وبلاگ ادبستان ؛عقیل پورخلیلی

در حق من هرکه خواهد هر چه گوید گو بگوی / من نخواهم داشت دست از دامن دلدار خویش

وبلاگ ادبستان ؛عقیل پورخلیلی

در حق من هرکه خواهد هر چه گوید گو بگوی / من نخواهم داشت دست از دامن دلدار خویش

حکایتی طنز آمیز از عبید زاکانی ( از کتاب اخلاق الاشراف ، باب پنجم )

در همین روزها بزرگ زاده ای لباسی به درویشی بخشید . اتّفاقاً عدّه ای عیبجو خبر این واقعه را به گوش پدر رساندند و پدر ، فرزندش را سرزنش می کرد . پسر گفت : در کتاب خواندم که هر کس بزرگی و شهرت می خواهد ، باید هرچه دارد ایثار کند و من هم به طمع کسب بزرگی این کار را کردم .

پدر گفت : ای ابله ! در لفظ « ایثار » اشتباه کرده و نقطه هایش را درست ندیده ای ! بزرگان گفته اند که هر کس بزرگی می خواهد باید هر چه دارد ، « انبار » کند تا عزیز و محترم باشد ؛ نمی بینی همه ی بزرگان انبار دارند ؟! و شاعر گوید :

اندک اندک به هم شود بسیار        دانه دانه است غلّه در انبار