« عشق » همانند آتشی است که از درون عاشق زبانه می کشد و بدون آن انسان هیچ است و در باطن تمام موجودات جهان حتی « نی » و « شراب » نیز عشق وجود دارد و آنها را به تحرّک و پویایی می کشاند :
+ آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد ، نیست باد
+ آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
البته تنها عاشقان حقیقی که از عقل دنیایی به دورند و به قول مولوی بی هوشند ، محرم اسرار عشقند ؛ همانطوری که تنها گوش است که محرم زبان است :
+ محرم این هوش جز بیهوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
عشق انسان را از بند مادیات جدا می کند و حرص و طمع را از دل او می زداید . انسان های حریص و دنیادوست که از عشق بهره ای نبرده اند ، می خواهند دنیا را که همانند دریا است در وجود و دل بی مقدار خود که مانند کوزه ایست ، جا بدهند که امکان ندارد . چشم حریصان همانند کوزه ای است که البته هیچ گاه پر نمی شود وگرنه اگر مانند صدف قانع بودند ، چشم و دلشان پر از مروارید معرفت و اسرار حقیقت می شد .
+ بند بگسل ، باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر ؟!
+ گر بریزی بحر را در کوزه ای ؟
چند گنجد ؟ قسمت یکروزه ای
+ کوزه ی چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد ، پر دُر نشد
+ هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد
« عشق » اندیشه ای خوش است که تمام علّت ها و بیماری ها ( مانند حرص ، ریا و ... ) را از وجود انسان دور می کند و به خاطر عشق است که جسم می تواند به آسمانها راه یابد ( مانند معراج پیامبر ) و کوه و جمادات به جنبش و رفتار درآیند همانطوری که کوه طور به واسطه ی عشق الهی زنده شد و حضرت موسی با دیدن عظمت آن بر روی زمین افتاد و غش کرد .
+ شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علّت های ما
+ ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
+ جسم خاک از عشق بر افلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
+ عشق ، جان طور آمد ، عاشقا !
طور ، مست و خرّ موسی صاعقا
«عشق » معشوق همانند گل و بوستانی است که اگر نباشد دیگر از عاشق و بلبل خبری نیست . در واقع ر چه هست عشق و معشوق است و عاشق بدون معشوق پرده ای بی جان است . عشق مانند پری برای عاشق است که او را به پرواز در می آورد و بدون آن عاشق مانند پرنده ای بی پر است :
+ چون که گل رفت و گلستان درگذشت
نشنوی زان پس ز بلبل سرگذشت
+ جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
+ چون نباشد عشق را پروای او
او چو مرغی ماند بی پر ، وای او
بسیار زیبا لذت بردم
محمدرضا موسوى٣٠٣
بسیار زیباست لذت بردم
سید محمدرضاموسوى کلاس303ناصرى منش
سلام خسته نباشید، سایت زیبا و با مطالب جالبی دارید، خوشحال میشیم باهم تبادل لینک داشته باشیم.
در صورت تمایل میتونید لینک خودتون رو داخل لینکدونی سایت دارالترجمه رسمی قلم اول ، بصورت رایگان ثبت کنید.
در صورت تمایل برای تبادل لینک به آدرس زیر مراجعه کنید.
http://www.ghalameavval.com/links