وبلاگ ادبستان ؛عقیل پورخلیلی

در حق من هرکه خواهد هر چه گوید گو بگوی / من نخواهم داشت دست از دامن دلدار خویش

وبلاگ ادبستان ؛عقیل پورخلیلی

در حق من هرکه خواهد هر چه گوید گو بگوی / من نخواهم داشت دست از دامن دلدار خویش

آزمون های ضمن خدمت معلمان تا چه حد مفید است ؟

شاید در اولین نگاه  این گونه کلاس ها برای بالا رفتن سطح علمی و آگاهی های آموزشی معلمان بسیار مفید و کارآمد به نظر برسد ولی اگر درست انجام نشود ، آسیب های زیادی را در پی خواهد داشت که متأسفانه فعلاً آسیب ها و ضعف های اینگونه آزمون ها بسیار زیاد است .

آزمون های ضمن خدمت فرهنگیان به چند صورت انجام می شود :

1- تشکیل کلاس های حضوری و بعد از آن آزمون ؛ این شیوه شاید از نظر کیفی بهتر به نظر برسد ولی از نقطه ضعف های آن این است که اگر در طول سال تحصیلی تشکیل شود ، همکارانی که تمام ساعات روزانه و هفتگی خود را در مدارس به سر می برند ، امکان حضور در چنین کلاس هایی را ندارند . بنابراین نمی توان گفت که این شیوه بهترین شکل برگزاری کلاس های ضمن خدمت است .

2- آزمون هایی که بعد از ثبت نام در سایت ضمن خدمت در چندین مدرسه و با حضور انبوه زیادی از معلمان انجام می گیرد . نقدی که بر این شیوه وارد است این است که با وجود برنامه ریزی زیاد برای طرح سوال و برگزاری آزمون و در خدمت گرفتن مراقب و پذیرایی و ...متأسفانه فضایی نامناسب و نادرست در حین امتحان حاکم می شود که از کنترل مراقب ها نیز خارج است . بیشتر همکاران گرامی بدون هیچ مطالعه ای از منبع یا منابع در نظر گرفته شده برای آزمون  ، وارد حوزه ی امتحانی می شوند و با مشورت همدیگر -  که در مدرسه همان کار را تقلب می نامند و گاهاً به شدت با آن برخورد می کنند - به جواب دادن سوالات می پردازند . تازه بارها بنده خودم شاهد بودم که بعضی از مراقبین محترم  جواب سوالات را یکی یکی به سمع عزیزان می رسانند و عزیزان همکار نیز با شوق و ولع زیاد به تست زنی و اجرای آزمون می پردازند .

حتی بعضی عزیزان با گوشی خود از این کلاس به آن کلاس ارتباط زنده برقرار می کنند و ...

خوب ، اگر واقعاً عزیزان ما در سازمان آموزش و پرورش بعد از این همه هزینه ی برگزاری آزمون و پذیرایی و حقوق مراقب ها و غیر مراقب ها در فکر بالا بردن سطح علمی و فرهنگی همکاران فرهنگی هستند ، باید بدانند که این کاری بسیار غیر سازنده و بی فایده و نوعی ظلم و استفاده ی بیجا از بیت المال است .

پس اینگونه برگزاری آزمون برای بیشتر همکاران هیچ سودی ندارد ؛ تنها بیهوده بیت المال هزینه می شود ؛ تقلّب رواج می یابد ؛ ارزش آزمون و امتحان به صفر می رسد ؛ البته جای گفتن است که بعضی ها از این آشفته بازار و آب گل آلود ، سود شایانی می برند .

3- آزمون هایی که به صورت اینترنتی انجام می گیرد . ابتدا سی دی درس مورد نظر به همکاران داده می شود و همکار محترم با نصب آن روی کامپیوتر شخصی ، به مطالعه می پردازد و بعد از مراحل پیش بینی شده به مرحله ی آزمون می رسد .

در همین شیوه هم متأسفانه کار به درستی انجام نمی شود . شیوه ای که به نظر می رسد ، دارای نقطه ضعف ها و صرف هزینه های کمتری باشد ، ولی باز هم بعضی همکاران محترم انتظار دارند که همکار دیگری با صرف وقت به جای او آزمون دهد و نمره ی قبولی بگیرد .

کاش کمی یاد می گرفتیم و در بین ما ایرانی ها فرهنگ می شد که تقلب در هر زمینه و درجه ای کاری زشت و نادرست است ؛‌مخصوصاً اگر از جانب ما فرهنگیان باشد . همین عادی شدن بی قانونی و تقلب است که در مدارس ما افرادی مثل بنده تحت فشار مدیر و اداره و اولیا و دیگران واقع می شویم و بعضی ها با سهل انگاری و تسامح در نمره دادن و انجام ارزشیابی های سرسری و ظاهری ، قصد عزیز شدن پیش مدیر و معاونین و گرفتن اضافه کاری های سال بعد و ... دارند ؛ چرا که امروزه در سیستم آموزش ما اجرای عدالت و مفت نمره ندادن و سختگیری سر جلسه ی آزمونها کاری بیهوده جلوه داده می شود . اینجاست دانش آموز ما با گرفتن تنها 4 نمونه سوال باز هم نمره ی 2 می گیرد و همکار عزیز ما باز هم آن 2 را به 10 تبدیل می کند .

حال ، با این شیوه ها می توان انتظار داشت جامعه ای داشته باشیم که بی نقص و به دور از دزدی و ریا و ظاهرسازی و تقلب و ... باشد . آیا اگر یک رئیس بانکی میلیاردی دزدید ، این کار او را نمی توان بد تربیت کردن در سیستم نظام آموزش دانست ؟! آیا ماها مقصّرنبودیم که نتوانستیم در بین بچه های خود فرهنگ عدالت و حق جویی و هراس از بی قانونی و تقلب را نهادینه کنیم ؟! آیا اگر بچه های ما با این شکل آموزش و ارزشیابی در مدارس و انواع دانشگاهها ، فرهنگ عدالت و قانون مداری را یاد نگیرند ، می توان انتظار داشت که در آینده حاکم خوبی برای ما شوند ؟!  قاضی عادلی باشند ؟! معلم منصفی باشند ؟! مغازه داری باشند که در ترازو کم نگذارند ؟! رئیس بانکی باشند که به به فکر پارتی بازی و پولشویی نباشند ؟!

مجملش گفتم نگفتم زان بیان

ورنه هم افهام سوزد هم زبان