل قانون گذارى و اجرا، ضامن عدالت اجتماعى است.
6- حاکمیت دین خدا بر سایر ادیان
«هو الذی ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله» (فتح:28)؛ او رسول خود محمد(ص) را با قرآن و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان غالب گرداند.
حاکمیت دین خدا و غلبه آن بر سایر ادیان، که هدف ارسال پیامبر گرامى اسلام(ص) است، از دیگر اهداف اجتماعى نزول قرآن است. این نکته با توجه به خاتم پیامبران بودن آن حضرت روشن تر مى شود. نکته شایان توجه اینکه از آنجا که سعادت واقعى انسان در قرب به خداوند متعال است و قرب به خداوند بستگى کامل به حاکمیت دین حق بر جامعه بشرى دارد و تمام مراحل پیشین و حتى اجراى عدالت و امنیت عمومى براى آن است که مردم آزادانه به عبادت خالص الهى بپردازند و به بالاترین مراحل قرب الهى دست یابند، قرآن مجید مى فرماید: خداوند به کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند وعده داده است که آنان را جانشینان و وارثان زمین گرداند، دینى را که براى آنان پسندیده ست برایشان مستقر سازد، به آنان امنیت ارزانى دارد تا تنها او را بپرستند و همتایى براى او در نظر نگیرند. [22]
7- خروج از ظلمت ها به سوى نور
«کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الى النور» (ابراهیم:2)؛ این قرآن کتابى است که ما به سوى تو فرستادیم تا مردم را به امر خدا، از ظلمات (جهل و کفر) بیرون آورى و به عالم نور برسانى.
«نور» و «ظلمت» در این آیه مصادیق فراوانى دارد که از یک سو، کفر و نفاق و زنگارهاى دل و هرگونه عاملى را که موجب دورى و جدایى از خداست و از سوى دیگر، مراتب قرب به خداوند از آغاز تا پایان را دربر مى گیرد. بنابراین، مراتب گوناگون تقرب به خداوند مصادیق گوناگون خارج شدن از ظلمت ها به نور است که یکى از اهداف قرآن به شمار مى آید.
8- هدایت به راه هاى امن و صراط مستقیم
«قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام... ویهدیهم الى صراط مستقیم» (مائده:15 و16)؛ براى هدایت شما نورى عظیم و کتابى با حقانیت آشکار آمد. خدا با آن کتاب هرکه را در پى رضا و خشنودى او ست به راه هاى سلامت و صراط مستقیم رهنمایى مى کند.
قرآن کریم، که نورى از سوى خداوند متعال است، کسانى را که در پى کسب خشنودى خدا باشند به راه هایى که از هر نظر سلامت است و کسى را که در آن پاى نهد به سلامت به سر منزل مقصود - که خداست - مى رساند، هدایت مى کند. این راه ها مى تواند در طول یکدیگر و نیز در عرض هم باشند. کسانى که در این راه ها قدم مى زنند در هر قدم، از ظلمتى رهایى یافته و به نورى نایل مى شوند و سرانجام، از سبل امن به شاهراه هدایت (صراط مستقیم) راه نمون مى شوند.
9- ورود به رحمت ویژه الهى و هدایت به ذات او
«یا ایها الناس قد جاءکم برهان من ربکم و انزلنا الیکم نورا مبینا فاما الذین آمنوا بالله و اعتصموا به فسیدخلهم فی رحمة منه و فضل و یهدیهم الیه صراطا مستقیما» (نساء:174 و 175)؛ اى مردم، براى هدایت شما از جانب خدا برهانى محکم آمد و نورى تابان به سوى شما فرستادیم. پس آنان که به خدا گرویدند و به او متوسل شدند به زودى، آنها را به جایگاه رحمت و فضل خود در خواهد آورد و به راه راست رهنمایى مى نماید.
مؤمنانى که به این ریسمان نورانى الهى چنگ زنند و پناه برند خداوند، خود، ایشان را در رحمت و فضل ویژه اش وارد مى سازد و از صراط مستقیم ویژه اى، ایشان را به ذات اقدس خود راهنمایى مى کند. آنان در این جهان از هم نشینان خدا و در سراى آخرت نیز در پایگاهى رفیع و راستین در آستان مقدس الهى خواهند بود. در آیه دیگرى مى فرماید: «ان المتقین فی جنات ونهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» (قمر:54 و 55)؛ اهل تقوا در باغ ها و کنار نهرهاى بهشت منزل گزیده اند، در منزلگاه صدق و حقیقت، نزد خداوند عزت و سلطنت جاودانى متنعم اند.
شروط وموانع بهره مندی ازقرآن
قرآن مجید در کنار اهدافى که براى خود برمى شمرد، موانعى را نیز براى بهره مندى از قرآن و رسیدن به اهداف آن مطرح کرده است. در این بخش، ابتدا شروط و سپس موانع بهره مندى از آن مطرح مى گردد:
الف - شروط بهره مندى از قرآن
1- در پى علم و یقین بودن
یکى از شروط مهم براى بهره مند از قرآن آن است که انسان در پى دست یابى به علم و یقین باشد، بخواهد به حقایق پى برد و بر گمان و حدس و امثال آن تکیه نکند. قرآن مجید در پاسخ به مشرکان و در مقام نفى شرک، همواره مى گوید که آنان دنبال گمان، تقلید و شک اند و نسبت به مدعاى خویش یقین ندارند؛ اگر راست مى گویند دلیل قاطعى بر مدعاى خود بیاورند. به هر حال، اگر کسانى به دنبال هواهاى نفسانى خود باشند و یا بر اساس گمان و شک بخواهند زندگى خود را بنا نهند، از قرآن بهره اى نخواهند برد. در آیه 11 سوره توبه مى فرماید: «قد فصلنا الایات لقوم یعلمون.» در آیه 11 بقره نیز مى فرماید: «قد بینا الایات لقوم یوقنون.» مشابه این، آیاتى است که چنین بیانى دارند:«لقوم یفقهون» (انعام:98)، «لقوم یتفکرون» (یونس:24)، «لاولى الالباب» (آل عمران:190).
2- در اختیار داشتن قلب خود
در آیاتى از قرآن مجید مى فرماید: «ان فی ذلک لذکرى لمن کان له قلب» (ق:37)؛ در این، پند و تذکرى است براى آن که داراى قلب هوشیارى باشد.
انسان در اثر گناه و یاغفلت گاهى قلب و دل خود را در اختیار شیطان،هواى نفس، غرایزحیوانى وانسان هاى منحرف قرارمى دهد و آنان دلش را مى ربایند. کسى که دل ندارد - یعنى، دل را به دیگرى سپرده است واو هرگونه که مى خواهد بر آن حکم مى راند - نمى تواند از قرآن بهره مند شود. کسى از قرآن بهره مند مى شود که بر دل خود مسلط باشد. در روایات آمده است که اگر شیاطین پیرامون دل پرسه نمى زدندوآن رااحاطه نمى کردندانسان مى توانست به ملکوت جهان نظر کند و حقایق هستى را دریابد. باید دل در اختیار انسان باشد تا آن را در اختیار قرآن و حقایق آن قرار دهد؛ در نتیجه، متاثر شود و به سوى کمال خویش حرکت کند.
3- حیات و زنده(دل) بودن
در آیه 70 سوره یس مى فرماید: «لینذر من کان حیا»؛ قرآن نازل شده است تا کسانى را که زنده اند بیم دهد. برخى انسان ها مرده اند و مرده را هرقدر صدا بزنى، موعظه کنى یا حقایق را برایش بازگو کنى اثرى نخواهد داشت. انسان هایى که در اثر گناه بر قلب هاشان مهر خورده و راه نفوذ معارف حق را بر خود بسته اند وقتى حقایق و آیات الهى را مى شنوند، ذره اى تاثیر در آنان نمى نهد؛ گویا چنین حقایقى را نشنیده اند. منافقان مظهر کامل این حالت مردگى و مؤمنان حقیقى مظهر کامل زنده دل بودن اند. قرآن مجید مى فرماید: «ا و من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فى الناس کمن مثله فى الظلمات لیس بخارج منها» (انعام: 122)؛ آیا کسى که مرده بود و او را زنده کردیم و برایش نورى قرار دادیم که با آن در بین مردم حرکت مى کند مانند کسى است که در تاریکى ها به سر مى برد و از آن خارج نیست؟
انسان هاى زنده، که باتقوا هستند، با نور خدا حرکت مى کنند و در برخورد با شیاطین، هوشیارانه عمل مى نمایند: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون» (اعراف:201)؛ اهل تقوا را چون وسوسه و خیالى از شیطان به دل رسد، همان دم خدا را به یاد آورند و همان لحظه بصیرت و بینایى پیدا کنند.
4- در پى خشنودى خدا بودن
انسان ها در هر عملى که انجام مى دهند، علاوه بر علم و آگاهى، انگیزه اى نیز دارند و باید داشته باشند، ولى انگیزه ها در افراد و موقعیت هاى گوناگون متفاوت است؛ گاهى کارها برخاسته از انگیزه هاى حیوانى و نفسانى مانند سیرکردن شکم و تامین لذایذ مادى است و گاهى انسان فراتر از سطح حیوانات قرار مى گیرد. در این صورت، انگیزه هاى مادى نمى تواند محرک اصلى او باشد و آنچه در پى آن است موضوعى فراتر از تامین لذایذ مادى خواهد بود. در این میان، آنان که عشق به حقایق دارند با کشف مطالب علمى دل خوش مى شوند و حداکثر با درک مفاهیمى که از معنویات حکایت دارد، سرمست مى شوند؛ ولى اگر انسان با خدا آشنا شود، خدا را خوب بشناسد و به او معتقد گردد بالاترین لذت براى او خشنودى خداست؛ نه در انجام اعمالش انگیزه دنیوى دارد و نه امیدى به نعمت هاى بهشتى و نه خوفى از عقوبت هاى اخروى در خود مى یابد. چنین افرادى حتى اگر خدا نعمت هاى بهشتى را هم در اختیارشان قرار ندهد یا عقوبتشان کند از او ست برنمى دارند؛ زیرا خشنودى خدا برایشان از همه چیز بالاتر است.
خداوند درباره اینان مى فرماید: «یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام ... و یهدیهم الى صراط مستقیم» (مائده:16)؛ خداوند کسانى را که در پى خشنودى او باشند... به وسیله قرآن به راه هاى امن هدایت مى کند و آنان را به صراط مستقیم رحمت و قرب خویش رهنمون مى گردد.
5- تقوا
(در این زمینه در قسمت اهداف قرآن در بعد گرایش سخن گفته شد. بدان جا رجوع کنید.)
6 و 7- خشیت و خوف
یکى دیگر از شروط بهره مندى از قرآن، که مرتبط با انذار و بیم دادن قرآن مى باشد، خوف و خشیت است. در سوره یس، پس از آنکه هدف قرآن را انذار و بیم دادن مردم مى داند و متذکر مى شود که منافقان از انذار قرآن بهره اى ندارند، مى فرماید: «انما تنذر من اتبع الذکر و خشى الرحمن بالغیب فبشره بمغفرة و اجر کریم» (یس:11)؛ فقط کسى از بیم دادن تو بهره مى برد که پیرو قرآن باشد و از خداوند رحمان خشیت داشته باشد، پس او را به آمرزش و پاداش ارجمند الهى بشارت ده. در سوره طه نیز مى فرماید: «طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقى الا تذکرة لمن یخشى» (طه:1-3)؛ اى پیامبر، ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا خود را بسیار به رنج و زحمت اندازى، جز آنکه این کتاب یادآور و پند براى کسانى است که داراى خشیت اند. در سوره ق نیز مى فرماید: «فذکر بالقرآن من یخاف وعید» (ق:45)؛ با قرآن کسى را پند بده که از وعده هاى عذاب و کیفر الهى ترسان است.
در قرآن «خشیت» نسبت به خداوند مطرح شده، ولى «خوف» بیش تر در خصوص عذاب جهنم و گاهى در مورد خداوند یا مقام خداوندگار به کار رفته است. به همین دلیل، گفته اند: «خشیت» احساس ترسى است که از درک عظمت خدا براى فرد حاصل مى شود و قرآن مى فرماید: «هرکس عظمت خدا را درک کند و در اثر درک عظمت الهى بیمناک شود انذار قرآن برایش سودمند است و درک عظمت خدا موجب مى گردد که همه موجودات جهان در پیش چشم انسان کوچک شود.» [23] ترس از عذاب هاى اخروى نیز زمینه بهره گیرى از انذار قرآن را فراهم مى آورد. کسى که ترسى از عذاب ندارد به آن دلیل است که ایمان و اعتقادش به معاد ضعیف است و چنین کسى انذار برایش سودى ندارد، ولى آنان که ایمانشان به معاد مستحکم است ترس از معاد در پرتو انذار انبیاى الهى: و قرآن زمینه کناره گیرى از گناه و پاک و پالوده ساختن آنان را فراهم مى سازد واز مخلصان مى شوند. قرآن مجید در وصف انسان هاى برجسته و باایمان، بویژه انبیاى الهى:، مى فرماید: «انا اخلصناهم بخالصة ذکرى الدار» (ص/46)؛ آنان را با یاد معاد از آلودگى ها آمیزه شرک، پاک، ناب و خالص کردیم.
در نجات و سعادت انسان، طبق بینش قرآنى، ایمان بدون عمل و عمل بدون ایمان نقشى ندارد، بلکه این دو با هم سعادت بشر را تامین مى کنند. از این رو، قرآن دو شرط دیگر براى بهره مندى از قرآن را «ایمان» و «احسان» دانسته است. در سوره لقمان، آیه 2 و3 مى فرماید: «تلک آیات الکتاب الحکیم هدى وبشرى للمحسنین»؛ این است آیات کتاب حکمت آموز که هدایت و بشارت براى نیکوکاران است. در آیه 120 سوره هود نیز مى فرماید: «و جاءک فی هذه الحق و موعظة و ذکرى للمؤمنین»؛ براى تو در این کتاب، حقیقت، موعظه، یادآورى و پندى براى مؤمنان آمده است.
8- طلب راه درست
در برخى از آیات قرآن مى فرماید: این قرآن براى کسانى پند و اندرز و یادآورى است که بخواهند راه درست را در پیش گیرند. قرآن هیچ کس را به صورت جبرى و اتفاقى هدایت نمى کند؛ تا کسى خودش نخواهد که مسیر صحیح را بپیماید قرآن نیز دست او را نمى گیرد. اصولا در درمان بیمارى هاى روحى اولین قدم تمایل فرد بیمار است؛ اوباید خود به بیماربودن خود باور داشته و در پى علاج خویش برآید؛ دست کم، آمادگى داشته باشد که به راهنمایى ها و درمان هایى که قرآن در اختیار او قرار مى دهد جامه عمل بپوشاند. اما اگر کسى هدفش جز این باشد خواندن قرآن و فهم محتواى آن برایش سودى ندارد و چه بسا زیان آور هم باشد.
قرآن مجید درباره قوم هود مى فرماید: «اما ثمود فهدیناهم فاستحبوا العمى على الهدى» (فصلت:17)؛ ما قوم ثمود را هدایت کردیم، ولى آنان کورى را بر هدایت برگزیدند. قرآن مجید در آیه 27 سوره تکویر، پس از زدودن شبهاتى که در مورد رسالت پیامبر(ص) و حقانیت قرآن مطرح شده است، مى فرماید: «ان هو الا ذکر للعالمین لمن شاء منکم ان یستقیم»؛ قرآن جز یادآورى و پندى براى عالمیان نیست، (البته) براى کسى از شما که بخواهد راه راست را در پیش گیرد.
9- ایمان به خدا و تمسک به قرآن
شرط دیگرى که در بهره مندى از قرآن مطرح است ایمان به خدا و تمسک بدان است. در آیه 175 سوره نساء مى فرماید: «و انزلنا الیکم نورا مبینا فاما الذین آمنوا بالله و اعتصموا به فسیدخلهم فی رحمة منه و فضل و یهدیهم الیه صراطا مستقیما»؛ به سوى شما نورى روشنگر فرو فرستادیم، اما آنان که به خدا ایمان آوردند و به قرآن چنگ زدند پس خداوند آنان را در رحمت و فضل خود وارد مى کند و آنان را از راهى مستقیم به سوى خود هدایت مى نماید.
ایمان به خدا اساس تمام ارزش هاست و هر عملى که بدون ایمان انجام گیرد هیچ نقشى در سعادت انسان ایفا نمى کند. چنگ زدن به تعالیم قرآنى نیز تنها راه وصول به هدف نهایى قرآن است. آگاهى دادن به وسیله انذار و تبشیر و انتخاب راه درست و رعایت تقوا براى آن است که انسان در پرتو تعالیم قرآن به خداوند رهنمون شود. استفاده از تعالیم قرآن زمینه چنین رشد عظیمى را، آن هم به دست خدا، فراهم مى سازد. در آیه اى دیگر مى فرماید: «انما تنذر من اتبع الذکر» (یس:11) ؛ اى پیامبر(ص)، تو فقط کسى را بیم مى دهى و بیم دادنت در او مؤثر واقع مى شود که پیرو قرآن باشد و از دستورات آن پیروى کند.
10- سجده و تسبیح
یکى دیگر از شروط بهره مندشدن و رسیدن به اهداف قرآن نهایت تذلل و عبودیت در برابر خداست. سجده مظهر تام عبودیت بنده در برابر خداست و در روایات آمده که اگر انسان بداند در هنگام سجده خداوند چه قدر به او عنایت دارد حاضر نمى شود سر از سجده بردارد. سجده بر خدا معلول درک عظمت خدا و رابطه انسان با اوست. اگر خداوند کمال مطلق است و علم، قدرت، رحمت، حیات و دیگر اوصاف او بى نهایت است و انسان در پى کسب کمال مى باشد، وقتى بالاترین و کامل ترین موجود را مى یابد، نهایت کرنش و تذلل را در برابر او اظهار مى نماید، بویژه اگر آن موجود خداوندگار او باشد و هستى خود را حقیقتا از او دریافت کند.
در سوره سجده آیه 15 مى فرماید: کسانى به آیات الهى ایمان مى آورند که وقتى آنان را به آیات خداوندگارشان توجه مى دهند به سجده مى افتند و او را تسبیح مى کنند. در آیه 107 سوره اسراء مى فرماید: «ان الذین اوتوا العلم من قبله اذا یتلى علیهم یخرون للاذقان یبکون و یزیدهم خشوعا»؛ کسانى که پیش از این دانش و معرفت در اختیارشان قرار داده شده است وقتى آیات قرآن بر آنان تلاوت مى شود به سجده مى افتند و اشک مى ریزند. همین اظهار بندگى بر خشوع آنان مى افزاید.
تسبیح و تنزیه خداوند نیز یکى دیگر از شروط بهره مندى از قرآن است. کسى که خداوند را منزه از هرگونه نقص و آلودگى بداند سخن او را نیز، که قرآن است، کامل ترین و بى نقص مى داند و آنگاه است که در پذیرش و تسلیم در برابر آن دچار تردید نمى شود. پذیرفتن و باورداشتن قرآن به عنوان سخن بى عیب و نقص پروردگار زمینه را براى فهم، عمل و بهره گیرى از آن و در نهایت، رسیدن به بالاترین اهداف قرآن فراهم مى سازد.
11- شب زنده دارى
در آیه شریفه 15 سوره سجده یکى دیگر از شرایط بهره مندى از قرآن را شب زنده دارى مى داند. شب زنده دارى از دیدگاه قرآن عامل بسیارى از موفقیت هاست. در آیه سوره 79 سوره اسراء به پیامبر گرامى اسلام(ص) مى فرماید: «و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسى ان یبعثک ربک مقاما محمودا»؛ و پاسى از شب را بیدار و متهجدباش و نماز شب را، که خاص توست، به جاى آور که خدا تو را به مقام محمود مبعوث گرداند. در آیات اول سوره مزمل نیزمى فرماید:«قم اللیل... انا سنلقی علیک قولا ثقیلا»؛ اى پیامبر(ص)، شب را به پاخیز... ما گفتارى گران سنگ بر تو مى افکنیم.
شب زنده دارى هم صفاى روحى براى پذیرش حقایق فراهم مى سازد و هم انسان را براى صعود به قله هاى رفیع معنویت کمک مى کند. به همین دلیل، قرآن مجید مى فرماید: وقتى چنین افرادى با قرآن برخورد مى کنند، به دلیل صفاى باطنیشان، آماده اثرپذیرى از قرآن مى باشند.
12- انفاق
تامین نیازمندى هاى مردم، آن هم تنها با انگیزه الهى و بدون چشم داشت و یا ریا و به عنوان انجام وظیفه و بر اساس احساس مسؤولیت در برابر خداوند، یکى دیگر از شروطى است که در آیه 16 سوره سجده براى بهره مندى از قرآن ذکر شده است. انفاق در بینش قرآنى با تامین نیازهاى نیازمندان در نظام هاى غیر الهى بسیار متفاوت است. انسان مؤمن انفاق را به این دلیل انجام مى دهد که خداوند او را موظف به انجام آن کرده و نگران انجام وظیفه است. در این صورت، حالات گوناگون فردى و اجتماعى در انگیزه او خللى وارد نمى کند. او خود را مالک ثروت و امکاناتى که در اختیار دیگران قرار مى دهد، نمى داند، بلکه معتقد است که این ثروت و امکانات حق نیازمندان است که باید در اختیار آنان قرار دهد. از سوى دیگر، آن را عطیه الهى مى داند که خدا در اختیار او قرار داده تا به صاحبانش برساند.
به همین دلیل، قرآن مجید مى فرماید: «و مما رزقناهم ینفقون» (بقره:3)؛ از آنچه به آنان روزى داده ایم، انفاق مى کنند. بر اساس چنین بینشى، انسان انفاق کننده هیچ چشم داشتى ندارد و مى داند در صورتى وظیفه اش را انجام داده است که ریاکارانه انفاق نکند و نیاز نیازمندان را به گونه اى برآورده مى کند که حیثیت و منزلت اجتماعى آنان حفظ شود و تلاش براى تامین نیازمندان، با شرط مذکور، بى شک، انسان انفاق کننده را مشمول عنایات خداوند و بهره مندى از قرآن مى کند. در آیه مزبور، انفاق یکى از شروط بهره مندى از هدایت قرآن و اوصاف متقین دانسته شده است.
ب - موانع بهره مندى از قرآن
1- ظلم
یکى از موانع بهره م
ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات برهانی، که خود به ما مقصد را میفهماند، از خود کتاب خدا اخذ کنیم. صاحب کتاب مقصد خود را بهتر میداند. اکنون به فرمودههای این مصنف راجع به شؤون قرآن نظر میکنیم، میبینیم خود میفرماید: "ذالک الکتاب لاریب فیه هدی" للمتقین". این کتاب را کتاب هدایت خوانده است. میبینیم در یک سوره کوچک چندین مرتبه میفرماید: "ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مذکر" میبینیم میفرماید "وانزلنا الیک الذکر تبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون". میفرماید: "کتاب انزلناه مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوالالباب". (سوره ص آیه29)
بدان که این کتاب شریف، چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است. بالجمله، خدای تبارک و تعالی به واسطه سعه رحمت بر بندگان، این کتاب شریف را از مقام قرب و قدسی خود نازل فرموده و بر حسب تناسب عوالم تنزل داده تا به این عالم ظلمانی و سجن طبیعت رسیده و به کسوه الفاظ و صورت حروف درآمده، برای استخلاص مسجونین در این زندان تاریک دنیا رهایی مغلولین در زنجیرهای آمال و امانی و رساندن آنها از حضیض نقص و ضعف و حیوانیت به اوج کمال و قوت و انسانیت.5،
مقصد قرآن، چنانچه خود آن صحیفه نورانیه میفرماید: هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات است به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است. باید انسان به تفکر در آیات شریفه مراتب سلامت را از مرتبه دانیه آن، که راجع به قوای ملکیه است تا منتهی النهایه آن که حقیقت قلب سلیم است... بهدست آورد. و سلامت قوای ملکیه و ملکوتیه گم شده قاری قرآن باشد، که در این کتاب آسمانی این گم شده موجود است و باید با تفکر آنرا استخراج کند.6 هیچ جا بهتر از قرآن نیست. هیچ مکتبی بالاتر از قرآن نیست. این قرآن است که ما را هدایت می کند به مقاصد عالیه که در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمیدانیم. 7
اتصال معنویت به مادیات و انعکاس معنویت در همه جهات مادیت از خصوصیات قرآن است که افاضه فرموده است. قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی، عرفانی و آنطوری است که به دست ماها، به خیال ماها، به خیال جبرییل امین هم نمیرسد، در عین حال یک کتابی است که تهذیب اخلاق میکند، استدلال هم میکند، حکومت هم میکند، و وحدت را هم سفارش میکند و قتال را هم سفارش میکند
[ آرمان اصلی وحی این بوده است که برای بشر معرفت ایجاد کند، معرفت به حق تعالی در راس همه امور این معناست. اگر تزکیه گفته شده و دنبالش تعلیم گفته شده است، برای این است که نفوس تا تزکیه نشوند نمیتوانند برسند.9] از مقاصد و مطالب آن، دعوت به تهذیب نفوس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت و بالجمله، کیفیت سیر و سلوک الی الله است10
قرآن و کتابهای حدیث، که منابع احکام و دستورات اسلام است با رسالههای عملیه که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته میشود، از لحاظ جامعیت و اثری که در زندگی اجتماعی میتواند داشته باشد به کلی تفاوت دارد نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است.11 کتابی است که آدمی باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حرکت بکند، یک همچو کتابی است که هم معنویات انسان را درست میکند و هم حکومت را درست میکند، همه چیز توی قرآن هست.12 قرآن کتاب تعمیر مادیات نیست. همه چیز است. انسان را به تمام ابعاد تربیت میکند، مادیات را در پناه معنویات قبول دارد ، و مادیات را تبع معنویات قرار میدهد.13 ما یک همچو کتابی داریم که مصالح شخصی، مصالح اجتماعی، مصالح سیاسی، کشورداری و همه چیزها در آن هست. قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مایحتاج بشر است.15
انگیزة بعثت بسط این سفره در بین بشر از زمان نزول تا آخر است این یکی از انگیزههای کتاب است و انگیزه بعثت است. "بعث الیکم" رسولی را که تلاوت میکند بر شما قرآن را، آیات الهی را، ویزکیهم و یعلمهم الکتاب الحکمه" این شاید غاین این تلاوت باشد، تلاوت میکند برای تزکیه و برای تعلیم و برای تعلیم همگانی، تعلیم همین کتاب و تعلیم حکمت که آن هم از همین کتاب است. پس انگیزه بعثت نزول قرآن است و انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا کنند و نفوس مصفا بشوند از این ظلماتی که در آنها موجود است تا اینکه بعد از اینکه نفوس مصفا شدند، ارواح و اذهان آنها قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمند.16 انگیزه نزول این کتاب مقدس این است که این کتاب در دسترس همه قرار بگیرد و همه از او به اندازة سعه وجودی و فکری خودشان استفاده کنند. 17
به نقل از دانشگاه علوم پزشکی مشهد
به نام خدا ...
1.خدا برای هایت کسانی که از دین خداوند دوری کرده بودند نازل شد قرآنکریم به عنوان برنامهای که است که باعث دوری از گناه می شود
حدیثی از رسول خدا محمد (ص):برترین عبادت، خواندن قرآن است
2.از سوی خدا بودن آیات نازل شده بر پیامبر (ص)، به واسطه اثبات معجزه بودن آن صورت میگیرد و حقیقت معجزه این است که مدّعی نبوت، عمل خارق العادهای را انجام دهد و دیگران را برای انجام همانند آن دعوت کند.
3.نزول قرآن به زبان عربی - با توّجه به مخاطبان نخستین آن و شخص پیامبر(ص) که همگی عرب زبانند - یک جریان طبیعی است و هر سخنوری، مطالب خویش را با زبان مخاطبان خود بیان میکند.
به نام خدا
باعرض سلام خدمت معلم خوبم جناب اقای پورخلیلی
دلیل نازل شدن قران؟ 1-خداوند قران را برای این افرید که به انسان ها دلیل خلقت وافرینش را به انها بیاموزد.2-وبه اینصورت بود که خداوند درقران اورد حرامات/مستحبات/واجیات/وچیز های مکروه وواجب وقران راهنمایی برای تمام خلقت بوده است
وچند ایه مهم قران درباره ی نازل کردن قران:
1-سوره ی الجمعه ایه ی 5/که مفهوم این ایه به شرح زیر است.
چارپائى بر او کتابى چند! در بعضى از روایات آمده است که یهودیان: می گفتند: اگر محمّد به رسالت مبعوث شده رسالتش شامل حال ما نیست، لذاپیامبر به آنها گوشزد می کند که اگر کتب آسمانى خود را دقیقا خوانده و عمل مىکردید این سخن را نمی گفتید، چرا که بشارت ظهور پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله در آن آمده است.
مىفرماید: «کسانى که مکلف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نکردند مانند درازگوشى هستند که کتابهائى حمل مىکند» آن را بر دوش مىکشد اما چیزى از آن نمیفهمند..
2-تفسیر المیزان ، ج 1 ، ص 262
3-سوره ی بقره ایه ی 121
4-و..........
اهداف نزول قرآن، به طور خلاصه عبارتند از:
1. هدایت بشر: "شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَّ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدًی لِّلنَّاسِ وَ بَیِّنَـَتٍ مِّنَ الْهُدَیَ وَالْفُرْقَان...;(بقره،185) ماه رمضان ]همان ماه[ است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است ]کتابی[ که مردم را راهبر و ]متضمن[ دلایل آشکار هدایت و ]میزان تشخیص حق از باطل است..."[
گرچه قرآن، برای هدایت همة انسانها است; ولی تنها خوبان (پرهیزکاران و نیکوکاران) از این چراغ فروزان الهی استفاده میکنند و انسانهای بد، تلاش میکنند این چراغ الهی را خاموش سازند، امّا هیچ گاه نخواهند توانست چنین کاری بکنند.
2. ترساندن بشر از مخالفت با فرمان خداوند; "...وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَـَذَا الْقُرْءَانُ لاِ ئُنذِرَکُم بِهِی وَمَنبَلَغ...;(انعام،19)...و این قرآن به من وحی شده است تا با آن، شما و هر کس را ]که پیام به او[ برسد، هشدار دهم..."
3. بیان قوانین و احکام زندگی; بشر موجودی است که اجتماعی زندگی میکند. (مدنی بالطبع) زندگی اجتماعی، نیازمند قانون است. قانون را باید کسی قرار بدهد که به تمام جوانب انسان و آینده و گذشته او آگاه باشد، و تنها خدا است که چنین ویژگی دارد. خداوند به وسیلة نزول قرآن، قوانین و احکام زندگی فردی و اجتماعی بشر را بیان کرده است; گرچه جزئیات آن را پیامبر و امامان: بیان کردهاند.
قرآن میفرماید "لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَـَتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَـَبَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط;(حدید،25) ما پیامبران خود را با دلایلی روشن فرستادیم و همراه آنان کتاب ـ آسمانی ـ و میزان ـ ملاک شناخت حق از باطل و قوانین ـ فرستادیم تا مردم قیام به عدالت کنند."
و باز میفرماید: "إِنَّ هَـَذَا الْقُرْءَانَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَم;(اسرأ،9) این قرآن به راهی که دشوارترین راههاست، هدایت میکند. و به مؤمنانی که نیکوکارند بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است."(ر.ک: تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران
دو شاهزاده در مصر بودند ، یکی علم اندوخت و دیگری مال اندوخت . عاقبته الامر آن یکی علّامه عصر گشت و این یکی سلطان مصر شد . پس آن توانگر با چشم حقارت در فقیه نظر کرد و گفت : من به سلطنت رسیدم و تو همچنان در مسکِنت بماندی . گفت : ای برادر ، شکر نعمت حضرت باری تعالی بر من واجب است که میراث پیغمبران یافتم و تو میراث فرعون و هامون . که در حدیث نبوی (ص) آمده : العلماء ورثـه الانبیاء
من آن مورم که در پایَم بمالند — نه زنبورم که از دستم بنالند
کجا خود شکر این نعمت گزارم — که زور مردم آزاری ندارم ؟
حکایت دوم:
یکی از حکما را شنیدم که می گفت : هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است مگر آ«کسی که چون دیگری در سخن باشد همچنان ناتمام گفته سخن آغاز کند .
سخن را سر است اى خداوند و بن
میاور سخن در میان سخن
خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش
نگوید سخن تا نبیند خموش
حکایت سوم:
منجّمی به خانه درآمد ، یکی مرد غریبه را دید که با زن او نشسته است . فریاد و فغان کرد و دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب به پا خاست . حکیمی که در حال گذر بود گفت :
تو بر اوج فلک چه دانی چیست — که ندانی که در سرایت کیست ؟
هدف نزول قرآن بیم دادن و ترساندن مردم از چیزهایی است که موجب عذاب الهی میشود. این مهمترین وجه نزول قرآن میباشد. اگرچه قرآن برای نظم دنیا هم،همه نوع توصیه دارد، ولی همه کس نمیفهمند. بنابراین، هدف اصلی نزول قرآن، انذار است
آیا ما مسلمانان رسالتمان را همانطور که منظور خدا در قرآن است، انجام میدهیم؟
خیر، هوای نفس نمیگذارد. مثال هم زیاد است. این، در حالی است که ما در شاریط کنونی بیش از هر زمان دیگر به بازگشت به معنویت قرآن نیازمندیم، میتوانم بگویم عمده مشکلات و بحرانهایی که همه بشر امروز و بخصوص مسلمانان با آن دست به گریبانند، از بیگانگی ایجاد شده میان آنان و قرآن است.
اما علت نزول قرآن به زبان عربی چیست؟
قرآن کریم خود علت نزولش را به زبان عربی در آیه 4 سوره ابراهیم چنین بیان می کند: "وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ " ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم.
همانطور که می بینیم قرآن علت را عرب بودن پیامبر اسلام (صلی الله و علیه وآله وسلم) معرفی می کند، بنابراین اگر پیامبر اسلام از میان قوم دیگر به پیامبری مبعوث می شدند ، قطعاً زبان آن قوم انتخاب می شد.
از سوی دیگر زبان عربی،زبان عمیق تری نسبت به زبان های دیگر است.اما به نظر من قرآن را فارسی بخوانیم خیلی بهتر از این است که آن را عربی بخوانیم و چیزی متوجه نشویم
سلام . این آیه بهترین دلیلی است که می توان ادعا کرد زبان عربی ذاتاً دارای ارزش نیست بلکه این مفاهیم قرآنی است که ما از آن غافلیم و در سطح ظواهر و لغت ها گیر کرده ایم . ممنون
هدف نزول قرآن بیم دادن و ترساندن مردم از چیزهایی است که موجب عذاب الهی میشود. این مهمترین وجه نزول قرآن میباشد. اگرچه قرآن برای نظم دنیا هم،همه نوع توصیه دارد، ولی همه کس نمیفهمند. بنابراین، هدف اصلی نزول قرآن، انذار است
آیا ما مسلمانان رسالتمان را همانطور که منظور خدا در قرآن است، انجام میدهیم؟
خیر، هوای نفس نمیگذارد. مثال هم زیاد است. این، در حالی است که ما در شاریط کنونی بیش از هر زمان دیگر به بازگشت به معنویت قرآن نیازمندیم، میتوانم بگویم عمده مشکلات و بحرانهایی که همه بشر امروز و بخصوص مسلمانان با آن دست به گریبانند، از بیگانگی ایجاد شده میان آنان و قرآن است.
اما علت نزول قرآن به زبان عربی چیست؟
قرآن کریم خود علت نزولش را به زبان عربی در آیه 4 سوره ابراهیم چنین بیان می کند: "وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ " ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم.
همانطور که می بینیم قرآن علت را عرب بودن پیامبر اسلام (صلی الله و علیه وآله وسلم) معرفی می کند، بنابراین اگر پیامبر اسلام از میان قوم دیگر به پیامبری مبعوث می شدند ، قطعاً زبان آن قوم انتخاب می شد.
از سوی دیگر زبان عربی،زبان عمیق تری نسبت به زبان های دیگر است.اما به نظر من قرآن را فارسی بخوانیم خیلی بهتر از این است که آن را عربی بخوانیم و چیزی متوجه نشویم
خداوند بزرگ در آیات متعددی از قرآن کریم، علت نزول قرآن را بیان کرده است، افزون بر آن، از مجموع آیات قرآن، هدف از نزول آن فهمیده میشود. اهداف نزول قرآن، به طور خلاصه عبارتند از:
1. هدایت بشر: "شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَّ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدًی لِّلنَّاسِ وَ بَیِّنَـَتٍ مِّنَ الْهُدَیَ وَالْفُرْقَان...;(بقره،185) ماه رمضان ]همان ماه[ است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است ]کتابی[ که مردم را راهبر و ]متضمن[ دلایل آشکار هدایت و ]میزان تشخیص حق از باطل است..."[
گرچه قرآن، برای هدایت همة انسانها است; ولی تنها خوبان (پرهیزکاران و نیکوکاران) از این چراغ فروزان الهی استفاده میکنند و انسانهای بد، تلاش میکنند این چراغ الهی را خاموش سازند، امّا هیچ گاه نخواهند توانست چنین کاری بکنند.
2. بیم دادن و ترساندن بشر از مخالفت با فرمان خداوند; "...وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَـَذَا الْقُرْءَانُ لاِ ئُنذِرَکُم بِهِی وَمَنبَلَغ...;(انعام،19)...و این قرآن به من وحی شده است تا با آن، شما و هر کس را ]که پیام به او[ برسد، هشدار دهم..."
3. بیان قوانین و احکام زندگی; بشر موجودی است که اجتماعی زندگی میکند. (مدنی بالطبع) زندگی اجتماعی، نیازمند قانون است. قانون را باید کسی قرار بدهد که به تمام جوانب انسان و آینده و گذشته او آگاه باشد، و تنها خدا است که چنین ویژگی دارد. خداوند به وسیلة نزول قرآن، قوانین و احکام زندگی فردی و اجتماعی بشر را بیان کرده است; گرچه جزئیات آن را پیامبر و امامان: بیان کردهاند.
قرآن میفرماید "لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَـَتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَـَبَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط;(حدید،25) ما پیامبران خود را با دلایلی روشن فرستادیم و همراه آنان کتاب ـ آسمانی ـ و میزان ـ ملاک شناخت حق از باطل و قوانین ـ فرستادیم تا مردم قیام به عدالت کنند."
و باز میفرماید: "إِنَّ هَـَذَا الْقُرْءَانَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَم;(اسرأ،9) این قرآن به راهی که دشوارترین راههاست، هدایت میکند. و به مؤمنانی که نیکوکارند بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است.
خداوند بزرگ در آیات متعددی از قرآن کریم، علت نزول قرآن را بیان کرده است، افزون بر آن، از مجموع آیات قرآن، هدف از نزول آن فهمیده میشود. اهداف نزول قرآن، به طور خلاصه عبارتند از:
1. هدایت بشر: "شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَّ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدًی لِّلنَّاسِ وَ بَیِّنَـَتٍ مِّنَ الْهُدَیَ وَالْفُرْقَان...;(بقره،185) ماه رمضان ]همان ماه[ است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است ]کتابی[ که مردم را راهبر و ]متضمن[ دلایل آشکار هدایت و ]میزان تشخیص حق از باطل است..."[
گرچه قرآن، برای هدایت همة انسانها است; ولی تنها خوبان (پرهیزکاران و نیکوکاران) از این چراغ فروزان الهی استفاده میکنند و انسانهای بد، تلاش میکنند این چراغ الهی را خاموش سازند، امّا هیچ گاه نخواهند توانست چنین کاری بکنند.
2. بیم دادن و ترساندن بشر از مخالفت با فرمان خداوند; "...وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَـَذَا الْقُرْءَانُ لاِ ئُنذِرَکُم بِهِی وَمَنبَلَغ...;(انعام،19)...و این قرآن به من وحی شده است تا با آن، شما و هر کس را ]که پیام به او[ برسد، هشدار دهم..."
3. بیان قوانین و احکام زندگی; بشر موجودی است که اجتماعی زندگی میکند. (مدنی بالطبع) زندگی اجتماعی، نیازمند قانون است. قانون را باید کسی قرار بدهد که به تمام جوانب انسان و آینده و گذشته او آگاه باشد، و تنها خدا است که چنین ویژگی دارد. خداوند به وسیلة نزول قرآن، قوانین و احکام زندگی فردی و اجتماعی بشر را بیان کرده است; گرچه جزئیات آن را پیامبر و امامان: بیان کردهاند.
قرآن میفرماید "لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَـَتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَـَبَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط;(حدید،25) ما پیامبران خود را با دلایلی روشن فرستادیم و همراه آنان کتاب ـ آسمانی ـ و میزان ـ ملاک شناخت حق از باطل و قوانین ـ فرستادیم تا مردم قیام به عدالت کنند."
و باز میفرماید: "إِنَّ هَـَذَا الْقُرْءَانَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَم;(اسرأ،9) این قرآن به راهی که دشوارترین راههاست، هدایت میکند. و به مؤمنانی که نیکوکارند بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است.